همه‌به دنبال رکسانا و دعوا برسر کبری قوی پنجه
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | صفحه اول روزنامه اطلاعات دهم خرداد ۱۳۵۶ تحت تاثیر ربوده شدن سوالات سراسری امتحانات نهایی بوده است. یک گروه هشت نفره شامل هفت پسر و یک دختر. پسر جوانی به‌نام بهمن ثیابی با زدو‌بند با سرایدار ساختمان آموزش و پرورش ناحیه ۶ (از قرار در شمیران)، کلید‌های ساختمان و گاوصندوق را می‌دزدد و از روی آنها کپی می‌کند و دوباره کلید را سر جای خود می‌گذارد و بعد که سوالات نهایی شب قبل می‌رسد و در گاوصندوق قرار می‌گیرد، شبانه می‌رود و آنها را می‌دزدد و تکثیر می‌کند و فکر فروش آنها به سرش می‌زند.
پس با چند تا از دوستان دیگرش علی کاشی یا رندی، شهرام پاداشت‌پور، علیرضا رهروانی، جواد پاداشت‌پور، خلیل میکائیلی، احمد صلاحی و مسعود توسلی دسیسه را پیش می‌برند و در این میان دختری به‌نام رکسانا که دوست یکی از همین پسرها بوده وظیفه بازاریابی فوری در مدارس دخترانه را به‌عهده می‌گیرد. در این دست به دست شدن‌های سوالات، در هر نوبت بیست هزار تومان ردو‌بدل شده است. هفت پسر بازداشت می‌شوند اما رکسانا تحت تعقیب است. در توصیف او نوشته‌اند: زیر بیست سال، قد متوسط و زیبا!
از این آقایان کسی خبری دارد؟ خوشحال می‌شویم اگر پیدایشان کنیم و گپی بزنیم! در صفحه ۳ از سفر وزرا به کاشان نوشته شده و اینکه در دو سالن قطار میزهای بزرگی بود که پشت یکی وزرا و مقامات با هم بحث می‌کردند و در دیگری خبرنگارها و میدان‌دار اصلی بحث‌ها هم احسان نراقی بوده است. در صفحه ۱۲ گزارشی کار شده از موج انتقادات نسبت به تیم ملی آرژانتین پس از آنکه در تورنمنت مادرید یک بر یک مقابل ایران متوقف شده بودند و از قرار در فرودگاه با گوجه‌فرنگی از آنها استقبال شده بود.
یک سال بعد آرژانتین قهرمان جهان می‌شود و ایران با هشت گل خورده در سه بازی در بین ۱۶ تیم، پانزدهم می‌شود! گزارش‌های بازدید فرح از چهارمحال و بختیاری و لرستان ادامه دارد. در صفحه آگهی‌های سینمایی، فیلم بعدازظهر نحس اثر مهم سیدنی لومت با بازی آل‌پاچینو اکران شده و بهبود کیفیت فیلم‌های روی پرده که از یک ماه پیش آغاز شده بود، ادامه دارد. حالا لومت، آرتور پن، پکین پا، ریچارد لستر، نورمن جویسون، سرجیو کوربوچی، جان هیوستن و لینا ورتمولر فیلمسازانی هستند که در اکران سینماهای تهران فیلم دارند.
در صفحه حوادث گزارش شده که آقای محمد نبی که کارش تلکه کردن پسران جوان برای گرفتن کارت معافیت و پایان خدمت بوده، هنگام حضور در امجدیه برای دیدن بازی پرسپولیس و شهباز دستگیر شده است. ۱۸ کارگر هم در خیابان بلورسازی به دلایل نامعلوم با چوب و چماق با هم درگیر شده‌اند که طی آن یک پسر جوان به‌نام اروجعلی دانه‌ای کشته شده است. یک فقره عروس دزدی هم در قنبرآباد اسفراین رخ داده. سه مرد به‌نام‌های براتعلی ترکمن، علی‌اکبر قنبری و اسماعیل رضایی با کمک زنی به اسم بتول نجفی، عروس جوان را در حین مراسم حنابندان می‌دزدند و به زور او را به یک روستای دیگر می‌برند و در اختیار یک آوازه‌خوان مشهور محلی به‌نام عاشر قره‌خانی قرار می‌دهند. عاشرخان هم عروس بیست ساله را اغفال می‌کند اما در نهایت فرار می‌کند و خودش را به ژاندارمری معرفی می‌کند!
در روزنامه یازدهم خرداد خبرها همه تحت‌تاثیر سرقت سوالات امتحان نهایی و تلاش برای پیدا کردن رکساناست که از قرار دانش‌آموز سال ششم مدرسه رضاشاه کبیر بوده است. مراسم بزرگداشت کنفرانس حقوق بشر در ایران برگزار شده با پیام محمدرضا و حضور اشرف! واقعا که!در صفحه ورزشی خبر مهم پیوستن کوین کیگان از لیورپول به هامبورگ است و پیوستن منصور رشیدی به اردوی تیم ملی. نیم‌صفحه آگهی مردم الشتر چاپ شده در تبریک بازدید فرح از شهرشان و با تیتر مردم شاهدوست الشتر این آگهی‌ها ردیف شده‌اند. در صفحه ۲۸خبری آمده از اجرای آوازهای کلاسیک توسط پری زنگنه در تالار رودکی و تبلیغ چیزی به‌اسم «ته دانسان تومبا» که قرار بوده به‌زودی در جنب درایوین سینمای ونک افتتاح بشود.
در صفحه حوادث هم خبری کار شده از نزاع ۶ جوان در تپه‌های عادل‌آباد شیراز که پس از صرف مشروب بر سر یک زن معروف به اسم کبری قوی‌پنجه با زنجیر و پنجه بوکس و چوب به زدوخورد با هم می‌پردازند و یک جوان بیست ساله به اسم ابراهیم قاسمی در این نزاع کشته می‌شود. اسم بقیه این جوانان عبارتند از محمد اورنگی، حسن چیت‌ساز، اکبر اسماعیلی، نصرالله کرانی و خداداد زارع. از سرنوشت سرکار خانم کبری خبری در دست نیست. ۹ تبعه افغانی هم به ویلایی در مهرویلا (ویلای شماره ۶۷۰ ) حمله کرده بودند و در جریان سرقت دو ساکن آن یعنی هوشنگ صدری افشار و توران رستمی را با طناب خفه کرده و به قتل رسانده بودند. دادگاه این ۹ نفر برگزار شد و سه نفر از آنها حکم اعدام گرفتند.
برای اینکه خبرهای شوم حوادث را ادامه بدهم این را هم بخوانید که در جاده کن، ۵ جوان سوار بر یک خودرو ژیان راه را بر یک سواری که دختر و پسر جوانی سوار آن بودند، می‌بندند و خودشان را مامور پلیس معرفی می‌کنند، مرد جوان را با ضربات چاقو مجروح می‌کنند و در صندوق عقب ماشین خودش می‌اندازند و نامزدش را با خود به بیابان‌های فرحزاد می‌برند و پس از کتک زدن و مجروح کردنش با چاقو به او تعدی می‌کنند و همان‌جا رهایش می‌کنند… پلیس به شکل اتفاقی ژیان را در خیابان سپه توقیف و سرنشینان آن را که جوان‌هایی بین ۱۸ تا ۲۲ سال بودند دستگیر می‌کند. خسته شدم!
