آب، کالای لوکس آینده؛ تا فاجعه فاصلهای نیست!

در مناطق بحرانی بروز درگیریهای محلی مهاجرت اجباری و گسترش حاشیهنشینی افزایش مییابد
هفت صبح، امید امجد | تابستان سال 1410، یک روز معمولی در خانهای معمولی. ساعت از هفت بعدازظهر گذشته اما کسی به فکر دوش گرفتن نیست. مادر ظرفهای ناهار دیروز را با دستمال نمدار پاک میکند، دختر کوچک با دقت آب باقیمانده در پارچ را بین دو گلدان نیمهخشک تقسیم میکند و پدر در آشپزخانه به برنامه هفتگی سهمیه آب که به یخچال چسبانده شده، نگاه میکند.
تانکر پلاستیکی آبیرنگ هم حالا مهمترین عضو خانه است. کسی دیگر سراغ ماشین لباسشویی نمیرود و شستن ماشینی لباس و ظروف، خاطرهای شده از روزگاری که مصرف آب فقط یک عدد روی قبضها بود. این تصویر، تصویری تخیلی از یک فیلم آخرالزمانی نیست، بلکه آیندهای محتمل است که بارها و بارها فعالان حوزه آب و انرژی در رابطه با آن هشدار دادهاند.
هشدار، هشدار، منابع آب در حال تمام شدن است!
در میانه تابستانی که سایه خشکسالی بر آن سنگینی میکند، صدای هشدارها رساتر از همیشه به گوش میرسد، هشدارهایی که دیگر نه برای آیندهای دور، بلکه برای فردایی نزدیک است که ممکن است بیآب بیدار شویم.عباس علیآبادی وزیر نیرو طی چند روز اخیر سخنانی به زبان آورد که بیش از آنکه رنگ و بوی وعده و امید داشته باشد، حامل پیام اضطرار و هشدار بود. او بیان کرد که قیمت واقعی هر مترمکعب آب، حداقل ۳۰۰هزار تومان است و باید خوشمصرفها را تشویق و با بدمصرفها برخورد جدی کرد.
این سخنان در حالی بیان شد که کشور در پنجمین سال پیاپی خشکسالی قرار دارد. براساس اظهارات وزیر نیرو، بارندگیها نسبت به سال گذشته ۳۱درصد و نسبت به میانگین بلندمدت ۴۴درصد کاهش داشته است. این آمار، صرفاً دادههای اقلیمی نیستند، ترجمه بحرانهایی هستند که بهزودی در خانهها، سفرهها و روان مردم رخنه خواهند کرد.
وقتی منابع آبی ته میکشد
علیآبادی در بخشی از سخنانش هشدار داده که در صورت ادامه روند کنونی مصرف، احتمال از دست رفتن سد ماملو در کمتر از یک ماه وجود دارد. او به صراحت گفته: «حتی یک قطره آب نباید بدون بازچرخانی باشد».این سخنان را اگر در کنار افزایش دمای زمین، تشدید تبخیر سطحی، توسعه بیضابطه شهرنشینی و کشاورزی پرمصرف قرار دهیم، تصویری نگرانکننده از آینده نهچندان دور بهدست میآید؛ آیندهای که در آن تامین آب نهتنها چالش زیستمحیطی، بلکه یک مسئله سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی خواهد بود.
تبعات اجتماعی و روانی خشکسالی
با نگاهی واقعبینانه میتوان متوجه شد کمآبی فقط یک بحران زیرساختی نیست. وقتی آب کمیاب شود، نخستین نشانههای آن را در روابط خانوادگی، اقتصاد خانوار، سلامت روان و حتی گسترش مهاجرتهای داخلی مشاهده خواهیم کرد. تنشهای روانی ناشی از قطعی مکرر آب، صفهای طولانی در مقابل تانکرها، افزایش هزینههای مصرف و نگرانی دائمی از بیآبی، زمینهساز بروز افسردگی، اضطرابهای مزمن و اختلال در رفاه اجتماعی خواهد شد.
از سوی دیگر، فشار اقتصادی ناشی از افزایش بهای خدمات آبی یا تحمیل هزینههای تصفیه خانگی، بار مضاعفی بر دوش طبقات فرودست خواهد گذاشت و شکاف طبقاتی را عمیقتر خواهد کرد. در مناطقی که تامین آب با بحران مواجه شود، احتمال بروز درگیریهای محلی، مهاجرت اجباری روستاییان به شهرها و گسترش حاشیهنشینی افزایش خواهد یافت.
تا فاجعه فاصلهای نیست
بسیاری از شهروندان هنوز عمق بحران را درک نکردهاند. مصرف بیمحابای منابع آبی، ساختوساز بیرویه، هدررفت گسترده در بخش کشاورزی و ضعف در فرهنگسازی عمومی برای صرفهجویی، همه و همه گواه آن است که ما با بحران آب همچون یک موضوع جانبی برخورد میکنیم، نه یک تهدید موجودیتی.
اگر جامعه نسبت به این هشدارها بیتفاوت بماند و ساختارهای اجرایی نتوانند سیاستهای تنبیهی و تشویقی کارآمد برای مدیریت مصرف طراحی و اجرا کنند و رسانهها نتوانند بار آگاهیبخشی را به دوش بکشند، فاجعهای که امروز فقط از آن سخن میگوییم، فردا واقعیتی عینی خواهد بود.آب دیگر یک منبع طبیعی ساده نیست. آیا ما آمادهایم با چنین نگاهی به آب، سبک زندگی خود را بازتعریف کنیم یا باید تا تهکشیدن آخرین سد منتظر بمانیم؟
تصویر واقعی خشکسالی؛ یکچهارم دنیا بارندگی داریم
محمود یزدانی کارشناس آب و انرژی در گفتوگو با «هفتصبح» با اشاره به وضعیت نگرانکننده منابع آبی کشور اظهار میکند: ۷۲درصد سطح کره زمین را آب فرا گرفته و بیش از سهچهارم حجم کره را دربرمیگیرد. از این میزان، ۹۷درصد آن آب شور است که برای کشاورزی و تولید غذا مناسب نیست.
او با اشاره به ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی ایران میافزاید: کشور ما در محدوده کمبارش و اقلیمی گرم و خشک قرار گرفته و از متوسط جهانی بارندگی پایینتر است و ایران گرمترین نقطه زمین را در فلات مرکزی خود دارد. در حالیکه متوسط سرانه بارندگی در دنیا عددی بین ۸۰۰ تا ۸۵۰ میلیمتر است، در خوشبینانهترین حالت ما تنها یکچهارم این میزان، یعنی بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیمتر بارندگی داریم.
یزدانی ادامه میدهد: پدیدههایی مانند صنعتیسازی، تغییر اقلیم، تمرکز جمعیت و افزایش مصرف، باعث شدهاند حتی همین حداقل بارندگی هم پاسخگوی نیازها نباشد و شاهد هستیم که در سال آبی جاری، فقط ۱۳۹.۹ میلیمتر بارش ثبت شده که حدود ۵۳درصد کمتر از متوسط مورد انتظار است.
او تاکید میکند: متاسفانه اقدامات اساسی و پیشگیرانهای که باید پیش از این انجام میدادیم، تحقق یافته نیافته است. باید الگوی مصرف را اصلاح میکردیم، نظام تعرفهگذاری را تغییر میدادیم و مشترکان خوشمصرف و بدمصرف را در محاسبات تفکیک میکردیم. آیا این کارها انجام شده؟ خیر. در نتیجه، نمودار مصرف و بارندگی در کشور بهشدت واگرا شده و دهانه این نمودار هر روز عریضتر میشود.
مصرف مردم و مدیریت ناکارآمد
این کارشناس با بیان اینکه شرایط اقلیمی، نوع فرهنگ مصرف و عدم برخورد جدی با متخلفان، همگی در این بحران نقش داشتهاند، خاطرنشان میکند: ایران در گذشته بهعنوان کشوری که برای آب احترام فرهنگی، دینی و ملی قائل بوده شناخته میشده اما امروز در تعرفهگذاری، قانونگذاری و اعمال بازدارندگی، این اهمیت نادیده گرفته شده است. در حال حاضر کشوری با وسعت یکمیلیون و 650هزار کیلومتر مربع، جمعیت ۹۰ میلیونی و پوشش ۹۹.۸درصدی شبکه آبرسانی، در موقعیتی بسیار شکننده قرار گرفته و حکمرانی آب و توزیع عادلانه آن با چالشهای جدی روبهروست. بخشی از این وضعیت ناشی از ناترازی در مصرف مردم و بخشی دیگر نتیجه مدیریت ناکارآمد است.
یزدانی یادآور میشود: شرکتهای آبفا براساس قانون، موظف به کاهش سالانه یک درصد از هدررفت واقعی شبکه هستند اما این الزام عملی نشده است. نمایندگان مجلس نیز بهعنوان نهاد نظارتی در این خصوص ورود جدی نداشتهاند. در کلانشهری مانند تهران، کوچکترین اقدام اجرایی در شبکه شهری میتواند معضلات متعدد و پیچیدهای را بهوجود آورد و همین، مانع بهروزرسانی زیرساختها شده است.
این کارشناس حوزه آب و انرژی درباره اقدامات فوری و کوتاهمدت برای مدیریت بحران آب میگوید: دو اقدام کلیدی باید در دستور کار قرار گیرد. نخست، شرکتهای آبفا باید با همکاری شرکتهای دانشبنیان، نشتییابی کرده و هدررفت آب در شبکه را متوقف کنند. دوم، مشترکان باید به نصب ادوات کاهنده مصرف ترغیب و ملزم شوند. این ادوات میتوانند حداقل ۳۰درصد مصرف آب را کاهش دهند. این دو راهکار چند پیامد مثبت دارد که کاهش مصرف آب توسط مشترکان، صرفهجویی مالی، انتفاع شرکتهای آبفا از حفظ منابع و اشتغالزایی برای شرکتهای دانشبنیان را شامل میشود.
عدم تحقق ۵۰درصد از بارش مورد انتظار
یزدانی با اشاره به کاهش بارشها ادامه میدهد: در سال جاری، بیش از ۵۰درصد از بارش مورد انتظار تحقق نیافته و ناگزیر باید برای تامین آب شهرها، صنایع و خانوارها، باید تدابیر عاجلی اتخاذ شود. بیشترین مصرف آب کشور در حوزه کشاورزی است، در حالیکه اصلاح الگوی کشت باید دستکم دو دهه پیش انجام میشد. با وجود اینکه این اصلاح قانونی شده، هنوز اجرایی نشده است.
همچنین وزارت جهاد کشاورزی موظف بود سالیانه بخشهایی از کشاورزی غرقآبی را به کشت قطرهای تبدیل کند اما این اتفاق نیز نیفتاده است. تا پیش از ابلاغ الگوی کشت، کشاورزان بدون در نظر گرفتن میزان آببری محصول هر نوع کشت دلخواه را انجام میدادند. او با اشاره به اجرای پروژه ملی «ایرانرود» یادآور میشود: این طرح برای انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی کشور در حال اجراست که استانهایی چون یزد، اصفهان، اراک و سیستان و بلوچستان را در آینده تحت پوشش قرار خواهد داد. با اجرای دقیق این طرح صنایع از وابستگی به حقآبه طبیعی رها خواهند شد و البته این پروژه باید بسیار زودتر آغاز میشد.