کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۳۰۷۰
تاریخ خبر:

تلاش برای باز کردن زنجیر تندروی از روابط تهران – واشنگتن

تلاش برای باز کردن زنجیر تندروی از روابط تهران – واشنگتن

پس از سال‌ها تنش، حالا زمزمه‌های مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا دوباره به گوش می‌رسد

محبوبه ولی - تقریبا هفت سال از آن اردیبهشتی که دونالد ترامپ فرمان خروج آمریکا از برجام را امضا و جعبه پاندورا را مقابل ایرانیان باز کرد، می‎گذرد. آن 18 اردیبهشت 97، دلار چهار هزار و 200 تومان بود و حالا 83 هزار تومان است. 

در این هفت سال، اوضاع هیچ وقت به روزگار قبل از آن بازنگشت. دونالد ترامپ اما بازگشته است؛ این بار آمدنش این وعده را با خود آورده که امضایش را پای توافق جدیدی با تهران بگذارد؛ آن هم در مذاکره‌ای «بدون واسطه‌ها و رو در رو».

آخرین باری که ایران و آمریکا در دولت ابراهیم رئیسی مذاکره در وین را کلید زدند، استفانی لیختن اشتاین، خبرنگار اتریشی که مذاکرات را دنبال می‌کرد، عکسی از هتل ریتز-کارلتون، محل اقامت دیپلمات‌های آمریکایی منتشر کرد و نوشت: «بین هتل کوبورگ (محل برگزاری مذاکرات وین) و ریتز- کارلتون فقط پنج دقیقه پیاده‌روی فاصله است و تماشای دیپلمات‌های اتحادیه اروپا که با عجله بین این دو مکان حرکت می‌کنند، «سرگرم‌کننده» است.»

آنچه استفانی آن را «سرگرم‌کننده» خوانده بود، در واقع سال‌هاست که دستمایه طعن و طنز است. آن را به قهرهای کودکانه تشبیه می‌کنند که هیچ نشانی از بلوغ سیاسی و فن دیپلماسی ندارد و اروپایی‌ها را به مثابه چاپارهایی گرفته‌اند که پیغام‌ می‌برند و می‌آرند و البته مزد این کار را هم می‌گیرند.

با این حال شماری معتقدند در شرایط بی‌اعتمادی میان دو طرف، مذاکره از طریق واسطه‌ها دست کم نیمچه تضمینی است برای اینکه طرفین به تعهدات خود پایبند بمانند.  

مخالفان اما با استناد به تجارب گذشته و بد‌عهدی‌های آمریکا، کارآمدی چنین مذاکراتی را رد می‌کنند. ضمن آنکه تاکید می‌کنند میانجی‌ها در مذاکرات منافع خود را دنبال می‌کنند و با توجه به همان منافع، بر روند مذاکرات تاثیر مخرب گذاشته و آن را منحرف می‌کنند.

تندروی علیه امیدواری

به دنبال ناکارآمدی گفت‌وگوهای غیرمستقیم، زمزمه «مذاکره مستقیم» این روزها بیش از همیشه شنیده می‌شود. دامن این زمزمه‌ها حتی چند ماه پیش تا حیاط ساختمان متروکه سفارت آمریکا در تقاطع مفتح- طالقانی هم رسید و مهدی غضنفری، رئیس صندوق توسعه ملی در توئیتی از رئیس جمهوری خواست برای از سرگیری روابط کنسولی با آمریکا اقدام کند. این درخواست موجب گمانه‌زنی‌هایی درباره بازگشایی سفارت آمریکا در ایران شد. 

در دولت، فارغ از تمام پالس‌های مثبت چندوقت اخیر، اظهارات مسعود پزشکیان در سفر هفته گذشته‌اش به خوزستان مبنی بر اینکه «رهبر انقلاب فرمودند که براساس سه اصل عزت، مصلحت و حکمت با همه به غیر از اسرائیل ارتباط داشته باشیم»، امیدها برای مذاکره با آمریکا و حل‌وفصل اختلافات را قوت بخشیده است.

با این حال هنوز مشخص نیست که این امیدها واهی‌اند یا واقعی!

در ایران، تندروها تمام تریبون‌ها را برای صدور اعلامیه علیه هر نوع مذاکره و توافقی با آمریکا بسیج کرده‌اند. ائمه‌جمعه در جمعه‌ای که گذشت در خطبه‌هایی هماهنگ، با یادآوری اینکه آمریکا «شیطان بزرگ» است، هرگونه مذاکره با شیطان را رد کردند. 

بسیاری امیدوارند که سطوح عالی تصمیم‌گیری در کشور، شورای عالی امنیت ملی و رهبر انقلاب با فرمان مذاکره، هیاهوی تندروها را خاموش کنند. خبر بد اما اینکه تندروها فقط در ایران مشغول کار نیستند. 

تصور غلطی است اگر گمان می‌کنید این فقط ایران است که آمریکا را «شیطان» می‌نامد. از قضا آمریکایی‌ها نیز ایران را شیطان می‌خوانند و اساسا شیطان نه فقط در دستگاه سیاسی ایدئولوژیک ایران، بلکه نزد سیاسیون آمریکایی نیز کلیدواژه‌ای «محبوب» است.

مروری بر یک تجربه تاریخی

جان قزوینیان در کتاب «ایران و آمریکا؛ تاریخ یک رابطه» از قول هیلاری مان لورت، مشاور جورج بوش که در دوران ریاست‌جمهوری او دو سال با ایرانی‌ها مذاکره می‌کرد، روایت می‌کند که چگونه تندروهای کاخ سفید پس از حسن‌نیتی که ایران از خود نشان داد، با این جمله که «ما با شیطان مذاکره نمی‌کنیم» برابر طرح مذاکره با ایران ایستادند. 

«مان» شرح می‌دهد که پس از حوادث یازدهم سپتامبر، ایران اعلام آمادگی می‌کند که برای نبرد جهانی علیه تروریسم به آمریکا بپیوندد، همچنین در پیشنهاد بعدی که آمریکاییان از آن با عنوان طرح مصالحۀ بزرگ یاد می‌کنند، دولت خاتمی مطرح کرد در عراق همه توان خود را برای روی کار آمدن دولت غیرمذهبی در بغداد و دموکراسی به کار بندد، درباره رابطه با گروه‌های نظامی فلسطینی از جمله حماس و گروه جهاد اسلامی تعامل کند، در لبنان حزب‌الله را به سازمان سیاسی غیرنظامی تمام عیار تغییر حالت دهد و حتی در صورت پس دادن اراضی اشغالی 1967 به اعراب، کاری به اسرائیل نداشته باشد! 

ایران در ازای همه اینها از آمریکا خواسته بود که «تمام تحریم‌های خود را بردارد، تمام منابع مالی توقیف شده ایران را آزاد و سایر جرایم مرتبط با آن را ملغی کند، اتهام محور شرارت را از ایران برگیرد و حق مشروع ایران برای دستیابی به فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای را به رسمیت بشناسد»؛ ضمن آنکه اطمینان می‌داد در موضوع هسته‌ای به بازرسان بین‌المللی اجازه خواهد داد تا به طور کامل، سرزده و همه‌جانبه تمام مراکز و فعالیت‌های هسته‌ای ایران را زیر نظر بگیرند. 

آن پیشنهاد اما با همان ایده تندروانۀ «عدم مذاکره با شیطان» از سوی بازهای آمریکایی رد شد و نکته آنکه آن دیدگاه نسبت به روابط ایران و آمریکا کماکان در آمریکا با قوت به حیات خود ادامه می‌دهد. 

در واقع عملیات شیطان‌سازی در آمریکا نیز جریان دارد و چه بسا نسخه آمریکایی آن موفق‌تر از نسخه ایرانی آن است! 

از این رو ست که تلاش میانه‌روها برای مذاکره، علی‌رغم تمام نشانه‌های مثبتی که وجود دارد با موانع سختی نیز رو به روست. 

مذاکره در قعر جهنم یا دوره طولانی بی‌اعتنایی؟!

با این وجود بسیاری امیدوارند که این تلاش‌ها به ثمر بنشیند و سال 1404، سال پایان فشار حداکثری بر ایران باشد و توافق میان دو طرف، کشور را در شرایطی مشابه دولت اول حسن روحانی و چه بسا بهتر از آن قرار دهد؛ وضعیتی همراه با گشایش‌های سیاسی و اقتصادی که آغازی بر پایان این هفت سال سخت گذشته باشد. 

حال باید منتظر ماند و دید که سیاستمداران چه خوابی برای پرونده تهران – واشنگتن خواهند دید؛ خوابی که در آن هفت گاو چاق، هفت گاو لاغر را خواهند خورد یا اینکه آن هفت گاو لاغر همچنان زارونزار در زمین خشک اقتصاد تحریمی می‌چرند! آنچنانکه محمدجواد لاریجانی در گفت‌وگوی تلویزیونی خود گفت «اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره می‌کنیم اما اگر قرار است با آمریکا مذاکره شود، باید یک دوره طولانی بی‌اعتنایی شود»!

کدخبر: ۵۷۳۰۷۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر