گیگ را بسوزانیم یا نه | پروندهای برای فیلمهایی که در قالب اکران آنلاین منتشر شدهاند
این روزها 10 فیلم سینمایی در اکران آنلاین پلتفرمها قابل دسترسی هستند که متاسفانه بیشترشان کیفیت کافی را ندارند
هفت صبح| شیوع ویروس کرونا خاطرهای تلخ برای همه بر جا گذاشت. این اتفاق اما دستاوردهایی هم داشت. مثلا باعث شد طرحی راهاندازی شود به اسم اکران آنلاین؛ آن هم درست زمانی که سالنهای سینما به دلیل فاصلهگذاری اجتماعی تعطیل بودند. در روزهای نخست خیلیها نسبت به موفقیت این طرح تردید داشتند اما نمایش چند اثر شاخص بدبینیها را از بین برد.
در ادامه و همزمان با بازگشایی سینماها، اکران آنلاین فرصتی شد تا برخی فیلمها که شانس موفقیت کمتری در گیشه دارند، بدون نمایش عمومی در دسترس مخاطبان قرار گیرند. در کنار آن، بقیه آثار نیز با زمانی اندک از اکران سینمایی به پلتفرمها میرسند و حالا خیلیها تماشای فیلمها در خانه را بر رفتن به سالن تاریک سینما ترجیح میدهند. حتی با احتساب میزان دانلودهای غیرقانونی و بر اساس گزارشهای رسمی، اکران آنلاین، صاحبان آثار و نیز پلتفرمها را صاحب سود میکند.
این یعنی چنین طرحی نیازمند مراقبت بیشتر است و در چینش فیلمها باید دقت به خرج داد. مثلا لازم است در هر دوره چند اثر شاخص در اختیار مخاطبان قرار گیرد که در غیر این صورت، بدبینی غالب میشود و طرح بیش از پیش لطمه میبیند...
این روزها 10 فیلم سینمایی در اکران آنلاین پلتفرمها قابل دسترسی هستند که متاسفانه بیشترشان کیفیت کافی را ندارند. این در حالی است که قیمت بلیت آنها به 100 هزار تومان هم رسیده. علاوه بر آن هزینه اینترنت را هم باید لحاظ کرد ولی اغلب آثار ارزش صرف پول و گیگ و وقت را ندارند.... پرونده امروز تحلیلی است بر کیفیت این فیلمها.
پول و پارتی / فیلیمو
فضای کلی: سعید سهیلی، کارگردانی که سالهاست تغییر ژانر داده و مثل سابق سراغ آثار جدی و عمیق نمیرود، این بار تصمیم گرفت یک فیلم سرخوشانه اجتماعی-انتقادی بسازد. او «پول و پارتی» را براساس فیلمنامه حسام سامریزاده جلوی دوربین برد. داستان درباره پسری (ساعد سهیلی) است که برای نجات خانواده خود از فقر، برای دختری به ظاهر متمول (پردیس احمدیه) دام پهن میکند. نگو خود دختر هم فقیر است...
نقاط قوت: به سختی میتوان نکتهای به عنوان نقطه قوت «پول و پارتی» انتخاب کرد. شاید وجه سرگرمکننده آن در برخی لحظات و نیز فضاسازی رابطه عاشقانه را بتوان امتیاز فیلم دانست.
نقاط ضعف: «پول و پارتی» بر کلیشهها استوار شده است. همان ابتدا مخاطب به دلیل تجربیات قبلی میداند که فرجام رابطه دختر و پسر چه خواهد بود. حتی لو رفتن دختر فقیر نیز قابل پیشبینی است. در ادامه هم تا دلتان بخواهد حرفهای شعاری زده میشود و فیلم حوصله سربَرمیشود. بازیها پایینتر از حد انتظار است و دو شخصیت اصلی یعنی ساعد و پردیس کلیشههای این کاراکترها را توی چشم مخاطب میکنند. امیر جعفری باز هم شمایل یک مرد کلاش بر تن کرده و مهدی هاشمی مقابل دوربین، شرایط خاص شخصیت را نمیتواند به باور مخاطب بنشاند. هادی کاظمی بار دیگر نقش یک مرد زالوصفت را ایفا کرده.
قیف / نماوا و فیلمنت
فضای کلی:«قیف، قطعه لولهای کوتاه است که یک سر گشاد و یک سر باریک و تنگ دارد.» نام فیلم «قیف» اما از این وسیله گرفته نشده بلکه مخفف اسم شخصیت رضا عطاران است. کسی که از سیارهای به نام هیرکانی به زمین آمده، عاشق شده و سر سفره عقد نشسته. این موجود فرازمینی اما گرفتار دشمنان قبیله خود (هیرکینیها) میشود و نزدیک است که به شکل گربه درآید!
نقاط قوت: در لحظاتی فیلم خنده بر لب میآورد که حاصل سابقه شیرینی است که مخاطب از رضا عطاران در ذهن دارد. برخی اشارات «قیف» به مسائل اجتماعی و کلا درباره رفتار بشر نیز قابل تامل است.
نقاط ضعف: وقتی فیلم را روی پرده بزرگ سینما دیدیم، باورمان نمیشد، «قیف» حاصل فکر دو نام معتبر یعنی رضا عطاران و محسن امیریوسفی باشد. آنها در مقام فیلمنامهنویس، یک ایده جذاب را به کلیشهایترین حالت ممکن پروراندهاند. امیریوسفی به عنوان کارگردان هم افزودهای دلچسب به متن نداشته. به این دو نفر باید نام تهیهکننده یعنی سعید ملکان را هم اضافه کرد که او نیز صاحب اعتبار نزد پیگیران سینما است. «قیف» اما هیچ ربطی به کارنامه این سه نفر ندارد و حقیقتا تماشای آن حتی در قاب تلویزیون کاری است طاقتفرسا. به این بیفزایید موقعیتهای کمملات کمدی و داستانی به همراه بازیهای ضعیف زیر گریم نچسب آدم فضاییها را!
سال گربه / فیلمنت
فضای کلی: مصطفی تقیزاده، نقش اول فیلم خود را به بهرام افشاری سپرده. او نقش جوانی به اسم جهانگیر غزنوی را برعهده دارد که متولد سال گربه است و هر 12 سال همزمان با سال گربه، کسانی که با او معاشرت دارند، گرفتار عواقب سختی میشوند. حتی رضا رشیدپور حین مصاحبه با او صدمه میبیند!
نقاط قوت: ایده محوری «سال گربه» جذاب است و مخاطب وسوسه میشود ببیند بالاخره سرنوشت کاراکتر اصلی چه میشود. بهرام افشاری در چند سکانس میتواند از مخاطب خنده بگیرد.
نقاط ضعف: تجربه ثابت کرده است که بهرام افشاری گزینهای مطمئن برای تضمین کمدی یک فیلم نیست و باید یک زوج مناسب کنارش باشد. این موضوع در «سال گربه» کاملا به چشم میآید و از یک جا به بعد تلاش افشاری ثمر ندارد. سارا بهرامی که پیشتر استعداد خود در کمدی را اثبات کرده بود، در «سال گربه» نتوانسته از کلیشهها عبور کند. مسئله دیگر جایی است که مدام یک اتفاق تکرار میشود و مخاطب بهراحتی میتواند اتفاقات بعدی را حدس بزند و این ضعف بزرگ فیلم است. چون خط روایی اصلی جذابیت خود را از دست میدهد. دیگر محور قصه یعنی شهرت و عواقب آن نیز کلیشه است و پرداختی دمدستی دارد. عملکرد هومن برقنورد دیگر اتفاق منفی «سال گربه» است که بازیاش یادآور تیپهای همیشگی است.
مفت بر/ فیلیمو
فضای کلی: یک جوان آس و پاس، از دست دختری که دلخواهش نیست میگریزد و به تهران برمیگردد. او شباهت زیادی با مردی متمول دارد که پایش در اختلاس چای گیر است. مشاور او تصمیم میگیرد با معجزه گریم جای این دو نفر را عوض کند. جوان فقیر، در قامت مدیر شرکت ظاهر میشود و با نامزد آن مرد (سحر دولتشاهی) حشر و نشر دارد اما حواسش هست دست از پا خطا نکند. زن نیز با دیدن جنم و تغییرات فاحش مرد نسبت به قبلی، در آسمانها است!
نقاط قوت: بازی سحر دولتشاهی اگرچه واجد نقد است اما در مجموع توانسته ویژگیهای یک دختر عاشق را قابل قبول ارائه دهد.
نقاط ضعف: «مفت بر» دومین فیلم عادل تبریزی پس از «گیجگاه» است. فیلم اول او اثری محترم بود که سر و شکل و حرف داشت. «مفت بر» اما یک فیلمفارسی ضعیف است و همه کلیشههای این آثار را در خود دارد؛ مثل ایده جابهجایی یک نفر، تقابل مرد فقیر اما با حال با مرد پولدار اما بیحال! عشق دختر متمول به جوان آس و پاس و... دارای صحنههای رقص و آواز هم هست که البته توام با تاسف و اعتراض بوده است. این تاسف به شکل غلیظ برای بازیگری محجوب یعنی رضا بابک به ثمر نشسته. درباره بازی حامد بهداد هم چه بگوییم؟ یک مشت رفتار اغراقآمیز و خالی از ظرافت.
عطرآلود/ هاشور
فضای کلی: علی (مصطفی زمانی) به حرفه عطرسازی مشغول است. در این زمینه کتاب هم مینویسد. او به طور اتفاقی در یکی از مسابقات انتخاب بهترین عطر، با عاطفه (هدی زینالعابدین) آشنا میشود و ازدواج میکنند. در آستانه پدر شدن اما پی میبرد بیمار است و بقیه قصه به تلاش برای درمان، دغدغههای مالی و روحی و مسائلی از این دست میگذرد.
نقاط قوت: بازی مصطفی زمانی و هدی زینالعابدین از اتفاقات خوب «عطر آلود» است. آنها بده و بستانهایی درست مقابل دوربین دارند و نیز به شکل باورپذر دغدغههای شخصیتها را ارائه کردهاند. هادی مقدمدوست (کارگردان) همچنین بازیهای خوبی از دیگران گرفته؛ مثل زندهیاد حسام محمودی، کوروش تهامی و سودابه بیضایی. «عطرآلود» ظرفیت تلخ شدن داشته اما به این ورطه نمیافتد و به همین خاطر با قصه و مفاهیم آن میتوان همراه شد.
نقاط ضعف: «عطر آلود» امضای هادی مقدمدوست را ندارد چون فیلمنامهاش را حسین حسنی نوشته. حال آنکه مقدمدوست در آثاری مثل «بیپولی»، «وضعیت سفید»، «سر به مهر» و ... صاحب لحنی خاص شده بود؛ آثاری که عمدتا نام حمید نعمتالله به عنوان نویسنده و کارگردان را بر خود دارند. ایراد دیگر «عطرآلود» قصه کمملات است و بعضا حوصله مخاطب سر میرود. زمان فیلم هم زیاد است و میشد قصه را موجزتر روایت کرد.
ملاقات با جادوگر/ فیلمنت
فضای کلی: سارا (هستی مهدویفر) دختری است که در تعقیب کلاهبرداری بینالمللی به نام عطا مشرقی (مانی حقیقی) به ایران سفر کرده و در این راه با آقازادهای (امیر مهدی ژوله) آشنا میشود. این آقازاده ظاهرا جوانی ساده است که میخواهد از ایران برود و سارا را بهترین گزینه برای هدف خود میداند.
نقاط قوت: فیلمنامه «ملاقات با جادوگر» را امیر مهدیژوله نوشته و آن را حمید بهرامیان کارگردانی کرده است. خود ژوله یکی از بازیگران اصلی است که گفتار و کردارش در چند موقعیت منجر به خنده میشود. هستی مهدوی نیز عملکردی تحسینآمیز مقابل دوربین داشته و مختصات دلبرانگی سارا و صداقت او را به خوبی نمایان ساخته.
نقاط ضعف: «ملاقات با جادوگر» را میتوان نقد سخیف آقازادگی تعبیر کرد! به عبارتی این فیلم خواسته با زبان کمدی به اصحاب قدرت نیش بزند ولی موفق نیست. چون وجه کمدی آن به درستی شکل نمیگیرد و انتقاداتش دمدستی و بدیهی است. صرف وجود چند دیالوگ بودار و چند کنایه آشنا، یک فیلم را نه سیاسی میکند و نه کمدی! ضعف دیگر «ملاقات با جادوگر» به بازی مانی حقیقی برمیگردد. او بارها در جلد شخصیتهای «جنتلمن» رفته و این بار نیز همان شمایل را تکرار کرده است. هیچ تلاشی برای ایجاد تفاوت و عبور حقیقی از پوسته ظاهری نقش هم به چشم نمیخورد.
تگزاس 3 / فیلیمو
فضای کلی: در قسمت قبلی مجسمههای حاوی کوکائین فروخته شد و حالا گروگانگیرها در برزیل قصد قتل برادر آلیس (گابریلا پتری) را دارند؛ مگر آنکه مجسمهها بازگردانده شود. شخصیتهای فیلم در تلاش برای انجام این ماموریت هستند.
نقاط قوت: «تگزاس3» لحظات کمدی به قدر کافی دارد که مهمترین آن تکرار ایده پاشیده شدن کوکائین به شکل اتفاقی در شیرینی هتل اسپیناس است. در «تگزاس2» آش نذری، مردم را سرخوش کرد و اینبار شیرینیهای خوشمزه، حتی جدیترین مهمانان سرشناس داخلی و خارجی را به پایکوبی وامیدارد! حمزه صالحی (نویسنده) همچنین هیجان و معما را چاشنی فیلمنامه کرده است و همین، وجه سرگرمی اثر را بالا برده. او در شوخینویسی و خلق موقعیتهای بامزه برای شخصیتها هم موفق بوده؛ مثل ماجرای فرزند سوری و بابک (ژاله صامتی و مهدی هاشمی)، یا ناسزاهای عروس برزیلی خانواده (آلیس کریمی با بازی گابریلا پتری) و ... مسعود اطیابی در کارگردانی سکانسهای تعقیب و گریز موفق است و نیز ریتم فیلم را حفظ کرده.
نقاط ضعف: نگاه سختگیرانه این است که «تگزاس3» گرفتار تکرار شده و همه ایدههای ناب کمدی خود را در قسمت دوم خرج کرد. شخصیتهایش فاقد شگفتی هستند و نکتهای تازه ندارند. شمایل جدی سیدجواد هاشمی به عنوان یکی از کاراکترهای جدید، یادآور مجموعهای از کلیشههای رایج است.
شهر خاموش/ فیلمنت
فضای کلی: احمد بهرامی کارگردان فیلم «شهر خاموش» است که پیشتر برای فیلم «دشت خاموش» جایزه بخش افقهای جشنواره ونیز را گرفت و به تازگی با فیلم «مرد خاموش» سهگانه خود را تکمیل کرده است. این سهگانه به شکل سیاه و سفید فیلمبرداری شدهاند. ماجرای «شهر خاموش» از این قرار است: بمانی به جرم قتل شوهرش ۱۰ سال را در زندان سپری کرده و فرزندش را به خانواده شوهرش دادند. او که به طور موقت آزاد میشود، بلافاصله به دنبال پسرش میگردد و به کارگاه اسقاط ماشین میرود که ابی، برادر شوهرش در آنجا کار میکند اما او مدعی است که از سرنوشت پسرش چیزی نمیداند.
نقاط قوت: «شهر خاموش» یک نقدِ بدون شعار بر برخی مسائل اجتماعی، مثل عدم توجه به شان زنان و نگاه ابزاری به آنهاست. فیلم همچنین مفهوم خشم و انتقامِ آرام را به خوبی منتقل میکند اما تبدیل به اثری خشن نمیشود. بازی باران کوثری در این فیلم جزو اتفاقات شاخص کارنامه اوست. او روی یک خط ثابت گام برمیدارد و حتی در لحظات بحرانی، از نوعی آرامش ظاهری بهره میبرد.
نقاط ضعف: کاملا قابل درک است که طیفی از مخاطبان با تماشای «شهر خاموش» خسته شوند! فیلمساز تعمدا قصه خود را با ریتم آرام روایت میکند که از قضا این شیوه همواره مخالفانی جدی داشته است.
پدران/ نماوا
فضای کلی: دو رفیق یک تصادف مهیب میکنند و یکیشان میمیرد و دیگری به شدت مجروح میشود. او از روز تصادف چیزی یادش نیست و بررسیهای پلیس نشان میدهد خودش پشت فرمان بوده است و نئشه هم کرده. دو خانواده دوست حالا در برابر هم قرار میگیرند... این خلاصه داستان فیلم «پدران» با فیلمنامه محمدرضا گوهری و کارگردانی سالم صلواتی است.
نقاط قوت: سکانسهای تصادف و نیز درگیری آدمها کارگردانی خوبی دارند. بازی علیرضا ثانیفر به دل مینشیند و در قامت یک معلم و پدری دلسوز، موفق عمل میکند. ثانیفر کلا بازیگری کمحاشیه و بیادعا است که بازی بد از او ندیدهایم.
نقاط ضعف: «پدران» یک نقطه عطف تکاندهنده پس از تصادف دارد اما در ادامه تبدیل به اثری کسالتآور میشود. کارآگاه بازی شخصیت پدر بیش از اندازه کش میآید و مخاطب از یک جایی به بعد میتواند حدس بزند فرجام ماجرا چیست. درباره موضوع قصاص فیلم و سریالهای زیادی ساخته شده و «پدران» افزودهای بر آنها ندارد و فاقد نگاهی نو است. در میانه قصه، شاهد «هندی بازی» هستیم و رونمایی از موقعیت دختر فیلم، باسمهای و تکراری است. این دست اتفاقات به فیلم لطمهای مضاعف وارد کرده. لخت بودن قصه و نداشتن شاخ و برگ کافی نیز دیگر ایراد چشمگیر آن است.
خانه شیشهای / نماوا
فضای کلی: یک خواننده معروف پاپ در اوج شهرت، درگیر حواشی و چالشهای رسانهای میشود و زندگی عاطفی و حرفهای او تحت تاثیر شایعات رسانههای اجتماعی قرار میگیرد و... این خلاصه قصه آدم را وسوسه میکند تا «خانه شیشهای» را ببیند. نتیجه اما ضعیفتر از چیزی است که در تصور بگنجد.
نقاط قوت: تلاش برای نقد زندگی پوشالی هنرمندان امتیاز مثبت «خانه شیشهای» به کارگردانی امیر پورکیان است.
نقاط ضعف: شهاب مظفری نقش یک خواننده را برعهده دارد که با استاد معنوی خود (امیر جعفری) برسر نامزدش دچار چالش میشود و حتی موقعیت رشکبرانگیزش را رها میکند! بزرگترین ایراد «خانه شیشهای» همین روایت باسمهای است و بازی بد مظفری به این ضعف ضریب داده است. بدترین اتفاق کارنامه امیر جعفری نیز با با همین فیلم ثبت شده. آن کلاهگیس مضحک چه بود آخر؟! فیلم مثلا یک اثر افشاگرانه از زندگی پوچ برخی هنرمندان است ولی تبدیل به کمدی ناخواسته شده! چون اساسا روابط علت و معلولی درام مشکل دارد و مثلا کسی نمیداند چرا آقای خواننده صبر نکرد تا واقعیتها را بداند و زندگیاش تباه نشود. بخش نقد آقازادگی «خانه شیشهای» نیز فاقد تاثیرگذاری است و بالعکس شیوه فضاسازی به گونهای است که مخاطب را دچار خنده میکند.