قاب تاریخ| داستان رزا منتظمی؛ سالهای جنگ و طعم شیرین نجاتیافتگی

او خود از کتابش معروفتر بود، کسی نمیگفت کتاب هنر آشپزی؛ همه میگفتند کتاب رزا منتظمی…
هفت صبح| با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته میکنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده شدهای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست.
فاطمه بحرینی معروف به رزا منتظمی در سال 1301 در شهسوار متولد شد. 5 ساله بود که در خانه پدر که خان شهسوار بود، غذایی پخت و مورد استقبال واقع شد. آشپز خانه از ترس از دست دادن کار، غذای دخترک را شور کرد و تنبیه شد.
القصه… در گذر این همه سالها، کتابی در بسیاری از آشپزخانهها، ورق ورق شده، گاه دوباره صحافی شده، دهها یادداشت و تجربه کنار دستورهای کتاب با خودکار نوشته شده، لکههای روغن و گوجهفرنگی بر صفحاتش دیده میشود و همه اینها یعنی کتاب رزا خانم منتظمی راهی طولانی را همراه خانوادههای ایرانی آمده است. نخستین نسخه کتاب هنر آشپزی در سال ۱۳۴۳ با ۶۰۰ دستور غذایی منتشر شد.
کتاب را که ورق میزنی، بوی خوش هل و وانیل و بیکینگ پودر و چند پرِ ترخون ما را میبرد به سالهای دور… عکسهای کتاب و میزهای هیجانانگیز شام و ناهار همه خیلی زیبا بود. خانم منتظمی از چیزهای عجیبی حرف میزد؛ «آرتیشو» و «اُردور» و از خوراک بوقلمون با سُس پرتقال میگفت، از شیوه طبخ «بَن ماری» و از رولت گوشت و ژله مرغ. و برای اولین بار در کتابی، حرف از اندازه و پیمانه و درجه دقیق حرارت به میان میآمد.
دستورها را میشد با خیال آسوده دنبال کرد و یک کیک را مثل ماه از کار درآورد. رزا با ۱۷۰۰ دستور اعلای غذای ایرانی و فرنگی، نویسنده کتابی شد که قهرمانی نداشت؛ قهرمانِ کتاب او هر یک خوانندههایی شدند که کتاب را باز کردند و پا به آشپزخانه گذاشتند.رزا خانم، به شیوه چیدن میز و بشقابها و قاشق حساسیت نشان داد و برای اولین بار به خانواده طبقه متوسط ایرانی یاد میداد که روی میز غذایش دستمال کتان تمیز و آهار خورده بگذارد. او بر روزهای معمولی، احساس زندگی و اشتیاق میدمید.
دوشنبهها ظهر، منزل رزا خانم در بهار شیراز، غوغایی بود. سرزده میآمدند، مینشستند، میخوردند و با عشق و لذت میرفتند. موجود غریبی بود. یادش میماند که هر کس چه غذایی دوست دارد، یا چه چیزی نمیخورد. یک روز صبح بیدار شد و گفت میخواهم نمایشگاه غذا بگذارم. بیش از ۳۰۰ نوع غذا و دسر را در چند روز به نمایش گذاشت. نام هر غذا کنارش نوشته شده بود. کوچه راهبندان بود. خانه از جمعیت پر و خالی میشد و خبرنگاران و عکاسان آمدند.
جمعیت دور میزها با حیرت و لذت میچرخید. رزا که وارد شد همه دست زدند و فریاد تحسین و تشویق به پا خاست. چنین زنِ کارآفرین و مستقل در فضای مردسالارِ نشر و کتابفروشیهای ایران کار دشواری پیش رو داشت.
کتاب رزا منتظمی در سالهای جنگ و کمبود و کوپن و ترس، پنجرهای بود که به دنیای دریغشده باز میشد و مزه نجاتیافتگی داشت! او خود از کتابش معروفتر بود، کسی نمیگفت کتاب هنر آشپزی؛ همه میگفتند کتاب رزا منتظمی… رزا خانم در آبان سال 1388 در ۸۷ سالگی در تهران درگذشت.