قصه های گمشده| نگهبانان محبوب دروازهها

بهترین دروازهبان تاریخ فوتبال ایران کیست؟ ناصر حجازی دروازهبان بهتری است یا احمدرضا عابدزاده؟
هفت صبح| بهترین دروازهبان تاریخ فوتبال ایران کیست؟ این سوال به ظاهر وسیع و مبهم به سادگی به یک جمله کوتاه ختم میشود: ناصر حجازی دروازهبان بهتری است یا احمدرضا عابدزاده؟ مابقی نامها در سایه محبوبیت بینظیر این دو افسانه فوتبال ایران قرار میگیرند. حتی این جمله کوتاه هم عموما در یک پاسخ کوتاه و صریح خلاصهتر میشود: ناصر حجازی. بگذارید قبل از رسیدن به پاسخ شخصی خودمان این دو بزرگوار را مقایسه کنیم.
هردو در عنفوان جوانی به تیم ملی رسیدند. حجازی با پشتیبانی رایکوف و عابدزاده با دخالت مرحوم دهداری. هردو یک جام جهانی را تجربه کردند. عابدزاده سه جام ملتها و حجازی دوبار در جام ملتها ظاهر شده است. سهم عابدزاده دو مقام سومی بوده و حجازی یک قهرمانی و یک سومی. حجازی یک بار در المپیک ظاهر شده و عابدزاده این شانس را نداشته. هردو با لباس آبیهای پایتخت بر بام باشگاههای آسیا ایستادهاند.
هردو یک بار قهرمانی در بازیهای آسیایی را در کارنامه دارند. اما قهرمانی حجازی در بازیهای آسیایی تهران کمی غیرمنصفانه است چرا که حجازی در بازیهای آسیایی تهران (1974) فقط در بازی فینال درون دروازه ایستاد در حالیکه منصور رشیدی در هفت بازی قبلی فقط یک گل خورده بود و هدایت تیم ملی با بیانصافی بازی فینال را به حجازی تقدیم کردند که خب نشان دهنده محبوبیت عجیب او بوده است. حجازی یک قهرمانی در لیگ سراسری را در کارنامه دارد و عابدزاده در لباس استقلال و پرسپولیس شش بار قهرمانی در لیگ را تجربه کرده است .
حجازی تکنیکیتر و خوش استایلتر بود و عابدزاده شجاعتر و پرروحیهتر و مطمئنتر. از حجازی سه بازی تاریخی در یاد مانده مقابل کره شمالی در پیونگ یانگ، مقابل کوبا در المپیک مونترآل، مقابل کره جنوبی در بوسان. اما در عوض مجموعه اشتباهات او در بازیهای مهم بسیار زیاد بودهاند. مقابل استرالیا در مقدماتی جام جهانی و خوردن سه گل که در همه آنها مقصر بود. خوردن گلهای عجیب در بازی با لهستان وشوروی در المپیک، ضعف بزرگش در توپهای هوایی و عدم مهارت در ضیافت پنالتیها بخصوص در جام جهانی 1978 که جهت هرچهار پنالتی در دو بازی هلند و پرو را اشتباه رفت و کل گلهایی که ایران مقابل فرانسه و پاریسنژرمن در دو بازی دوستانه دریافت کرد.
عابدزاده اما دروازهبان غریزیتری بود. او مثل حجازی نه فرصت غوطه خوردن در اتمسفر تخت جمشید را داشت و نه شانس هدایت توسط معلمی مثل رایکوف آن هم در اوج جوانی. این آبادانی مهاجر به اصفهان در دوران جنگ در تیم منتخب اصفهان چهره شد و شجاعتش مقابل تهران الف و پروازهایش بر فراز پرشهای جادویی کریم باوی نامش را به میان زمزمههای تماشاگران امجدیه کشاند.
در سال 66 به تیم ملی جوان شده و البته فروپاشیده دهداری پیوست و در مقابل کویت تیم قدرتمند آن سالها هنرنمایی کرد. مقام سومی جام ملتهای آسیا در سال 1988 ،قهرمانی در بازیهای آسیایی 1990 و سومی جام ملتهای آسیا در سال 1996 هر سه مورد روی تبحر عابدزاده در مهار ضربات پنالتی شکل گرفت. او در این سه بازی (با چین در ردهبندی 1988، با کره شمالی در فینال 1990 و ردهبندی با کویت در سال 1996 ) هفت پنالتی را مهار کرد که آمار خیره کنندهای هستند.
به غیر از این تاثیرات سرنوشت ساز، عابدزاده در چند بازی بسیار مهم مثل بازی با کره جنوبی در نیمه نهایی بازیهای آسیایی 1990، دو بازی رفت و برگشت با الجزایر در سال 1991 در جام بین قارهای، بازی با ژاپن و سپس استرالیا در پلی آف جام جهانی 1998، بازی با آمریکا در جام جهانی، درخشش خارقالعادهای داشت. یادمان باشد که عابدزاده که در سال 73 به خاطر اشتباه پزشکی در یک عمل جراحی ساده دچار یک مصدومیت مزمن در پای چپ خود شد که دوران کاری او را آن هم در اوج درخشش با وقفه روبهرو کرد و شاهد بود که در برخی تورنمنتهای مهم نیما نکیسا و یا بهزاد غلامپور جایگزین او میشدند و خب هیچ وقت این جانشینها راضی کننده نبودند.
اینها را گفتم که بگویم با احترام به تکنیک و زیبایی سبک بازی ناصرخان حجازی، برای من بهترین دروازهبان تاریخ فوتبال ایران بیشک و تردید احمدرضا عابدزاده است. به نظرم اگر او در 28 سالگی اسیر آن مصدومیت نابهنگام نمیشد این مقایسه کاملا بیهوده به نظر میرسید و همه به تواناییهای عابدزاده اذعان میکردند.
اما اگر دایره مقایسه را به کارنامه این دو بزرگمرد به بعد از دوران بازنشستگی بکشانیم مشخص است که ناصرخان چهرهای بسیار کاریزماتیک و قدرتمندتر دارد. مقاومتش در مقابل دستورهای ایدئولوژیک آن دوران، کارنامه درخشانش به عنوان سرمربی، شخصیتش به عنوان یک چهره تحصیلکرده و خوشپوش، افسانه حضورش در فوتبال بنگلادش، شیوه صحبت کردنش و مرگ زودهنگامش همه ناصرخان را در جایگاه یک چهره افسانهای قرار میدهند. البته شاید اگر عابدزاده آن سکته مغزی ترسناک را در سی و شش سالگی تجربه نمیکرد و حضور موثرتری در سطح اول رسانهها و فوتبال ایران داشت این ترازو این قدر به سمت ناصرخان سنگینتر نبود.