شُکوه سرزمین مادری
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | تلویزیون امسال چند سریال خوب داشت اما هیچکدام موقعیت «سرزمین مادری» نصیبشان نشد. اینکه چرا ساخته کمال تبریزی تبدیل به اثری محبوب شده، مبنای گزارش امروز است. پیش از آن یادآوری کنیم که ابتدا اپلیکیشن تلوبیون «سرزمین مادری» را منتشر کرد. این اتفاق چهارشنبهها و با توزیع دو قسمتی رخ داد.
شبکه سه کمی بعد پنجشنبه و جمعهها سراغ آن رفت و برای اینکه شیوه پخش نظم منطقی بگیرد، تلوبیون در هفتههای اخیر فقط یک قسمت را در اختیار کاربران قرار داد. چهارشنبه گذشته باز هم نوبت به پخش دو قسمتی رسید و شبکه سه هم پنجشنبه و جمعه قسمتهای نهم و دهم را روانه آنتن کرد. حالا پخش «سرزمین مادری» روی روال افتاده است.
مورد اول| داستان
قصه «سرزمین مادری» با محوریت رهی (علی شادمان) روایت میشود. این پسربچه پس از آنکه محل سکونتشان توسط نیروهای متفقین بمباران میشود، در اختیار یک خانواده تودهای و سپس یک خاندان درباری قرار میگیرد. علیرضا طالبزاده با این تمهید بخشی از تاریخ ایران از دهه بیست بهبعد را سوژه روایت یک داستان پر فراز و نشیب کرده است.
او جزو فیلمنامهنویسان گردنکلفت و موفق است که در کارنامهاش سریالهایی شاخص مثل «در پناه تو»، «دوران سرکشی»، «رقص پرواز»، «صاحبدلان» و… دیده میشود. طالبزاده بلد است مفاهیم مهم را با قصهای سرگرمکننده و همهپسند بیامیزد. همانطور که در «سرزمین مادری» داستان رهی را محور قرار داده و ابتدا حس همدلی و کنجکاوی مخاطب را برانگیخته است. در خلال آن به حوادث مهم مثل ماجراهای مصدق، نواب صفوی، اشرف پهلوی، شعبان جعفری، رزمآرا و… اشاره میکند.
او بهجای مستقیمگویی از نشانهها بهره برده و تامل و مطالعه بیشتر را به مخاطب واگذار کرده است. مثلا در قسمت اخیر مستخدم مدرسه عکس کلاس درس را عوض میکند و تصویر ثریا و شاه را بهجای تصویر محمدرضا پهلوی و فوزیه قرار میدهد. واکنش معلم کلاس به این اتفاق، گویا و غیرشعاری است. واقعیت این است که برای روایت تاریخ آنهم در شرایط پرسوءتفاهم امروز، چنین تمهیدی یکی از بهترین روشها محسوب میشود.
مورد دوم| شخصیتها
در «سرزمین مادری» آدمها شناسنامه دارند. رهی را میتوان نمادی از مظلومیت ایران تعبیر کرد که از هر سو مورد ستم بوده. اصلا برای همراه شدن با سریال نیاز به نمادسازی نیست و خود سازندگان هم دنبال چنین القائاتی نبودهاند. همین که با دیدن فلان نظامی و فلان تودهای میشود بخشی از سبک زندگی سیاسی-اجتماعی آدمها در دهه بیست و سی را درک کرد، کفایت میکند. دیگر کاراکترهای سریال نیز طیفهای مختلف جامعه را نمایندگی میکنند. همه هم ملموس و باورپذیر هستند.
مورد سوم| بازیگران
این را پیشتر گفتیم که «سرزمین مادری» یادآور روزگاری است که تلویزیون با کمک ستارههای محبوب کاری میکرد تا سریالهایش بیشتر دیده شوند. «سرزمین مادری» جزو محصولات پرستاره است و اتفاق مهمتر اینکه کارگردان استفادهای بهینه از آنها کرده. علی شادمان آن زمان ابتدای راه قرار داشت و حالا میتوان اذعان کرد «سرزمین مادری» بهترین نقشآفرینی اوست.
دیگران نیز یکی از بهترین عملکردهای خود را در این سریال عرضه کردهاند: بیتا فرهی، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی، الهام حمیدی، ثریا قاسمی، فرهاد قائمیان، پژمان بازغی، میترا حجار، جعفر دهقان، حسین محجوب و… . تازه با آغاز فصل دوم و سوم باید منتظر درخشش ستارههای دیگر بود.
مورد چهارم| کارگردانی
«سرزمین مادری» همچنین جزو آثار موفق کمال تبریزی است؛ کارگردانی که ساختههای متاخرش توفیق قبلیها را بهدست نیاوردند و در این میان فیلم توقیفی «خیابانهای آرام» یک استثناست. او روایتی دلنشین از فیلمنامه علیرضا طالبزاده داشته. از زوائد دوری کرده و ریتم قصه را معقول نگه داشته.
فضاسازی باورپذیر «سرزمین مادری» نیز حاصل نگاه سختگیرانه او بوده. و طبعا بازی خوب بازیگران که اشاره شد را باید به حساب کارگردان گذاشت. سریال امتیازهای دیگری هم دارد؛ مثل طراحی صحنه و لباس، تدوین، گریم و… در این میان موسیقی حماسی عاشقانه احمد پژمان یک اتفاق ویژه دیگر است. خلاصه اینکه «سرزمین مادری» ثابت میکند تلویزیون همچنان میتواند دست بالا را داشته باشد اگر به شیوه اصولی سریالسازی وفادار بماند.