کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۰۹۲۱
تاریخ خبر:

قصه های گمشده| امپراطوری جوراب‌های ابریشمی

قصه های گمشده| امپراطوری جوراب‌های ابریشمی

داستان استارلایت و خانواده سادات تهرانی از تاجران سنتی بازار

هفت صبح| در مورد کارآفرین‌ها و سرمایه‌دارهای قبل از انقلاب افسانه‌های زیادی موجود است که برخی از آنها با دروغ و مبالغه همنشین شده‌اند. اما هرچه هست در تحول اقتصادی دهه چهل بسیاری از کسب‌وکار‌های کوچک محلی و حجره‌ای شکوفا شدند و وارد مرحله تولید صنعتی شدند. ارج و آزمایش و پیکان و نساجی مقدم و پارس تریکو و پارس الکتریک و مینو و کفش ملی و جامکو و برف و ...در مورد همه این‌ها واقعیت و دروغ به هم آمیخته ...حالا می‌خواهیم داستان استارلایت را برایتان بگوییم. 

 

خانواده سادات تهرانی یکی از همین دسته تاجران سنتی بازار بود که از شکوفایی و رانت‌های اقتصادی دهه چهل کمال استفاده را برد. جلال‌الدین سادات تهرانی متولد 1282 از همان جوانی پیرو کسب و کار خانوادگی‌شان وارد خرید و فروش جوراب و زیپ و گالش شد. او کلا سه کلاس سواد داشت اما ثابت کرد که یک بازرگان بالفطره است. او ابتدا دو حجره مغازه خرید و کم کم کار خودش را توسعه داد.

 

او در کنار بیزنس جوراب شم عجیبی در عرصه ملک و زمین و ساختمان داشت و به یکی از زمینداران و مالکین مشهور تهران بدل شد. از دهه بیست خودش بنا را بر تولید جوراب گذاشت و در اواخر دهه سی ماشین آلات مربوط به برند فرانسوی استارلایت را خرید و با کمک دو پسر تحصیل کرده‌اش ضیاءالدین و شمس‌الدین، بنای یک امپراطوری خانوادگی را بنیان گذاشت. پسر دیگرش رکن‌الدین که در آمریکا دکترای اقتصاد گرفته بود به ایران بازگشت و  به یکی از دو معاون اصلی عالیخانی در سال‌های 42 تا 47 بدل شد. در کنار رضا نیازمند. 

 

تاجران و سرمایه‌داران آن دوران در یک سنت پسندیده فرزندان خود را برای تحصیل در رشته‌های مرتبط صنعتی به خارج از کشور می‌فرستادند و بعد در مدیریت صنایع خود از آنها استفاده می‌کردند. کارخانه تولید جوراب استارلایت و کارخانه نساجی و پوشاک پارس تریکو و در کنارش مجموعه‌ای شامل 50 قطعه زمین و ملک و مراکز خرید و فروشگاه، موجب  یک ثروت افسانه‌ای شده بود.

 

استارلایت در دهه پنجاه شکوفا شد. با بیش از 500 کارمند و کارگر. و پسران سادات تهرانی  برای  تبلیغ جوراب‌های ابریشمی زنانه به تمام ترفندهای تبلیغاتی روز روی آورده بودند و خب همین شکل تبلیغات و نمایش پاها و ساق‌های کشیده،  بعدها موجب بدبینی دادگاه‌های انقلاب به خانواده سادات تهرانی  شد. آن هم در حالیکه سادات تهرانی جزو تجار بسیار مذهبی کشور بود.

 

در ردیف خسروشاهی و برخورداری. با این حال شکل تبلیغات محصولات و همین طور حضور پسر سادات تهرانی  به عنوان معاون وزیر اقتصاد موجب شد تا دادگاه‌های انقلاب بی‌رحمانه رای به مصادره اموال سادات تهرانی بدهند. و اموال او را ناشی از تبانی با دولت پهلوی بدانند. 

 

این در حالی است که سادات تهرانی بخش اعظم ثروت خود را قبل از انتصاب پسرش به عنوان معاون وزیر اقتصاد کسب کرده بود.(خسروشاهی، مالک مینو هم به خاطر حضور پسرش به عنوان معاون وزیر بهداری عقوبت مشابهی را تجربه کرد) سادات تهرانی که در تابستان 58 یک پیرمرد 76 ساله بود همچنان بر حق خود در مالکیت این صنایع پافشاری می‌کرد و در تهران ماند و طی 12 سال سعی کرد اموال خود را پس بگیرد. اما  حتی توصیه‌های برخی علمای مشهور هم کمکی به او نکرد و اموالش در مصادره باقی ماندند. 

 

بخش اعظم سهام شرکت پخش جوراب و همین طور کارخانه استارلایت به بنیاد مستضعفان واگذار شد. اواسط دهه شصت کارخانه استارلایت به تدریج به بنیاد الهادی که ‌هادی غاری مدیریت آن را بر عهده داشت واگذار شد. خود‌ هادی غفاری در گفت‌وگو با شرق گفته: «کارخانه را امام دادند. من به میرحسین گفتم، میرحسین هم به احمدآقا نوشتند. امام زیر نامه نوشتند یک چیزی بدهید اداره کند. 

 

من هم بعد تحویل دادم. استارلایت یک مجموعه زیان‌ده به‌هم‌ریخته، بدهکار و مرده بود که به من دادند. که به شوخی گفتم امام سر ما کلاه گذاشته است. یک جریان بی‌مصرف را به ما دادند. ما دوسال‌ونیم، سه سال آن را اداره کردیم.» این کارخانه از اوایل دهه هشتاد به شکل کامل تعطیل شد. 

 

اما خانه بزرگ سادات تهرانی  هم داستان خودش را دارد: خانه مصادره شده رکن‌الدین سادات تهرانی به علی‌اکبر ولایتی واگذار شد. ولایتی در این مورد می‌گوید: «خانه را ارزیابی کردند ۳۶ میلیون تومان و خانه بنیاد شهید را ارزیابی کردند ۵۱ میلیون تومان. البته این ارزیابی در سال ۷۰–۷۱ انجام شده‌است. ۱۵ میلیون تومان ما باید سر می‌دادیم. مدت طولانی باید ماهی ۷۰۰ هزار تومان می‌دادیم.

 

خانه‌ای که گرفتیم ۱۰۰۰متر بود. ۲۲۴ متر از این خانه را حسینیه کردیم. اخیراً که دیدم این حسینیه احتیاج به توسعه دارد، ۲۰۰ متر دیگرش را هم وقف کردیم. پس، از ۱۰۰۰ متر ۶۰۰ متر برای ما مانده‌است.» سحام نیوز به نقل از کروبی می‌نویسد که آقای ولایتی ملک خود را به بنیاد شهید داد و به‌جای آن ملکی در سعدآباد را خواست. قرار شد مابه‌التفاوت قیمت آن را پرداخت کند.

 

اما پس از معامله گفت من پول کافی ندارم و قرار شد که به‌صورت اقساط این پول را پرداخت کنند. تا اینکه پس از درگذشت روح‌الله خمینی علی‌اکبر ولایتی «یک روز آمدند و به من گفتند که من بقیه آن پول را با ... حساب می‌کنم لذا آقای ولایتی باقی پول را به ما ندادند و اظهار کردند که خودم می‌روم قضیه را حل می‌کنم.»

سید جلال سادات تهرانی در سال۱۳۷۲و در سن 90 سالگی فوت کرد.  

 

کدخبر: ۵۸۰۹۲۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
پربازدیدترین گوناگون