تهران و کوچههایش - قسمت هجدهم؛ کاخ سلطنتآباد

پنجشنبههای هفت صبح در کوچه باغهایی که قصه میگویند سلطنتآباد؛ کاخی در انتهای راه شوسه جاده قدیم شمیران
به گزارش هفت صبح | مسیر اولین راه شوسهای را که در بیرون تهران ساخته شده بگیرید، به روستای سلطنتآباد میرسید؛ همان حوالی پاسداران فعلی که از گذشتههای دور تا امروز، اگر شلوغی و ترافیک را نادیده بگیریم، جزو مناطق خوشآبوهوای پایتخت به شمار میرود. همین آبوهوا و راهسازی بود که ناصرالدینشاه را وسوسه کرد تا در جلگه شرقی این قریه، بزرگترین باغ ییلاقی خود را بسازد؛ کاخ سلطنتآباد که ساخت آن از سال 1274 قمری آغاز شد و در سال 1305 قمری، به پایان رسید.
این عمارت فقط چند سال پس از ساخت کاخ جهاننما بنا شد؛ چراکه به نوشته اعتمادالسلطنه، جهاننما در دامنه البرز جا داشت و چشمانداز شمالی آن، بهدلیل بلندی کوههای البرز بسته بوده، برای همین، ناصرالدین شاه دستور داده تا عمارت دیگری بنا شود که از 4 سو، چشماندازی باز و دلگشا داشته باشد.
کاخ سلطنتآباد در میان باغهای گستردهای که در میان دیواری از خشت پخته بهدرازای یک فرسنگ محصور بودند، ساخته شد که عمارت چند طبقه اصلی، حوضخانه، عمارت بیرونی، عمارتهای اندرونی، آبدارخانه و برجی چندطبقه در آن بنا شده است. پس از گذشتن از ورودی باغ، عمارتی دوطبقه وجود داشت که محل آبدارخانه و آشپزخانه و محل اقامت خدموحشم آنها به شمار میرفت. در کنار این عمارت و متصل به آن، یک برج یا عمارت مربعشکل وجود داشت. در جلوی این عمارت هم استخری بزرگ ساخته بودند که چند کَرَجی برای گردش و تفریح آماده بود.
عمارتی برای 200 گونه پرنده تاکسیدرمیشده
عمارت بیرونی سهطبقه بود و در میانه باغ ساخته شده بود. اگر کسی ساکن اتاقهای این عمارت میشد، در داخل، از گچبریهای زیبا و ظریف لذت میبرد و چشم به بیرون از اتاق که میانداخت، حوضهای بزرگ را با فوارهای میدید که پیوسته آبفشانی دارد. بعضی اتاقها هم شگفتیهای دیگری داشتند؛ مثلاً در یکی از اتاقهای این عمارت، مجموعههایی از پروانههای خشکشده در جعبههای مخصوص به دیوارها آویخته شده بود یا در یکی دیگر از اتاقها، بیش از ۲۰۰ گونه از پرندگان با پرهای رنگین و زیبا به صورت تاکسیدرمیشده در محفظههای بلورین نگهداری میشد و در طبقه سوم هم، ایوانی دور تا دور عمارت را گرفته بود.
چند خیابان از 4 سوی این عمارت، تا انتهای باغ کشیده شده که یکی از آنها، به عمارتی دوطبقه میرسد. این عمارت هم حوضخانه داشته و نشانههای تاریخ طبیعی و هنر، در آن به چشم میخورد؛ گویا به دستور ناصرالدینشاه، بر دیوار اتاقهای این عمارت، نقاشیهایی از روی کتابهای تاریخ طبیعی کشیده شده که همه، تصاویری از پرندگان و جانوران وحشی هستند. نکته جالب این نقاشیها این است که به اندازه طبیعی تصویر شدهاند و ناصرالدین شاه آن را موزه تاریخ طبیعی نام گذاشته بود. عمارت اندرونی سلطنتآباد هم در فاصله اندکی از عمارت موزه در انتهای باغ و در طرف چپ عمارت بیرونی قرار دارد.
همهچیز برای اقامت راحت شاه فراهم است
از دیگر سازههای کاخ سلطنتآباد، برجی چنداشکوبهای بود که سراپا آینهکاری و گچبری و مقرنسکاری بود. این برج دایرهای و بلند، بهگونهای طراحی شده بود که اشکوب به اشکوب کوچکتر میشد تا به بالاترین نقطه برسد. پلکان مارپیچی آن نیز به بالکن راه میبُرد. در آنجا ساعتی کار گذاشته بودند. ازاینرو، این برج زیبا که هنوز هم بهجاست، «برج ساعت» نام گرفت. چند قراولخانه یا پاسگاه هم گرداگرد کاخها ساخته شده بود تا زمانی که شاه در آنجا اتراق کرده، قراولان و نگهبانان کشیک بدهند و پلک بر هم نزنند، تا خواب شاه آشفته نشوند.
یکی دیگر از مجموعهعمارتهای باغ سلطنتآباد، ساختمان تکیه است؛ عمارتی که در انتهای خیابانی قرار دارد که در سمت شمال شرقی باغ کشیده شده. این ساختمان حیاطی جداگانه دارد با اتاقهایی که دیوارهایش با کاشیهای نقشدار پوشیده شده و در برخی سالها که محرم مصادف با تابستان بود، مراسم تعزیهگردانی و سوگواری عاشورا در آنجا برگزار میشد.
آنطور که معیرالممالک نوشته، در یکی از بخشهای باغ سلطنتآباد، برجی بوده که در آن کبوتر پرورش میدادند و گهگاه، ناصرالدینشاه به تماشای آن میرفت و کبوترها را در حضورش میپراندند. از نوشتههای اعتمادالسلطنه هم مشخص است که در میان این باغ، به دستور ناصرالدینشاه، عمارتی اختصاصی برای عزیزالسلطانِ ملیجک ساخته شده بود.
روزهای سرگردانی سلطنتآباد
زمان گذشت و هفتههای پایانی سلطنت قاجار رسید. باغ و عمارت سلطنتآباد که جزو اموال دولتی بود و روزگاری شاهد مراسم تاجگذاری احمد شاه و محاکمه محمد مصدق بود، به مالکیت محمدحسن میرزا، آخرین ولیعهد قاجار درآمده بود. او از دولت طلب داشت و دولت هم، در دوازدهم اردیبهشت 1304، لایحهای به مجلس داد که بر اساس آن، باغ و عمارت سلطنتآباد همراه با اراضی و باغات اقدسیه به مالکیت آخرین ولیعهد قاجار درآمد اما این مالکیت دیری نپایید که با رأی مجلس به انقراض سلطنت قاجار، از دست محمدحسن میرزا خارج و او از ایران اخراج شد. درنهایت وقتی در خارج از ایران، خود را پادشاه قانونی کشور معرفی کرد، از او سلب مالکیت شد و اراضی و باغات اقدسیه و کاخ و باغ سلطنتآباد مصادره شد.
معماری بنا و تزئینات گچبری این کاخ، نمایانگر هنر دوره قاجار است و گوی زرینی که بر فراز بلندترین نقطه شیروانی بام قرار گرفته، نمادی از کاخ سلطنتی در این باغ بوده. به هر ترتیب، قسمتی از سازههای درون باغ، در دوران رضاشاه تخریب شد.
در دورۀ محمدرضا شاه پهلوی هم، بخشی از اراضی سلطنتآباد در اختیار ارتش قرار گرفت و اداره تسلیحات ارتش در آنجا کارخانه و کارگاههای مهماتسازی و ساختمانهای متعددی در اطراف عمارتهای بهجامانده از دوره قاجار احداث کرد.
امروز از تمام این عظمت معماری و برج و عمارتها، تنها عمارت حوضخانه، تالار آینه و برج سلطنتآباد باقی مانده که در تاریخ ۱۱ / ۱۱ / ۱۳۳۴ ش به شماره ۴۱۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. آنطور که گفته شده عمارت حوضخانه همان عمارت سهاشکوبه است که در نوشتههای معیرالممالک به آن اشاره شده است. تالار آینه هم بخشی از یک بنایی است که دو ساختمان مجزا و یک برج چندوجهی 5 طبقه به نام برج خوابگاه دارد. درحالحاضر این بخشهای باقیمانده، در اختیار وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و داخل پادگان نظامی قرار گرفته است.