کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۴۹۸۲
تاریخ خبر:

صد سال صد قصه دیگر؛ پاییز‌ پرحادثه‌ ۱۳۵۰

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس در سال‌های حکومت پهلوی، سابقه تاریخی بسیار کمی داشتند. کمتر از نیم قرن بود که به‌وجود آمده بودند و تا اواخر دهه شصت میلادی در حمایت نظامی کامل انگلیس به‌سر می‌بردند. تکه‌های جدا شده از امپراتوری عثمانی که بر پایه کشف نفت هویت خود را تعریف می‌کردند.

وقتی انگلیس در دهه پنجاه از شرق کانال سوئز اثاث‌کشی کرد و در همان دوران امپراتوری نفتی‌اش در ایران با تزلزل روبه‌رو شد و بعد هم مجبور شد آن را با آمریکا تقسیم کند و بعد از اینکه کودتا در عراق فیصل دوم را سرنگون ساخت و انقلاب و ناآرامی‌های یمن انگلیس را از حاشیه دریای سرخ نیز خارج کرد‌، با تعدادی کشور عربی رو‌به‌رو بودیم که هرچند تمدن‌های قدرتمندی را در طول تاریخ داشتند اما عمرشان به‌عنوان کشورهای مستقل سیاسی بسیار جوان بود و این موجب شد که محمدرضا با خیال راحت در منطقه قدرت‌نمایی کند.

آمریکا و اسرائیل متحدانش بودند؛شوروی از توهم تبدیل ایران به کشوری کمونیستی دست برداشته بود و به ایران به محلی برای کسب درآمدهای آسان و سفرهای تفریحی ارزان زیرجلکی دولتمردانش نگاه می‌کرد‌، مصر هم که از منطقه دور بود و پاکستان هم درگیر کودتاها و همینطور روابط خصمانه‌اش با هند. در این میان فقط بعثی‌های عراق بودند که برای آزار ایران و حکومت پهلوی تلاش می‌کردند. به‌خصوص در مسئله اروندرود.

اما هدف اصلی ایران بازگرداندن جزایر خلیج فارس بود. از سال‌های پس از جنگ دوم جهانی این جزایر یا متروک بودند یا در اشغال نیروهای انگلیسی و با گوشه چشمی به شیخ‌نشین‌ها. ایران از همان دهه چهل شمسی تلاشش برای اعاده جزایر خلیج فارس را آغاز کرده بود. جزیره سیری در سال ۱۳۴۱ به ایران بازگشت و در میانه دهه چهل ایران حاکمیت خود بر جزیره فارسی را نیز تثبیت و جزیره عربی را به سعودی‌ها واگذار کرد.

به هرحال انگلیس در سال ۱۹۶۸ دست از یمن کشید و در سال ۱۹۷۱ خلیج فارس را نیز ترک گفت و بلافاصله مذاکرات پشت‌پرده برای بده بستان‌های سیاسی آغاز شد. هدف جزایر سه‌گانه خلیج فارس بود. در واقع‌: تنب کوچک‌، تنب بزرگ و ابوموسی. در یک بده بستان سیاسی ایران دست از ادعاهایش در مورد بحرین کشید. در مرداد ۱۳۵۰ بحرین رسما از ایران جدا و به کشوری مستقل تبدیل شد. حادثه‌ای که تا امروز هم ملی‌گرایان را به شدت آزار می‌دهد.

در نهم آذرماه ۱۳۵۰ درست دو روز قبل از تشکیل کشور امارات بر مبنای اتحاد هفت شیخ‌نشین کوچک و خروج رسمی از قیمومیت انگلیس و البته همزمان با اعتدال هوا در خلیج فارس (عملیات نظامی در تابستان‌های خلیج فارس تقریبا غیرممکن است) ایران برای تصاحب جزایر خلیج فارس اقدام کرد. در تبادلات دیپلماتیک ایران برای جایگزینی انگلیسی‌ها در این سه جزیره از ماه‌ها قبل مذاکرات را آغاز کرده بود. خب تنب کوچک یا همان تنب مار که اصولا جزیره‌ای غیرمسکونی بود و به زیستگاه ایده‌آلی برای مارها بدل شده بود‌.

ابوموسی هم که استراتژیک‌ترین جزیره بود بی‌دغدغه تصرف شد. روایت است که ولیعهد شارجه در جزیره حضور داشته و آن را به فرماندهان ایرانی (ازجمله کاپیتان فرید خزعل که نواده شیخ خزعل معروف هم بود) تحویل داده است. ابوموسی به هرحال شرایط خطیری دارد. جزیره‌ای به مساحت ۶۶ کیلومتر مربع که فاصله‌اش با خط ساحلی ایران ۶۷ کیلومتر و با خط ساحلی شارجه ۶۴ کیلومتر است اما فاصله‌اش با جزایر اصیل ایرانی بسیار کمتر است و به شکلی طبیعی می‌بایست در محدوده ایران قرار داشته باشد.

به نظر می‌رسید تکلیف تنب بزرگ هم با مذاکرات سه‌جانبه‌ای که میان ایران و انگلیس و شیخ راس‌الخیمه برقرار شده بود از پیش مشخص شده باشد اما داستان تصرف تنب بزرگ به‌خاطر نادانی یک افسر انگلیسی که مدت‌ها بود اخبار و تلگرام‌ها را چک نکرده بود، پیچیده شد. سه نظامی ایرانی پس از پیاده شدن قوای نظامی در ساحل‌، به هوای تحویل راحت پاسگاه این جزیره به سمت آن حرکت کردند. این سه نفر عبارت بودند از سروان رضا سوزنچی، مهناو یکم حبیب‌الله کهریزی و ناوی وظیفه آیت‌الله خانی‌. به دستور افسر انگلیسی‌، پلیس بومی جزیره از داخل پاسگاه به این سه نفر شلیک می‌کنند و هر سه در دم جان می‌بازند. نتیجه این اتفاق حمله قوای نظامی ایران به تنب بزرگ و محاصره کردن آن بود که در نهایت یکی از نگهبان‌ها کشته می‌شود و بقیه تسلیم می‌شوند.

خب حاشیه‌های این عملیات اما جالب‌تر بودند. شهریار شفیق پسر اشرف که بخشی از عملیات را با هلیکوپتر فرماندهی می‌کرد در تمام مدت کلاهی بر سرش بود که روی آن نوشته شده بود آی لاو تگزاس‌! و «احمد اشرف جان اُف» (رئیس دفتر نمایندگی «تاس» خبرگزاری رسمی و دولتی روسیه شوروی در آن زمان)، در تلاش بود که تصویر او را با این کلاه شکار کند که در نهایت موفق نشد‌. یکی از محافظان جزیره که شهروندی یمنی بود هم ادعا کرد که مقاومت نظامی آنها نه به‌خاطر دستور فرمانده انگلیسی که به‌خاطر توصیه‌ها و تطمیع‌شان توسط صدام حسین بوده که آن زمان فردی قدرتمند در عراق محسوب می‌‌شده است. به هرحال در تابستان و پاییز ۱۳۵۰‌، خلیج فارس دوباره تقسیم‌بندی‌های جدید سیاسی را تجربه کرد.

خب این را هم بگوییم که عملیات تصرف تنب بزرگ به‌جز آن سه نظامی، تلفات دیگری هم بعدها به بار آورد: کاپیتان فرید خزعل دو سال بعد (در سال ۱۳۵۳) به شکل مرموزی در خانه خود در حوالی سینما مولن‌روژ (سینما سروش فعلی در خیابان شریعتی) خودکشی کرد و هیچ‌کس دلیلش را متوجه نشد. شهریار شفیق هم در سال ۵۸ توسط یکی از نیروهای انقلاب ایران پس از خروج از خانه مادرش اشرف، در خیابان‌های پاریس ترور شد‌. فرمانده نیروی دریایی در آن عملیات، دریادار عباس رمزی عطایی سه سال بعد (در سال ۱۳۵۴) به جرم اختلاس خلع درجه شد و به زندان افتاد و دوران خفت‌باری را تا بهار ۱۳۵۷ در حبس گذراند و بعد از رهایی از زندان به آمریکا مهاجرت کرد‌.

کدخبر: ۴۱۴۹۸۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر