نیم قرن با گزارشگران فوتبال تلویزیون
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | گزارشهای مسابقات فوتبال در سالهای بعد از انقلاب در تلویزیون در ید سهنفر بود. عنایتالله شفیع، مجید وارث و جهانگیر کوثری. هر سهنفر بهوضوح از سنت گزارشگری قبل از انقلاب متاثر بودند. همانگونه صداهای بم و البته پخته و کنترلشده که مثلا با عطا بهمنش در ایران و در گزارشگری مسابقات ورزشی باب شده بود. به جز بهمنش چند نفر دیگر در دهه ۵۰ در گزارشهای فوتبال چهره شده بودند که مهمترینشان روشنزاده و مانوک خدابخشی بود.
به هرحال سهتایی کوثری و شفیع و وارث، فوتبالهای بعد از انقلاب را گزارش میکردند. صدای هر سهنفر عالی بود. یعنی در مقایسه با صدای گزارشگران فعلی ما یک سروگردن بهتر بودند. در میان این سه نفر جهانگیر کوثری بیشتر فوتبال خارجی گزارش میکرد اما در گزارش فوتبال داخلی هم کار خود را به بهترین وجه انجام میداد. او که سابقه چندسال بازی در تیم تاج آن زمان را داشت، بهخاطر تسلطش بر فوتبال آلمان و وسواسش در تلفظ صحیح نام تیمها و بازیکنهای آلمانی شهره شده بود. خب میدانید که کوثری بعدها بهتدریج اجرا را کنار گذاشت و به دنیای سینما رفت. او همسر رخشان بنیاعتماد و پدر باران کوثری است.
عنایتالله شفیع ابتدا از اجرای ورزش و مردم شروع کرد. برنامهای که در ابتدا توسط مجید وارث اجرا میشد و بعد از ممنوعالتصویری وارث به شفیع رسید. او صدای گرم و جذابی داشت و کمکم در گزارش مسابقات فوتبال اسمی برای خود دست و پا کرد. در دهه ۶۰ او تقریبا نفر اول گزارشهای ورزشی در تلویزیون بود. مشهور است که نسبت فامیلی قدرتمندش هم او را در این تسلط یاری داده بود. ولی این واقعیتی است که هرچه زمان گذشت از کیفیت کارش کاسته شد! دقیقا همان معضلی که بعدها خیابانی هم به آن دچار شد.
او در مقابل انتقادها متزلزل شد و هرگز نتوانست خاطره خوش گزارشهایش را در دوسهسال اول گزارشگریاش تکرار کند. تعداد گزارشهای او از میانه دهه ۷۰ دیگر انگشتشمار شدند و بهتدریج از پهنه گزارشهای فوتبال محو شد. مجید وارث احتمالا بهترین گزارشگر فوتبال ما در آن سالها بود. دایره کلمات گستردهای داشت و فوتبال را هم خوب میفهمید. او در دهه ۶۰ برای خودش به نوعی سلبریتی شده بود. بعضی از تکیهکلامهایش دردسرساز شدند و درنهایت او را از برنامه ورزش و مردم دورساخت.
او در گزارش مسابقات فوتبال تا جام جهانی ایتالیا حضور داشت و بهتدریج کم شد و به استرالیا مهاجرت کرد. با رفتن وارث به استرالیا و دورشدن کوثری از عالم فوتبال و حرکت به سمت سینما، یک خلأ ناگهانی در عرصه گزارشهای فوتبال رخ نمود که درنهایت تلویزیون دست به دامان دو گزارشگر شبکههای استانی شد. صالحنیا از گیلان و بهروان از اصفهان. بعد از مدتی اسکندر کوتی از خوزستان هم به این جمع پیوست. به این سهنفر یک شفیع نزولکرده را نیز اضافه کنید تا ببینید در نیمه اول دهه ۷۰ گوشسپردن به گزارشهای فوتبال تلویزیون چه کار سختی بود.
این سهنفر نقطهضعفهای فراوانی داشتند، چه بهلحاظ معلومات و چه بهلحاظ دایره لغات و چه بهلحاظ نکتهسنجی و واکنش به اتفاقات داخل زمین. در مورد بهروان بهتر است بدانید که کار خود را با گزارشگری دیدار ایران و چین در سال ۱۳۶۸ آغاز کرد. گزارشهای پرانتقاد بهروان در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ باعث شد، برخی چهرههای مطرح فوتبالی همچون علی پروین به او اعتراض کنند. این گزارشگر در دهه ۸۰ پس از یک تصادف هولناک کمکم از دور خارج شد.
بهروان که اصفهانی است، هرگز حاضر نشد بهدلیل کارش در تلویزیون به تهران نقل مکان کند تا به این ترتیب نزدیک به ۳۰سال مدام درحال رفت و آمد بین تهران و اصفهان باشد. کوتی هم بعد از اووردوز شدیدی که در بازی ایران و عربستان در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ انجام داد، تریبون را از دست داد. صالحنیا هم که گزارشهایش آکنده از بیدقتیهای پایانناپذیر بود، چندسالی است که به کانادا مهاجرت کرده و آنجا برای شبکههای ایرانی گزارش فوتبال انجام میدهد و هنوز هم مصر است که ایده برنامه نود مال او بوده و فردوسیپور سرقت کرده است!
به هرحال، در آن دوران تیره و تار گزارش ورزشی بود که جواد خیابانی که از مرکز بندرعباس آمده بود همچون موهبتی برای دوستداران فوتبال محسوب میشد. خیابانی برای مردم همان نقشی را داشت که وارث دهه ۶۰ ایفا میکرد. خیابانی اما از ابتدای دهه ۶۰ و درست همزمان با اوجگیری ستاره جوان بلندبالای کرمانی یعنی عادل فردوسیپور افول کرد. نزولش شروع شد و تا به امروز در اواخر سال ۱۳۹۸ یکنفس ادامه داشته است.
هرچه هست از نیمه دوم دهه ۷۰ میشد با رضایتمندی بیشتری پای گزارشهای فوتبال نشست. شاکله جدید گزارشهای تلویزیون از دهه ۸۰ به بعد بر پنج اسم استوار شده بود: عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی، پیمان یوسفی، جواد خیابانی و سرهنگ علیفر. این پنجنفر تقریبا ۹۵درصد گزارشها و برنامههای ورزشی را در تسلط خود داشتند. سیانکی و بالاپور و یا عزیزی از معدود چهرههایی بودند که به این جمع وارد شدند. جاودانی از میانه دهه ۸۰ در بخش اجرای برنامههای ورزشی حضور پیدا کرد و بهسرعت هم جاپای خود را محکم کرد.
این وکیل مشهدی اما خودش را از گزارش بازیهای مستقیم دور نگه میداشت. از میان این جمع گزارشهای عادل بهخاطر سطح دانش، نکتهسنجی و علاقهاش به فوتبال حال و هوای دیگری داشت تا آنجا که برخی او را مسلطترین گزارشگر فوتبال بعد از انقلاب میدانند که امتیازاتش، ضعف صدایش را پوشش میدهد. مزدک میرزایی هم گزارشگر مطمئنی بود که البته روال بیش از حد یکنواخت گزارشهایش او را گاه در معرض انتقاد قرار میداد.
درباره جواد خیابانی گفتیم اما پیمان یوسفی مورد جالبی است. او مشخص بود که دلباخته فوتبال نیست و در سالهای اولیه بارها در مقابل لحظات شگفتانگیز بازیهای فوتبال عکسالعملهای بیتفاوتی از خود بروز داده بود. اما کمکم بهتر شد. در یکیدوسال گذشته او را بیشتر با اجرای ورزش و مردم میشناسیم و بهنظر میرسد او دقیقا پرکننده جای شفیع دهه ۶۰ در سالهای دهه ۹۰ است. در مورد علیفر هم که نکته خاصی لازم نیست. صدایی پخته و رسا با عدم کنترل در بیان و اندازه و همینطور بیان نقطهنظرات شخصی که خیلی هم دیدگاههای منطقی و قابل قبولی نیستند.
و بالاخره محمدرضا احمدی که در دهه ۹۰ به این جمع پیوست و تا به حال چهره مطمئنی در این جمع بوده است. هم در گزارش و هم در اجرا. البته او مدتی است که هیچ گزارش شگفتانگیزی انجام نداده و به نظر میرسد در حال درجا زدن است. سیانکی هم در سالهای اخیر پرکار شده اما بهندرت رضایت تماشاگران نخبه فوتبال را جلب کرده است.
با رفتن عادل و مزدک هرکدام به دلایلی، تلویزیون دچار بحران گزارشگر شد. این اتفاق موجب شد تا عباس قانع گزارشگر یزدی که عمدتا والیبال و فوتبال ساحلی گزارش میکرد، دایره عمل وسیعتری پیدا کند. محمدیمرام هم از چهرهای مستعدی است که جاپای شیوه گزارش عادل فردوسیپور گذاشته است و بزرگترین امید تلویزیون برای سالهای بدون عادل و مزدک خواهد بود. هرچند هواداران عباس قانع این مسئله را قبول ندارند! در مورد قانع دیروز به شکل کامل نوشته بودیم.