روزنامهخوانی در شصت سال پیش| جنگ فریده و مهین بر سر ثروت منصور
همان زنی که گل ارکیده پرورش میداد و این طور چیزها؛ فریده و لیلا هردو از سمت مادری نوه وثوقالدوله بودند...
هفت صبح| 15 بهمن ماه 1343. دوروز تعطیلات عید فطر داشتهایم. تیم اسپارتاک پراگ چکسلواکی در اولین بازی دوستانه خود با نتیجه سه بر صفر تاج را شکست داده و از قرار اگر واکنشهای مهدی کشاورز نبود تاج گلهای بیشتری هم دریافت میکرد.
سالن سینما رامای سینما آتلانتیک هم گشایش یافته. این سالن با پرده عریض و تابدارش فرصتی بود برای دیدن فیلمهای سه بعدی. سینما آتلانتیک همان سینما آفریقای فعلی در خیابان ولیعصر است. تکنیک سینه راما اولین گامهای تکنولوژیک برای القای احساس واقعی بودن تصاویر به تماشاگر بوده که خب بعد از مدتی برچیده شد. هتل میامی هم آگهی پر آب و تابی کار کرده از حضور یک خواننده احتمالا ایتالیایی که طبق این آگهی میتواند به ده زبان دنیا و صدای جادوییاش تماشاگران را مسحور کند. خانمی با نام مایا کازا بیانکا.
فریده منصور یا در واقع فریده امامی، زن حسنعلی منصور که بعد از ترور به خانه پدریاش رفته بود گفته برمیگردد خانه همسرش و میخواهد در کنار فرزندانش زندگی کند. خب بگذارید درباره فریده امامی بیشتر حرف بزنیم چون معمولا زندگی خواهر او لیلا امامی که در دورهای همسر امیرعباس هویدا بوده بیشتر مورد علاقه رسانهها بوده است. همان زنی که گل ارکیده پرورش میداد و این طور چیزها. اما برگردیم به فریده. فریده و لیلا هردو از سمت مادری نوه وثوقالدوله بودند. یعنی احمد قوام (قوامالسلطنه) عموی مادرشان بوده و از طرفی دیگر علی امینی هم شوهر خاله آنها بوده است. یعنی در یک حرکت شما متوجه میشوید که قوام، وثوقالدوله، علی امینی، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا به عنوان 5 نفر از نخست وزیرهای مشهور تاریخ معاصر ایران نسبتهای بسیار نزدیکی با هم داشتهاند! حیرتانگیز است.
بگذریم. فریده همیشه اعتقاد داشت که توطئه ترور همسرش از داخل دربار منشا گرفته است و از گفتن این عقیده ابایی هم نداشت. با این که مجلس هم برای او و هم دو فرزندش (فاطمه و امیرعلی) مقرریهای سنگینی وضع کرد، با این حال فریده بدگمانی خود نسبت به دربار را حفظ کرد. در نهایت به فرانسه رفت و به پدر همسرش یعنی رجبعلی منصور پیوست. داستان ازآنجا گره خورد که شایعهای در افواه پیچید که حسنعلی منصور با منشی خود یعنی مهین آهی نیز مخفیانه ازدواج کرده و یک فرزند نیز از او دارد. بعد از پایان عزاداریها؛ فریده امامی عزم خود را برای تصاحب ثروت همسر درگذشتهاش جزم کرد. گفته میشد که منصور در بانکهای آمریکا قریب به ده میلیون و پانصد هزار دلار موجودی دارد. بعضی هم از ثروت هنگفت وی در کشور سوئیس خبر میدادند. و به موجب اسنادی، موجودی منصور در بانک سوئیس مبلغ چهل میلیون دلار برآورد شده بود.
اختلاف بر سر میزان دارایی او زیاد است؛ اما مهمتر از آن اختلاف بر سر تقسیم ثروت وی بود. بعد از مرگ منصور و درست زمانی که ورثه وی در حال تهیه انحصار وراثت بودند، پس از انتشار آگهی حصر وراثت معلوم شد که او در زمان تصدی خویش در شرکت بیمه ایران با منشی خود ازدواج کرده و از وی دارای اولاد نیز هست... همسر دوم منصور به نام مهین آهی با ارایه سند ازدواج خود در دادگستری ایران ادعای وراثت کرد و مدعی میشود که منصور به موجب اسناد مبلغ چهل میلیون دلار موجودی نقد در بانک سوئیس دارد.
«رجبعلی منصور، پدر نخست وزیر فقید راضی شد تا مبلغ پانصدهزار تومان به مهین آهی بدهد تا از ادعای خود صرفنظر کند؛ لیکن وی نپذیرفت و خواست تا طبق قانون یک هشتم دارایی و ثروت شوهرش را تصاحب کند. رجبعلی منصور که در زمان مرگ پسرش در خارج از کشور به سر میبرد، برای رسیدگی به شکایت مهین آهی از سوی وزارت دادگستری احضار شد. هویدا، دوست نزدیک و جانشین منصور(که همسرش لیلا، خواهر فریده بود) و دیگر نزدیکان وی تمام تلاش خود را برای جلوگیری از انعکاس چنین خبری انجام دادند تا جایی که حاضر شدند، مبلغ یک میلیون تومان نیز به همسر دوم بدهند؛ اما او ادعا کرد: «دلارهایی که منصور بابت تصویب مصونیت سیاسی از آمریکاییها گرفت، چی شد؟» در نهایت امر، دوستان منصور با انجام مذاکراتی با مهین آهی، او را راضی کردند تا یک میلیون تومان دریافت کرده و از حق ارث خود صرفنظر نماید.»
در ادامه هم فریده امامی یک دعوی حقوقی سنگین را راهاندازی کرد و موفق شد با کمک وکلای ماهر به هدف خود برسد. و مالک اصلی ثروت افسانهای حسنعلی منصور شود.
میبینید؟در ورای آن اشکها و آهها چه تکاپویی در جریان بوده است؟ باورنکردنی است!