کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۲۲۸۰
تاریخ خبر:
حواشی زندگی زن‌ خیال‌انگیز

‌ غزاله نویسنده معروف و مرگ دراماتیکش ‌

‌ غزاله نویسنده معروف و مرگ دراماتیکش ‌

نویسنده خوش‌سیما و پرطرفدار مشهدی که در 47‌سالگی به شکلی عجیب و غم‌انگیز در جواهرده رامسر و در میان جنگل با طناب دار خودکشی کرد

هفت صبح|   ‌‌در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادرش منیرالسادات سیدی نیز خود شاعر و نویسنده بود. غزاله در کودکی درون‌گرا، بازیگوش و باهوش بود. غزاله ‌مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان می‌برد و در همین زمان وقتی گیاه‌خواری مد نبود! او به گیاه‌خواری رو‌ می‌آورد.

 

غزاله در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران پذیرفته ‌‌و به خواست مادرش به رشته حقوق وارد شد. غزاله به فرانسه می‌رود تا در دانشگاه سوربن حقوق را ادامه دهد‌ اما مدتی بعد رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر می‌دهد و می‌خواست پایان‌نامه‌اش را درباره مولانا بنویسد که ناگهان پدرش فوت ‌و آن را رها می‌کند. 

 

 یکی از آرمان‌گراترین زنان نویسنده

فاطمه «غزاله» ‌‌‌پیشه‌ ادبی و کار حرفه‌ای خود را از دهه‌ ۱۳۴۰ و با چاپ داستان‌های خود در مشهد آغاز کرد. «سفر ناگذشتنی» نام نخستین مجموعه داستان غزاله است که ‌ سال ۱۳۵۶ منتشر شد‌ اما از پرآوازه‌ترین آثار او می‌توان به رمان دو جلدی خانه ادریسی‌ها و مجموعه داستان چهارراه اشاره کرد. غزاله ‌برای نوشتن رمان دوجلدی «خانه ادریسی‌ها» برنده لوح زرین و گواهی افتخار ۲۰ سال ادبیات داستانی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.

 

دو ازدواج ناکام با بیژن الهی و نظام شهیدی

او دو ازدواج ناکام با بیژن الهی و نظام شهیدی در زندگی‌اش داشت و شایعاتی در مورد روابط عاطفی‌اش با مرتضی آوینی ‌‌هنگام تحصیل هر دو در دانشکده هنرهای زیبا بر‌سر زبان‌هاست. ‌‌غزاله ‌ابتدا با بیژن الهی ازدواج می‌کند و صاحب دختری به نام سلمی می‌شود. عشق اول بیژن الهی ‌‌که به یک چهره محبوب در میان جوانان رمان‌خوان بدل شده بود، مدتی بعد ‌از او جدا می‌شود و ‌سال ۱۳۶۲ با محمدرضا نظام شهیدی ازدواج می‌کند. ‌غزاله سپس دو دختر از بازماندگان زمین‌لرزه ۱۳۴۱ بوئین‌زهرا ‌‌را به فرزندی می‌پذیرد.‌

 

 او در یاد‌داشتی برای دخترش (سلمی الهی) می‌نویسد:«صبح است. بارانی. دیگر نمی‌توانم زندگی را تکرار کنم و دستم درد می‌کند. چشمم که به فضای بیمارستان‌ها می‌افتد، پشتم می‌لرزد. چرا باید دوباره تو دختر عزیز و لطیف و بسیار نازنینم را بکشانم به آن‌ جا‌ها؟ وقتی یک‌مرتبه نباشم کمتر شکنجه می‌کشی و فکر می‌کنی رفته‌ام مسافرت.»

‌‌

   از کسی متنفر نیستم، تنها خسته‌‌ام

او قبل از مرگش با آگاهی از بیماری ســــرطانش دست‌نوشته‌ای از خود باقی گذاشت به این مضمون: «دکتر رضا براهنی، آقای هوشنگ گلشیری و کوشان عزیز، رسیدگی به نوشته‌های ناتمامم را به شما واگذار می‌کنم. ساعت 1:30 است، خسته‌ام باید بروم. لطف کنید نگذارید گم و گور شوند، در صورت امکان چاپ‌شان کنید. نمی‌گویم بسوزانید.

 

از کسی متنفر نیستم، تنها خسته‌‌ام برای همین می‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه‌‌ای تاریک.من غلام خانه‌های روشنم. از خانم سیمین دانشور عزیز خداحافظی می‌کنم. چقدر به همه و به من محبت کرد. چقدر به او احترام می‌گذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند درست و با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»‌ 

 

حواشی زندگی زن‌ خیال‌انگیز 

اما حواشی زندگی، غزاله را هیچگاه رها نکرد، هرکس برایش داستانی و مرثیه‌ای ساخت. تا جایی که در مستند کامران (مرتضی آوینی‌‌) به غزاله نیز اشاره شد. در بعضی از روایت‌ها درباره زندگی مرتضی آوینی قبل از انقلاب اسلامی و زمانی که در دانشکده هنرهای زیبا معماری می‌خوانده به رابطه او و غزاله علیزاده‌ اشاره شده است.‌

 

به هرحال آنچه خیلی‌ها درباره آن مطمئن هستند این است که در آن دوران افرادی مثل شهرزاد بهشتی و غزاله علیزاده در حلقه دوستان نزدیک شهید آوینی بوده‌اند. مابقی روایت‌ها از علاقه شهید آوینی و غزاله علیزاده به همدیگر هیچ‌وقت روشن و موثق نبوده‌اند.

 

القصه... غزاله سه سال بعد از شهادت مرتضی آوینی، ‌در 21 اردیبهشت 1375 در روستای جواهرده رامسر با حلق‌آویز کردن خودش به زندگی‌اش پایان داد.

 

آخرین تحولاتگوناگونرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۲۲۲۸۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر