صد سال صد قصه دیگر؛ اولین احضارها با یک سال تاخیر
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | با هر متر و معیاری برخورد جمهوری اسلامی بهعنوان یک حاکمیت ایدئولوژیک و انقلابی و مذهبی، با بازیگران و خوانندههای دوران پهلوی ملایمتر از حد انتظار بوده است. فیلمفارسی بهخصوص در دهه پنجاه تمام خطوط عرفی جامعه ایران را پشتسر گذاشته بود و تصاویر شگفتانگیزی از میزان بیپردگی را به جامعه ایرانی منتقل میکرد. پیوند سینما، موسیقی و صنعت کاباره و دلالان زیرزمینی که کانالهای غیرمجازی به پشت دیوارهای شکوفه نو در محله بدنام هم کشیده بودند، موجب شده بودند تا سینماها و کابارهها به اهداف اولیه آتش خشم انقلابیون مذهبی در سال ۵۷ بدل شوند.
حتی ماجرای سینما رکس هم در بعضی روایتها در همین پازل معنادار میشود. اما بعد از پیروزی انقلاب، دادگاههای انقلاب بهشدت سرگرم مواجهه با سران سیاسی و نظامی و امنیتی حکومت سابق شد. موج اعدامها قریب یکسال بهطول انجامید. صادق خلخالی برکنار شد اما جانشین او آیتالله محمدیگیلانی هم در روالی دیگر این اعدامها را ادامه میداد. حاکمیت در اسفند ۱۳۵۸ متوجه چهرههای سینمایی و موسیقی زمان پهلوی شد تا تکلیف آنها را مشخص کند. احضارها آغاز شد و میشود میزان هراس این چهرهها را تصور کرد.
در ۸ اسفندماه ۱۳۵۸، ۱۰نفر یعنی گوگوش، هایده، لیلا فروهر، فریدون فرخزاد، عهدیه، حمیرا، پونه، فیروزه، طوطی و جهانگیر فروهر به دادگاه انقلاب احضار شدند. ترتیب احضار و اسامی نشاندهنده طرز تلقی دادگاه انقلاب از اهمیت این افراد هم بوده است. در ماههای ابتدای انقلاب گذر برخی از اینان به دادگاهها افتاده بود اما عموما بازداشتهای کوتاهی را تجربه کرده بودند. مثل فریدون فرخزاد که در اسفند ۵۷ به یکی از پایگاههای چریکهای فدایی رفته بود تا با آنها همکاری کند (از قرار شومن اصلی تلویزیون دوران پهلوی خود را صاحب اندیشههای کمونیستی میدانسته است) اما با واکنش برخی از اعضا اخراج میشود و چند روزی هم بازداشت را تجربه میکند.
از این گروه ۱۰نفره گوگوش و حمیرا و لیلا و جهانگیر فروهر خودشان را معرفی میکنند و در حالیکه انتظار سختترین واکنشها را میکشیدند، اکثرا با گرفتن تعهد و حکم ممنوعیت کار به خانههایشان بازگشتند و چهرههایی مثل هایده و عهدیه هم قبلا به خارج از کشور رفته بودند. دومین احضار به چهرههایی مثل فروزان، شهناز تهرانی، سرکوب، منوچهر وثوق، همایون، مرتضی عقیلی و میری اختصاص داشت که با گرفتن تعهد و در برخی موارد با مصادره اموال (مثل اتفاقی که برای خانم فروزان رخ داد) به سر زندگیشان برگشتند.
سومین احضاریه هم خطاب به این گروه صادر شد: فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملکمطیعی، ایرج قادری، رضابیک ایمانوردی، جمال وفایی، محمود بهرامی، پوری بنایی، دیانا و سیمین غفاری. که خب وثوقی در کشور نبود. این احضاریهها ادامه داشت و بهرغم برخی تندیها در هنگام بازپرسی، برخوردها خشونتآمیز نبود و به ممنوعیت فعالیت و ضبط اموال ختم شد. محمدیگیلانی بهعنوان حاکم شرع جمهوری اسلامی چند شرط برای آنها (البته مردان احضار شده) قرار داد که یکی از آنها استفاده از هنرشان در جهات آموزندگی و وجوه تربیتی بود.
البته مورد خاصی مثل خانم فرشته جنابی هم بود که در نهایت بهخیر گذشت… این روند بهجایی رسید که در ابتدای دهه شصت فردین و ملکمطیعی و ایرج قادری به جریان سینمای حرفهای بازگشته بودند و دستاندرکار ساخت فیلمهای جدید و پرفروش بودند و حاکمیت هم مخالفتی با آنها نداشت اما مسئولان بنیاد فارابی به شکلی خودمدارانه در سال ۱۳۶۴ آنها را از جریان سینما دور و حکم ممنوعالفعالیت را برای آنها صادر کردند.
در مورد زنها طی دهه شصت خانم پروانه افشاری (حمیرا) از سمت مرز افغانستان و در قالب یک پیرزن به همراه دخترانش از کشور خارج شد و به کاستاریکا رفت و آنجا دچار پارانویا و بیماریهای خاص روانی شد تا بالاخره خودش را به کالیفرنیا رساند. لیلا فروهر هم از سمت مرز ترکیه از کشور خارج شد در میانه دهه شصت. فرخزاد در سال ۵۸ از کشور خارج شده بود و بیک ایمانوردی هم بعد از یکسال ممنوعیت از کشور به شکل غیرقانونی از مرز عبور کرد. اما زنان مشهور سینمای فارسی یعنی خانمها ایرن و فروزان و پوری بنایی در کشور ماندند و ارتباطشان با یکدیگر را نیز بهخوبی حفظ کردند.