۱۰۰ قصه دیگر از لابه لای تاریخ| داستان پسرخاله
درباره احمدعلی مسعود انصاری پسر خاله فرح دیبا
روزنامه هفت صبح| احمدعلی مسعود انصاری را پسر خاله فرح نام گذاشتهاند که البته پسر دخترخاله فرح (مریم دریا بیگی) است. متولد 1327. وقتی فرح همسر محمدرضا شد مسعود انصاری فقط 12 سال داشت و خب او که تا نوجوانی را در البرز خوانده بود پس از وصلت خانواده فرح با پهلویها، در انگلیس پانسیون شد و در دورهای همراه پدر عازم رم شد(پدرش سفیر ایران در ایتالیا بود) و دست آخر برای تحصیل در اقتصاد راهی آمریکا شد.
بعد که به ایران بازگشت چند تا سمت آموزشی در مدرسه عالی شمیران به دست آورد و در دانشگاه ملی استاد بود و همان قبل از انقلاب وارد کارهای ساخت و ساز شد و مورد اعتماد محمدرضا قرار گرفت و به داشتن برخی عقاید دینی مشهور بود و برای همین مورد وثوق هم بود. سن و سال او موجب شده بود که به رضا پهلوی هم نزدیک شود و با او ارتباط دوستانه بگیرد.
او یک ماه و نیم قبل از بهمن ۱۳۵۷ش با فروش املاک و پانصد هزار دلاری که از فعالیتهای تجاری اندوخته بود، به آمریکا رفت. بعد از مرگ محمدرضا، کارگزار مالی رضا پهلوی شد. اما چند سال بعد بر اثر یک اختلاف مالی سنگین با او به هم زد. او در دهه هشتاد به ایران آمد و در خبرگزاری فارس هم مصاحبه مفصلی انجام داد. همین مصاحبه و همین طور انتشار کتابش باعنوان پس از سقوط که حاوی افشای برخی روابط مالی و عشقی در داخل دربار بود موجب شد تا سلطنتطلبها از او به عنوان یک نفوذی یاد کنند.
در واقع بعد از ژنرال فردوست، مسعودی انصاری دومین منبع اطلاعاتی نزدیک به پهلویها بود که با حکومت ایران همکاری نزدیکی داشته است. درباره او نوشتهاند: در روزهای پرآشوب پس از مرگ محمدرضا مسعود انصاری مدیریت مالی و اجتماعی رضاپهلوی را که 13سال از او کوچکتر بود برعهده میگیرد... انصاری گفته زمانی که آنها در قصری در مصر اقامت داشتند، «این دو در یک عصیان جوانانه، ساعت دو صبح از دست مادر کنترلگر او، ملکه فرح پهلوی گریختند.»
رضا پهلوی میلیونها دلار پول نقد و املاک خود و برادر و مادرش را به انصاری سپرد که بیشتر این پول در کردیت بانک سوئیس و نیز بانکی در آنگیلا و یک شرکت نفتی آمریکایی و یک شرکت ساختمانی در فرفکس ویرجینیا ذخیره شد. انصاری تجربه ساختمان سازی به عنوان پیمانکار را نیز داشت و در دهه هفتاد میلادی در ایران برای حکومت مدرسه ساخته بود.
پهلوی در سال ۱۹۸۵ به انصاری مأموریت داد ۹ جریب فرنگی زمین در گریت فالز، ویرجینیا در حومه ده مایلی واشینگتن دیسی بخرد. انصاری برای ساخت قصر در تبعید پهلوی یکی از معماران ایرانی در شمال ویرجینیا را استخدام کرد. او در آنجا عمارتی3/2میلیون دلاری بنا کرد که قصر در تبعید رضا پهلوی شد. پهلوی به همراه انصاری و شماری از سلطنت طلبان تبعیدی در این عمارت غول آسا اقامت گزیدند.
ساختار پیچیده امور مالی پهلوی باعث گیج شدن و مشکوک شدن پهلوی نسبت به انصاری شد. در بحرانهای اقتصادی سال ۱۹۸۷ پنج و نیم میلیون دلار از ثروت رضا پهلوی برباد رفت. پس از این که پهلوی روایتهای ضد و نقیضی در خصوص داراییهایش شنید شخصاً در سال ۱۹۸۹ به سوئیس رفت و مشاهده کرد در صندوق امانات او در کردیت بانک سوئیس اثری از پولها و املاکش نیست، و انصاری را از سمتش برکنار کرد.
در سال ۱۹۹۰،پهلوی و انصاری شکایاتی را علیه یکدیگر طرح کردند. پهلوی انصاری را به اختلاس مبلغ ۲۴ میلیون دلار متهم کرد. در جریان دادرسی، وکیل پهلوی به دادگاه گفت «پهلوی به دلیل الزامات ناشی از مسئولیتهای سیاسیاش و بیتجربگی در مسائل مالی، مجبور بود برای مدیریت منابع مالیاش بهطور کامل به انصاری اعتماد کند. در طول سالیان هیچکس به هیچ وجه جای انصاری به عنوان معتمد پهلوی را نگرفت.
متقابلاً، هیچکس به اندازه انصاری در اعتماد پهلوی خیانت نکرد» و انصاری را به جاسوسی برای ایران متهم کرد. انصاری این اتهامات را رد و پهلوی را متهم کرد با حیف و میل پولش را بر باد داده است، و اظهار داشت که وفادارانه دستورهایی را اجرا کرده که پهلوی از آنها مطلع بوده است. اسنادی که در جریان دادگاه ارائه شد نشان داد زندگی آنها از آغاز تا چه میزان با کار سیاسی درآمیخته بوده: خرید شرکتهای نفتی و سرمایهگذاری در قراردادهای آتی ارز و املاک و استفاده از عواید آن برای خرید همپیمانان برای خود.
انصاری برای خود خانهای در گریت فالز خریده بود که چشماندازی به مراتع آنجا داشت. دادگاه از انصاری خواست حساب کاملی از نحوه مدیریت پولش ارائه دهد، ولی انصاری ادعا کرد که اسناد برای پیشگیری از مصادره و ادعا از سوی حکومت ایران، از بین برده شدهاند. در سال ۱۹۹۶، دادگاه حکم کرد که انصاری باید 3/7میلیون دلار به خانواده پهلوی پس بدهد و بعد او را ۲میلیون دلار دیگر هم جریمه کرد.
انصاری چندین کتاب نوشتهاست. به گزارش واشینگتن پست در سال ۱۹۹۶ از کتاب اول او ۱۰۰ هزار نسخه در ایران به چاپ رسیدهاست. تیغ تند انتقادات در این کتاب علیه فرح پهلوی است و خیلیها آن را ناشی از خصومت مالی مسعود انصاری با فرح و پسرش میدانند هرچند کسی تا به حال اطلاعات ارائه شده در این کتاب و دیگر مصاحبههای احمد مسعود انصاری را تکذیب نکرده است.
شرح عکس: احمد علی مسعود انصاری در سنین کودکى، رضا قطبى، لویز قطبى مادر رضا و خاله شاهپور بختیار و فرح پهلوی