کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۴۲۰۶۴
تاریخ خبر:

۱۰۰قصه از لابه‌لای تاریخ| داریوش خان در شیکاگو

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | فیلم گاو در تاریخ سینمای ایران مثل همشهری کین می‌ماند. تا سه چهار دهه بعد از اکران آن، منتقدان گاو را لایق عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران می‌دانستند. در مورد این فیلم روایت‌ها و متن‌های متعددی منتشر شده که اینجا سه تای آنها را بازگو می‌کنم. خاطره شهیار قنبری از اکران فیلم در جمع روزنامه‌نگارها‌، خاطره مهرجویی از اکران فیلم در نزد جمعی از مشهورترین روشنفکران ایران در دهه چهل و بالاخره خاطره عزت‌الله انتظامی از جایزه و تقدیری که به‌خاطر این فیلم دریافت کرد.‌

یک: در گشت‌زنی در فضای مجازی برخوردم به متنی از ستاره سینما در سال 1348 که دو صفحه متن منتشر کرده به قلم شهیار قنبری. یکی از متن‌ها درباره نمایش خصوصی فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی بود. ابتدای مطلب این‌گونه شروع شده است:‌
دعوت شده بودم برای تماشای فیلم گاو ساخته داریوش خان مهرجویی در استودیوی میثاقیه. رفتیم و صدالبته کلی لذت بردیم. علی‌ایحال باید مهرجویی را تشویق کرد نه این‌که بیخودی هندوانه زیر بغلش گذاشت.

جلسه ابتدا دوستانه بود. با حضور هنری‌نویسان بنام کشور که از کفر ابلیس مشهورترند. از جمله هوشنگ خان حسامی هنری‌نویس کیهان و دیگر دوستان که البته هرچه خواستم نام هنری‌نویس بگذارم رویشان نتوانستم. از جمله حضرت ارونقی کرمانی سردبیر اطلاعات هفتگی و فرامرز برزگر سردبیر سپید و سیاه و حسین سرفراز شاعر.

پس از ختم نمایش فیلم آمدیم سالن سندیکا که مهرجویی پیرامون فیلمش حرف بزند و احیانا به سوالاتی پاسخ بگوید که سیامک پورزند داد سخن داد‌: آقای مهرجویی گارد بگیرید و خودتان را برای شنیدن انتقادات شدید آماده کنید… می‌خواهم بدانم هدف شما از ساختن این فیلم چه بوده‌؟ می‌خواستید چه نتیجه‌ای بگیرید و چه برداشتی بکنید. که جمعیت زدند زیر خنده که مگه انشای ششم ابتداییه که نتیجه‌گیری داشته باشه.

بعد پورزند توی این حیص و بیص فیلم برازنده گاو را با زوربای یونانی مقایسه کرد که یکهو هژیرخان داریوش از جا پرید: ‌اصلا معلوم هست چی میگی؟ داری گاو مهرجویی را با نوار کثیف و بی‌ارزشی مثل زوربا مقایسه می‌کنی؟ فیلمی که فقط برای سرازیر شدن دلار به جیب تهیه‌کننده کلاهبردارش ساخته شده؟ انتظامی بازیگر ارزنده فیلم هم به پورزند حمله کرد که تو اصلا می‌فهمی چی میگی.هژیر داریوش هم گفت‌:‌ مهرجویی فیلمساز خوبیه اما نه سخنران خوب که حسین سرفراز با همان لهجه مخصوصش گفت درست برعکس شما…

دو: روایت داریوش مهرجویی و گزارشی که برای وزارت فرهنگ (به‌عنوان تهیه‌کننده اصلی فیلم) آماده کرده بود: از میان جمع انتلکتوئل‌ها آقای منوچهر انور معتقد بودند که فیلم از نظر بصری بسیار درخشان و قابل ستایش است. اما در مورد داستان گفتند که «قلب آن کاذب است»، دیالوگ‌ها «پوچ و پرت‌اند» و حادثه آنطور که باید و شاید «واقعی جلوه نمی‌کند». از نظر آقای جلال آل‌احمد فیلم «مهمی» است و نباید آن را یک بار دید.

ایشان پیشنهاد کردند یک بار دیگر فیلم دیده شود و ایشان و دیگران دقیقاً فیلم را مشاهده نموده یادداشت بردارند. به نظر ایشان فیلم می‌تواند ‌پرفکت‌تر از این باشد و ایشان خود را مسئول و موظف می‌دانستند که در پرفکت کردن آن سهیم باشند. بنده با نظر ایشان موافق نبودم.

نظر دیگر آقای آل‌احمد این بود که فضای «شوم و تیره» کتاب در فیلم نیست. از نظر آقای دکتر رضا براهنی (شاعر و منتقد ادبی) فیلم «فوق‌العاده» است. ایشان چند بار این کلمه را تکرار کردند و معتقد بودند که من «دستی به فیلم نزنم.» از نظر خانم سیمین دانشور (همسر آقای آل‌احمد) فیلم برخلاف نمایش آن روی شخص مش‌حسن زیاد تأکید نمی‌کند و از این‌رو نسبت به تئاتر آن «ناموفق»‌تر است.» (۲۹ اسفند ۱۳۴۷)

سه: روایت عزت‌الله انتظامی: موقعی که مهرجویی میره شیکاگو و فیلم جایزه می‌گیره، شب زنگ میزنه به اینجا خبر میده که جایزه بردی، هوگو…هوگوی نقره‌ای. تو تهرون نمیدونستن هوگو یعنی چی، گفته بودن مرغابی نقره‌ای! خلاصه ما هم مصاحبه کردیم که جایزه بردیم. وزارت فرهنگ هیچ توجهی نکرد، هیچ کاری هم واسه ما نکرد.

من مونده بودم که این جایزه کی میاد و چی میشه و چی نمیشه. دل تو دلم نبود. بعد مدت‌ها آقای مهرجویی از آمریکا اومدن دست خالی! داریوش جایزه کو! اینجا آبرومون میره، چی بگیم به مردم؟ گفت نگران نباش، میاد دیگه. آقا ما دیگه جیک نزدیم. بعد چند ماه دیدم داریوش زنگ زد که پاشو بیا، خونه‌اش همین بغل روبه‌روی هتل هیلتن بود. ساعت ۹ این‌ها با هم قرار گذاشتیم، تعجب کردم چون تا دیروقت می‌خوابید همیشه. رفتم و گفت جایزه‌ات تو آشپزخونه است برو بردار! رفتم دیدم این یارو مجسمه هوگو یه وری افتاده…
- داریوش اینه؟
- آره دیگه…

بردمش خونه، تازه از فردا چو پیچید که جایزه اومده. بعد مهدی میثاقیه (تهیه‌کننده) گفت من نمیذارم تو همین جوری جایزه رو ببری خونه. وزارت فرهنگ هم با اینکه خودشون تهیه‌کننده فیلم «گاو» بودن محل نذاشتن. میثاقیه تو استودیوش یه مهمونی مفصل گرفت، سیاه‌ها و همه بچه‌های فیلم‌فارسی هم بودن. از بچه‌های خودمون سمندریان، فخری خوروش و پری صابری اومده بودن. از فیلم ولی فقط عزت‌الله رمضانی‌فر اومده بود.

از بقیه هنرمندها هم بهروز وثوقی، فردین، پوری بنایی، ظهوری، کشاورز همه بودن، ساعدی و داریوش هم اومدن. با بهروز سر جشنواره سپاس واسه فیلم «قیصر» رقیب بودیم، بهم گفت عزت جایزه مال توئه، اگه مال تو نباشه به غیر از من به هر کی بدن بی‌انصافیه. که آخرش هم جایزه سپاس به بهروز رسید، خب حقش بود، درخشان بود تو «قیصر». تو مهمونی میثاقیه من که رفتم بالا گفتم این جایزه مال شما هنرمندهاست، من تقدیمش می‌کنم به همه شما…این یکی از قشنگ‌ترین خاطرات منه.

انتظامی ادامه می‌دهد: فیلم «گاو» رو توقیف کرده بودن. یه روز ساعت شش صبح خونه دوستم رضا تجدد، همسر مهین تجدد، با دکتر مجیدی وزیر علوم قرار گذاشتیم، با داریوش رفتیم و ماجرا رو بهش گفتیم. گفت من با هویدا حرف می‌زنم که به شاه بگه که فیلم رو نمایش بدن.

بعد از چند وقت پیغوم داد که هویدا صحبت کرده و شاه گفته فیلم «گاو» رو نمایش بدین ولی مردم اگه شلوغ کردن برش دارین و دیگه نشون ندین، اون هم فقط تو سینما کاپری. حالا من تو دانشکده‌ام و سر کلاس نشستم، هی بچه‌ها میان خبر میارن که دم سینما کاپری صفه و غلغله شده. منم دل تو دلم نبود که آخرش چی میشه که وسط کلاس بچه‌ها واسم خبر آوردن آخر فیلم همه هورا کشیدن و کلی تشویق کردن…

همون روزها از مادرم هم خواستم که بره فیلم «گاو» رو ببینه. یه بعدازظهری که نماز مادرم تموم شد رفتم بهش گفتم مادر این فیلمی که من بازی کردم، میدونی از این رقص مقص‌ها و آوازها نداره، می‌خوای عصری با بچه‌ها بری فیلم رو ببینی؟ مادرم یه نگاهی بهم کرد، یه مکثی کرد، سری تکون داد و بعد گفت: «مادر، همین یه کارم مونده بود!» پدرم هم هیچی… پدر و مادرم تا زمانی که زنده بودن هیچ فیلمی از من ندیدن.

کدخبر: ۵۴۲۰۶۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر