وقتی سالمندان راه جدایی را برمیگزینند

بسیاری از زوجها در دوران سالمندی با مشکلاتی مواجه هستند که ممکن است سالها یا حتی دههها ادامه داشته باشد
هفت صبح، مصطفی آبروشن| ایران در آستانه پیری جمعیتیای قرار دارد که نه با صدای طبل که بیصدا، آرام و بیهیاهو پیش میرود. بحران واقعی، کاهش فرزندآوری نیست؛ بلکه نسلی است که در حال عبور از میانسالی به سالمندی است و هیچ سازوکاری برای زیست انسانی و عزتمندانهاش فراهم نشده. هرچند آمار تولدها رو به افول است و نرخ باروری به زیر حد جایگزینی رسیده اما مسئله اصلی آیندهایست که در آن جمعیت سالمند، غالب میشود و ساختار اقتصادی و اجتماعی تاب تحمل آن را ندارد.
جامعهای که برای پیری آماده نیست
اگر تا دیروز نگرانیها برسر مدارس و مهدکودکها بود، فردا نوبت آسایشگاهها و خانههای سالمندان است. روندی که با افت زاد و ولد آغاز شده، حالا دارد به موج سالمندی میرسد؛ موجی که با خود نیازهای تازهای میآورد: مراقبت، درمان، مستمری، تنهایی. تنهایی نه فقط به معنای کمفرزندی که به معنای از بین رفتن شبکههای عاطفی و حمایتی در جامعهای که روزبهروز فردیتر میشود.
سیاستهای تبلیغی و شعاری نتوانستهاند چشماندازی برای نسل جوان ترسیم کنند. در شرایطی که خانهدار شدن، شغل پایدار و حتی آیندهای قابل پیشبینی برای بسیاری به رویا بدل شده، آوردن فرزند، به جای یک انتخاب طبیعی، به یک بار مضاعف تبدیل شده است. قانونهایی چون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» بیشتر روی کاغذ باقی ماندهاند تا در زندگی روزمره مردم. بیاعتمادی به وعدهها، ترس از آینده و ناامیدی جمعی، فرزندآوری را از اولویتهای زندگی خارج کرده است.
اما فراتر از تولدها، باید به افق پیری نگریست. روزگاری نهچندان دور، جمعیتی نزدیک به یکسوم ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد؛ آن هم در اقتصادی که دیگر نه توان پرداخت بازنشستگی را دارد، نه نظام درمانیاش پاسخگوست. وقتی جامعهای پیر میشود، اما برای پیری آماده نیست و در دل این پیری، تنهایی، جدایی و طلاقِ خاموش در میان سالخوردگان، به بحرانی دیدهنشده بدل خواهد شد.
پیری، تنهایی و تصمیم برای جدایی
طلاق در دوران سالمندی به عنوان یک پدیده اجتماعی رو به رشد، برای بسیاری از شهروندان به عنوان یک پدیده نادر و عجیب تلقی میشد اما امروزه به واقعیتی معمول در زندگی بسیاری از زوجهای سالمند تبدیل شده است. یکی از عوامل اصلی افزایش طلاق در این دوران، تغییرات فرهنگی و اجتماعی در متن جامعه است.
در گذشته، طلاق به عنوان یک تابوی اجتماعی شناخته میشد و افراد به دلایل مختلف از جمله فشارهای اجتماعی و فرهنگی، تمایلی به جدایی نداشتند اما با گذر زمان و تغییر نگرشها، افراد بیشتر به حقوق خود و نیازهای شخصیشان توجه میکنند. این تغییرات موجب شده است که افراد در سنین بالا نیز احساس کنند که میتوانند برای خوشبختی و کیفیت زندگی خود تصمیمات جدیدی بگیرند.
امید به زندگی، خودشناسی و بازتعریف رابطه
به یمن افزایش امید به زندگی و بهبود شرایط بهداشتی، افراد در سنین بالاتر نهتنها از نظر جسمی بلکه از نظر روانی نیز احساس جوانی و انرژی بیشتری میکنند و این احساس جوانی آنها را به سمت تغییرات عمده در زندگی، از جمله طلاق سوق دهد. نکته در خور توجه اینکه بسیاری از افراد در این سنین به دنبال شروعی تازه یا زندگی مستقل هستند و بر همین اساس آمار ازدواج در افراد سالمند به شدت افزایش یافته است.
با تغییر نقشهای جنسیتی و افزایش استقلال زنان، بسیاری از زنانی که سالها در کنار همسران خود زندگی کردهاند، اکنون احساس میکنند که میتوانند زندگی مستقلتری داشته باشند. این استقلال اقتصادی و اجتماعی میتواند انگیزهای برای جدایی باشد، بهویژه اگر روابط زناشویی آنها رضایتبخش نباشد.
در گذشته، وابستگیهای خانوادگی و اجتماعی نقشی کلیدی در حفظ روابط زناشویی داشتند اما با تغییر ساختار خانوادهها و کاهش وابستگیهای اجتماعی، افراد در سنین بالا ممکن است احساس کنند که نیازی به حفظ یک رابطه زناشویی پرتنش ندارند. این واقعیت بهعنوان موج موافق به جدایی زوجین دامن میزند.
بسیاری از زوجها در دوران سالمندی با مشکلاتی مواجه هستند که ممکن است سالها یا حتی دههها ادامه داشته باشد. عدم سازگاری، اختلافات شخصیتی و عدم ارتباط مؤثر میتواند به تدریج باعث ایجاد فاصله عاطفی میان زوجها شود. وقتی که این مشکلات حل نشوند، ممکن است تصمیم به جدایی گرفته شود.
در دوران سالمندی، بسیاری از افراد به مرحلهای از خودشناسی میرسند که تمایل دارند به دنبال رشد فردی و تحقق آرزوهای خود باشند. این نیاز به خودشناسی ممکن است آنها را به سمت جدایی سوق دهد، زیرا احساس میکنند که در رابطه فعلی خود نمیتوانند به اهداف و آرزوهایشان دست یابند.
طلاق در دوران سالمندی پدیدهای پیچیده و چندوجهی است که تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی قرار دارد. با درک بهتر این علل و ریشهها، میتوان به زوجها کمک کرد تا در مواجهه با چالشهای روابط زناشویی خود تصمیمات آگاهانهتری بگیرند و در صورت لزوم، برای ایجاد تغییرات مثبت اقدام کنند. این موضوع نیازمند توجه بیشتر جامعه و سیاستگذاران برای حمایت از افراد سالخورده و ارتقای کیفیت زندگی آنهاست.