آیا بهخاطر نداشتن رابطه جنسی میتوان طلاق گرفت؟
زوج هیچ تمایلی به او نداشته و هیچگونه رابطه جنسی بین آنها صورت نگرفته و موکل هنوز باکره است
هفت صبح| هجدهم خرداد سال ۱۴۰۱ خانمی به نام فرضی آزیتا به دادگاه خانواده یکی از شهرستانها مراجعه میکند و دادخواست طلاقی از طرف موکل خود با نام فرضی مونا ارائه میکند. خانم آزیتا به وکالت از مونا میگوید که او در تاریخ ۱۷شهریور ۱۳۹۰ به عقد دائم آقایی با نام فرضی حمید درآمده ولی در مدت 10سال زندگی مشترک، زوج هیچ تمایلی به او نداشته و هیچگونه رابطه جنسی بین آنها صورت نگرفته و موکل هنوز باکره است و برای اثبات این امر تقاضای ارجاع موضوع به پزشکیقانونی مورد استدعا است.
از آنجایی که عدمبرقراری رابطه جنسی طرفین نشاندهنده کراهت زوجین از یکدیگر است و این امر طبیعتا باعث عسر و حرج هر دو گردیده است، لذا به استناد ماده۱۱۳۰ قانون مدنی و با توجه به بذل (بخشش) قسمت عمده مهریه توسط موکل، تقاضای صدور حکم به الزام زوج به طلاق زوجه به علت عسر و حرج ناشی از عدممقاربت و نزدیکی مورد استدعاست. دادگاه همسر خانم را دعوت به جلسه دادرسی میکند. آقا میگوید: «ادعای زوجه کذب است. همهگونه اقدامات برای رفاه و راحتی او فراهم کرده است. منزل را خریده و سهدانگ آن را به نام وی نموده و ماشین هم برای رفتوآمد ایشان خریده و در اختیار او قرار دادهام. سال ۹۹ منزل مشترک را ترک کرده است. ادعای او دایر بر اینکه باکره است و هیچگونه رابطه جنسی نداشتهاند، کذب و بیاساس است.»
دادگاه قرار ارجاع به داوری صادر میکند ولی تلاش داوران موفق نمیشود و آنها رای به عدمامکان سازش و حل اختلاف زوجین میدهند. دادگاه با توجه به عدمارائه و ابراز دلایل و مدارک لازم توسط خانم جهت اثبات ادعای خود و عدم احراز عسر و حرج (سختی بسیار) حکم به بطلان دعوا میدهد. خانم دوباره شکایت میکند و دعوا این بار در دادگاه تجدیدنظر مورد بررسی قرار میگیرد و دادگاه تجدیدنظر رای میدهد که:
«نظر به اینکه دعوی بدوی با ادعای عدمرغبت طرفین به نزدیکی و ایجاد عسر و حرج برای زوجه اقامه شده است و طی آن به باکره بودن زوجه اشاره شده است، در حالیکه وی در جلسه دادرسی دادگاه بدوی، صراحتا عنوان نموده که نزدیکی صورت گرفته و باکره نیست و با توجه به محکومیت زوجه به تمکین از زوج و امتناع وی از انجام و ادای فعالیت زناشویی در مقابل زوج، عسر و حرج ناشی از عملکرد زوجه محرز نیست، لذا تجدیدنظرخواهی را غیر وارد دانسته و دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید مینماید.»
موضوع با فرجامخواهی دوباره در دیوان عالی کشور مطرح میشود.
رای شعبه دیوان عالی کشور به این شرح است: «فرجامخواهی نسبت به رای صادر شده (از سوی دادگاه تجدیدنظر) وارد است و توجیه قانونی دارد.»
چرا؟
«حسب اظهارنظر پزشک جراح متخصص بیماریهای دایر بر سالم بودن پرده بکارت زوجه و ضرورت بررسی دقیق و استعلام لازم از پزشکیقانونی با معرفی زوجه فرجامخواه به سازمان به منظور معاینه دقیق و تخصصی و روشنشدن اصل ماوقع و ختم اختلاف در این زمینه که با عنایت به گذشت بیش از 10سال از ازدواج طرفین خیلی مهم و پر اهمیت است و در صورت اثبات صحت ادعای وکیل زوجه فرجامخواه و تایید نظریه پزشک متخصص مبنی بر باکرهبودن زوجه توسط پزشکقانونی، ادعای عسر و حرج زوجه امری مسلم بوده و موضوعیت خواهد داشت.
در مورد علت مفارقت زوجین و اینکه چه کسی در این امر مدخلیت موثر و تام و تمام داشته و زوج فرجام خوانده در حل مناقشه و التیام آن چقدر فعال بوده به خصوص بعد از صدور حکم تمکین زوجه، باید به طریق مقتضی و مناسب تحقیق و بررسی لازم مبذول و سپس با توجه و لحاظ نتایج حاصل از اقدامات و زحماتی که دادگاه محترم مبذول و متحمل خواهند شد، رای مقتضی صادر نمایند.»
نتیجه: نظر دیوان عالی کشور این است که اگر فردی با ادعای عدم رابطه جنسی با همسر خود به دادگاه آمد، چون این موضوع اهمیت دارد، باید حتما توسط سازمان پزشکیقانونی موردبررسی قرار گیرد و در صورت تایید آن (و نیز بلندمدت بودن این موضوع) عسر و حرج یا سختی بسیار ثابت میشود و امکان صدور حکم طلاق وجود دارد.
همچنین در صورتیکه زوجی، به صورت جداگانه زندگی میکنند و مخصوصا اگر پیش از این دعوایی با یکدیگر با هم داشتند، باید دلیل جدایی و اقداماتی که از سوی طرفین بعد از حکم قبلی برای بهبود شرایط زندگی مشترک شده مورد بررسی قرار بگیرد.