ساختمانی که قانون را شکست، نه فقط خط آسمان را...

پروژه شش طبقه کنار ارگ تاریخی، خط آسمان تاریخ کرمان را شکست
هفت صبح، محمد عبدالعلیپور| در کوچههای قدیمی کرمان، جایی که بوی ادویه از حجرههای بازار گنجعلیخان هنوز در هواست، صدای کلنگ و دستگاههای ساختمانی، آرامش تاریخ را برهم زده است. رهگذران هر روز که از میدان ارگ عبور میکنند با صحنهای مواجه میشوند که برای بسیاریشان باورکردنی نیست.
اسکلت فلزی یک ساختمان شش طبقه در حال قد کشیدن کنار بافتی است که قرنها بدون خدشه باقیمانده بود. این تصویر برای اهالی میراثفرهنگی تداعیکننده خاطرهای تلخ است. همان ماجرای نقشجهان اصفهان، جایی که یک پروژه تجاری، خط آسمان میدان جهانی را تهدید کرد و با اعتراضات گسترده سرانجام مجبور شدند آن را کوتاه کنند. حالا تاریخ دوباره در کرمان تکرار میشود.
همه چیز از چند هفته پیش شروع شد. زمانی که تصاویر دو پروژه بلندمرتبه در شبکههای اجتماعی منتشر شد. فعالان محلی هشدار دادند که ساختوساز در مجاورت میدان ارگ و فرمانداری قدیم هر دو در دل بافت تاریخی، آینده میراث کرمان را تهدید میکند. مسئولان محلی میراثفرهنگی ابتدا گفتند کار متوقف شده است، اما امید ابراهیمی، مدیرعامل انجمن دیدهبان میراث کارمانیا، روایتی دیگر داشت. او به هفتصبح گفت: ساختمان شش طبقه به اداره مالیات مربوط میشود.
محدودهای که ساختمان در آن بالا میرود، با ۲۰ اثر ثبت ملی شده مجاور است که البته بافت تاریخی ضوابط و مقررات خود را دارد. این ساختمان همچنان در حال بالا رفتن است و هیچ اقدام مؤثری برای توقفش انجام نشده. در این محدوده نمیشود با هر ارتفاعی ساختمان ساخت چراکه بیشترین تعداد آثار ملی در این محدوده است.
ابراهیمی از تناقضگویی در مواضع وزارت میراثفرهنگی و شهرداری کرمان گلایه کرده و میگوید: مسئله این نیست که ساخت این سازه مجوز دارد یا خیر، موضوع این است که ساختوساز آن ماههاست شروع شده و هنوز جلوی آن گرفته نشده. ما در حد توان با مسئولان جلسه گذاشتیم اما روند کار متوقف نشده است. ابعاد فاجعه زمانی روشنتر شد که پای کارشناسان باسابقهای مثل محسن موحدی، معاون پیشین میراثفرهنگی استان کرمان به ماجرا باز شد.
او در گفتوگویی صریح با هفتصبح گفت این ساختمان دقیقاً خلاف ضوابط طرح بافت تاریخی ساخته میشود. اگر میراث جدی باشد باید مثل ماجرای نقشجهان، حکم کوتاه کردنش را بگیرد. موحدی توضیح میدهد که بر اساس قانون، حریم بناهای ثبتملی باید رعایت شود. فرمانداری قدیم کرمان که درست روبهروی پروژه قرار دارد، خود اثری ثبتملی است. طبق ضوابط، هیچ ساختمانی در شعاع حریم نباید بیش از دو یا سهطبقه باشد. بااینحال در خیابان معلم، اسکلت شش طبقه بیاعتنا به قانون، خط آسمان را میشکند.
موحدی هشدار میدهد که اگر این خط آسمان یکبار شکسته شود، فردا مالک دیگری میگوید چرا جلوی من را گرفتید؟ بیعدالتی شکل میگیرد و دیگر هیچ کنترلی ممکن نیست. در این میان، انگشت اتهام به سمت شهرداری کرمان هم نشانه رفته است. همان نهادی که باید حافظ ضوابط بافت تاریخی باشد، حالا متهم است به صدور مجوزی که نهتنها همخوان با تاریخ شهر نیست، بلکه گرههای ترافیکی جدیدی هم ایجاد میکند.
موحدی میگوید معمولاً در ایران و در همه جای دنیا رویکرد شهرداریها با سازمانهای میراثفرهنگی متناقض است چرا که محل درآمد شهرداری از صدور پروانه ساخت احصا میشود. البته ضوابطی موجود است که در آن به ارتفاع مجاز ساختوساز در اطراف بافتهای تاریخی اشاره شده است.
معاون پیشین میراثفرهنگی استان کرمان با اشاره به ظرفیتهای گردشگری که بافتهای تاریخی برای هر شهر و کشور ایجاد میکنند، تأکید کرد «همین خانههایی که با عنوان کلنگی در محدوده بافتهای تاریخی وجود دارند، اگر مرمت شوند، میتوانند بستر مناسبی برای پذیرش گردشگر و رونق اقتصادی ایجاد کنند.» از نظر وی باغ فتحآباد در کرمان نمونه مسجل این امر است؛ باغی که مخروبه بود و بحثها سر این بود که چگونه تخریبش کنند؟ خاکش را کجا ببرند؟
و دغدغههای دیگر که همگی پس از ثبت ملی آن و مرمتش از بین رفت. امروز باغ فتحآباد در کنار باغ شاهزاده یک جاذبه گردشگری شناخته شده است. موحدی هشدار داد که نباید هویت تاریخی را فدای ساختوسازهای جدید کنیم. «این نهایت بیتوجهی به ارزشهای تاریخی کشور است.» در لایه عمیقتر ماجرا، مسئله به ساختار مدیریتی وزارت میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بازمیگردد. طی سال گذشته، بارها انتقاد شده که بسیاری از مدیران استانی میراثفرهنگی نه تجربهای در معماری و باستانشناسی دارند و نه حتی دغدغهای برای میراث.
در کرمان هم وضع بهتر نیست. کارشناسان محلی میگویند: هنگامی که جلوی چنین تخلف آشکاری گرفته نمیشود، یعنی ارادهای برای اجرای قانون وجود ندارد. مدیری که باید با جدیت به دادگاه شکایت کند و حکم توقف بگیرد، ترجیح میدهد در رسانهها وعده بدهد. این بحران فقط به کرمان محدود نمیشود.
در سطح ملی، انتخاب وزیری باسابقه امنیتی برای وزارت میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، از همان روز نخست موجی از اعتراض را میان ایراندوستان برانگیخت. منتقدان میگویند حضور چنین فردی در رأس چنین وزارتخانهای، میراث را به حاشیه رانده و آن را به ابزاری تبلیغاتی بدل کرده است. این در حالی است که هر روز خبرهایی از تخریب یا تهدید بناهای تاریخی میرسد؛ از فرونشست در نقش رستم و اصفهان تا ماجرای ساختمان شش طبقه در کرمان.
معاون پیشین میراثفرهنگی استان کرمان به هفتصبح گفت که ساختوسازهای جدید بافرهنگ ما بیگانه هستند و این جای تأسف است. محدودهای که اشاره کردید داخل بافت تاریخی است و باید ضوابطش رعایت شود. فراتر از بحث میراث، این بحران پیامد اجتماعی هم دارد. وقتی مردم میبینند که قانون برای برخی اجرا نمیشود، احساس بیعدالتی میکنند. سالهاست بسیاری از مالکان محلی مجبور شدهاند سقف خواستههایشان را تا دوطبقه پایین بیاورند، اما حالا پروژهای با شش طبقه درحالرشد است. این تضاد، شکافی عمیق در اعتماد عمومی ایجاد میکند.
کارشناسان میگویند هنوز دیر نشده است. اگر میراثفرهنگی بخواهد، میتواند از طریق مراجع قضایی جلوی ادامه کار را بگیرد و حکم کاهش ارتفاع صادر شود. اما لازمه این اقدام، مدیریتی است که تخصص داشته باشد، نه مدیری که تنها هنرِ برگزاری نشست خبری دارد.
از سوی دیگر، دولت باید تکلیف وزارتخانهای را روشن کند که در حساسترین سالهای تاریخنگاری معاصر ایران، به دست فردی با پیشینه امنیتی سپرده شده است. حضور او، پیام روشنی برای دوستداران میراث دارد، اینکه فرهنگ و تاریخ در اولویت نیستند.
قصه ساختمان شش طبقه کنار ارگ کرمان، داستان چرخهای است که بارها در شهرهای ایران تکرار شده است. ساختوسازهای بیضابطه، بیتوجهی مدیران غیرتخصصی، اعتراض مردم و در نهایت زخمی بر پیکر میراث روایت تکرارشونده سال اخیر بوده است.
شاید فردا این قصه در شیراز یا تبریز تکرار شود. آیا وقت آن نرسیده که وزارت میراث به دست متخصصان واقعی سپرده شود؟ کسانی که بهجای عکس یادگاری، مسئولیت تاریخی بر دوش خود حس کنند و در برابر خط آسمانهای شکسته، باصلابت بایستند؟
اگر نگاهی به وضعیت میراثفرهنگی ایران بیندازیم، با حقیقتی تلخ و تکاندهنده روبهرو میشویم. کشوری که ۱۹ هزار و ۷۲۷ محوطه، تپه و گورستان تاریخی ثبت ملیشده دارد، به شهادت کارشناسان و علاقهمندان به میراث حتی یک نمونه سالم و دستنخورده در میان آنها یافت نمیشود. آیا این فروپاشی نظام حفاظت و مدیریت نیست؟ این شرایط یک فاجعه ملی است؛ میراثفرهنگی نه فقط گنجینه هویت ایرانی، بلکه پشتوانه تمدنی و سرمایه نرم کشور است.
تخریب و نابودی این آثار یعنی محو ریشهها، تاریخ و اعتبار جهانی ایران و مسئولیت این خسارت تاریخی بر دوش مدیرانی است که بهجای حکمرانی علمی و مسئولانه، به اداره گری شعاری و روزمره بسنده کردهاند. اگر امروز اقدامی قاطع و فوری برای اصلاح این روند صورت نگیرد، فردا بسیار دیر خواهد بود. فردا روزی است که فرزندان ما به ما خواهند گفت: چرا میراث چندهزارساله را گذاشتید در برابر چشمانتان نابود شود.