ابعاد غیرمعمول زندگی خصوصی خسرو سینایی

روزنامه هفت صبح | «خسرو سینایی، کارگردان ایرانی و از پیشگامان سبک مستند-داستانی و سینمای تجربی ایران است که پس از مدتی بیماری در سن ۷۹سالگی درگذشت. عروس آتش ساخته سال ۱۳۷۸ از فیلمهای شناخته شده این کارگردان است…»؛ این اصل خبری است که دو روز پیش در اینستاگرام فرح اصولی، همسر خسروسینایی منتشر شد اما این آغاز حرف و حدیثهایی بود که بعد از فوت سینایی سر زبانها افتاد.
بعضیها فکر میکنند ماجرا را خود اصولی با گذاشتن یک عکس سه نفره از خودش، سینایی و همسر دیگر او در اینستاگرام و نوشتن شعر «به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است» آن هم کمی بعد از مرگ استاد شروع کرده است اما اگر به بقیه پستهای اصولی مراجعه کنید میبینید که این اولین بار نیست که او عکس سه نفره و حتی دو نفره با همسر دیگر شوهرش منتشر میکند.
از آن طرف گیزلا وارگاسینایی، زن مجارستانی تبار سینایی هم بارها تصاویر سه نفره و دونفره منتشر کرده و اساسا آنها هرگز سعی نکردهاند ماجرای ازدواج دوم سینایی را مخفی کنند و به گواه اهالی هنر، بارها و بارها در مناسبتهای مختلف با هم دیده شدهاند.
بنابراین ماجرای ازدواج دوم سینایی که به۴۳ سال پیش بر میگردد موضوع مگویی نبوده است اما با مرگ سینایی فرصت رسیدن این داستان به گوش مردم عادی فراهم شد و البته یک بعد دیگر ماجرا هم به دیده و شنیده شدن موضوع کمک کرد: رابطه بسیار خوب گیزلا و فرح دو همسر خسرو سینایی، زنانی که هر دو جزو نقاشان برجسته هستند و بارها نمایشگاههای انفرادی و مشترک برگزار کردهاند.
*** زنان زیر ذرهبین
کم کم نقل روایتهای افراد از این خانواده در شبکههای مجازی شروع شد؛ روایتهایی که یک وجه مشترک داشتند و آن رابطه خوب و عجیب این دو زن بود. سینایی حالا به عنوان سینماگری که جهان را ترک کرده دیگر مورد توجه نبود، حتی دو همسری بودنش هم موضوعی نبود که نشود به سرعت فراموش کرد بلکه حالا رابطه دو زن زنده ماجرا بود که برای مردم جالب میشد و روایتهایی از رابطه این دو نفر را داغ میکرد.
خاطرههایی مثل خاطره فلانی از روزی که برای مصاحبه، مهمان خانه سیناییها بوده و دیده که فرح و گیزلا خوش و خندان حاضر شدهاند که به نمایشگاهی در موزه هنرهای معاصر بروند، به سرعت هزاران لایک و کامنت میخورد. بعضیها حتی شروع به داستان سرایی هم کردند و زن ایرانی سینایی را در جایگاه مظلومی نشاندند که زن فرنگی وارد خانهاش شده در حالی که ماجرا کاملا برعکس بوده است. گیزلا وارگا که بعدتر «سینایی» هم به ادامه فامیلیاش اضافه شد، همسر اول سینایی بوده است و ۱۱سال بعد از ازدواج آنها، فرح اصولی به عنوان همسر دوم به جمع دو نفرهشان اضافه شده است و از آن روز ۴۳ سال میگذرد.
*** فرصت حمله
بخشی از بحثها در شبکههای اجتماعی درباره این خانواده هنرمند و روشنفکر هم به این اختصاص داشته و دارد که چرا سینایی هرگز با داشتن دو همسر مثل بقیه مردان اینچنینی چنانکه باید و شاید مورد سرزنش قرار نگرفته است؟ عدهای هم سعی کردند این قصور را جبران کنند و به این ترتیب حملههای زیادی علیه خود مرحوم سینایی و بعضا همسران او کلید خورد.
شهرام شهیدی، نویسنده و طنزپرداز در یادداشتی نوشت: «آنچه امروز مرا به نوشتن مجاب کرد و به حتم باعث رنجش بسیاری از دوستانم نیز خواهد شد، رویکرد دوگانه روشنفکران و جامعه هنری با پدیده دو همسری است. به عنوان کسی که رویکرد مذهبی در زندگی خود نداشته و ندارم پرسشی ذهنم را درگیر کرده است چرا زندگی دو همسری فلان فرد مذهبی همیشه مورد انتقاد ما بوده و تبلیغ دو و چند همسری (که اتفاقا از نگاه من بسیار پدیده ضد زنی است) را کاری زشت تلقی کردهایم . اما در مواجهه با کسی از قماش خودمان که چنین کاری کرده سکوت پیشه میکنیم، آن را نادیده میگیریم و به آرامی از کنار آن رد میشویم؟»
مرور گذشته نشان میدهد که خلاف آنچه شهیدی و دیگران فکر میکنند، خانواده سینایی در موارد بسیاری مورد غضب و بایکوت اطرافیان بودهاند. این را میتوان از گفتوگوی سالها پیش فرح اصولی با مجله زنان فهمید، آنجا که میگوید: «این قضیه پیامدهای فراوانی داشته. مثلا مطبوعاتیها زندگی ما را منفی و متحجرانه میدانند. این موضعگیریها هم در نشریات دولتی و هم خصوصی وجود دارد. هر کدام از این دو گروه نگاه خاص خود را به زندگی ما سه نفر دارد. ما را از خود میدانند.
در حالی که توجه زیاد به زندگی خصوصی هنرمند و بایکوتکردن او رفتار ناپختهای است. اولین نشانه روشنفکری ظرفیت داشتن است. باید به زندگی، اثر هنری یا تفکر فرد با دید بازی نگاه و بعد رد یا قبولش کنیم. باید به یاد داشته باشیم که آدمها حق حیات و انتخاب دارند. این واکنشها از طرف کسانی که ادعای روشنفکری هم دارد خیلی عجیب است اما متاسفانه در مورد ما وجود دارد.»
*** پیشنهاد گیزلا
گفتوگوی اصولی با مجله زنان فرازهای جالب دیگری هم دارد، غیر از احترامی که از لحن او نسبت به همسر دیگر شوهرش برداشت میشود، توضیحاتی که در مورد نحوه ازدواجش میدهد هم جالب است. وقتی میگوید: «آشنایی ما از ساختن یک فیلم انیمیشن شروع شد. آنجا هر سه با هم آشنا شدیم و من به یک اندازه تحت تاثیر شوهرم و گیزلا قرار گرفتم. این ازدواج پیشنهاد گیزلا بود. ما سه نفر در آن لحظه بدون اینکه به جنسیت فکر کنیم به عاطفهای که بین هر سه ما ایجاد شده بود بها دادیم.
در این زندگی به یقین هیچ کسالتی وجود نداشت اما زحمت و سختیهای زیادی وجود داشت. چیزی که دیگران در مورد ارتباط من و گیزلا خیال میکنند این است که رقیب عشقی داشتن تجربه سختی است ولی من میگویم چیزی که در این زندگی تجربه کردهام نکتهای ظریفتر اما سختتر از این تحلیلهای ساده است. قضیه بیشتر به امتحانی دائمی و هر روزه شبیه است، امتحانی که باید در دل خودمان بدهیم و اگر آدم در دل خودش هم بخواهد دروغ بگوید، زندگیاش خیلی راحت تبدیل به جهنم میشود. اصل این است که بتوانیم همه چیز را ببخشیم.» او در ادامه هم توضیح میدهد که نه تنها با گیزلا در خانه زندگی میکند بلکه در یک آتلیه هم کار میکنند و «همه چیزشان وصل است.»
*** قطعه فیلمی از آن سو
غیراز ماجرای زندگی شخصی سینایی، انتشار بخشی از فیلم جشن چهلمین سال تاسیسِ گالری ژازه تباتبایی (مجسمه ساز برجسته) هم به شدت مورد توجه قرار گرفت. در این فیلم خسرو سینایی مشغول نواختن آکاردئون است و چهرههایی مشغول خواندن و خندیدن دیده میشوند که همگی از دنیا رفتهاند. از محمدعلی کشاورز و جمشید لایق گرفته تا نادر ابراهیمی و علی اکبر صادقی و خود ژازه تباتبایی. غیر از اینکه، این بریده فیلم به نظر بسیاری از بینندهها، انگار بریدهای از دنیایی دیگر آمده، نحوه فیلمبرداری از پایین به بالا و شعری که دسته جمعی خوانده میشود هم به حال و هوای عجیب ویدئو اضافه میکند: «آن زمان من هم جوان بودم/ بی خبر از این جهان بودم/ در نظرم تو لطف خدا بودی…»