تهران و کوچههایش - قسمت بیست و هشتم؛ حمام نواب

شهرتی که خواهران نواب ساختند و به قیصر رسید
زنان، همواره بخش قابلتوجهی از تاریخ بودند؛ چه آنانکه نامشان در نبردها و پادشاهیها آمده و چه آنها که در کسبوکار و تجارت فعال بودند. شاید از زنان تاجر شنیده باشیم اما احتمالاً هرگز به زنان حمامدار فکر نکردهایم اما سارا سلطان خاتون و سارا هاجر خاتون، در اواسط دوره قاجار، در خیابان ری تهران، سکان حمام نواب را در دست داشتند. در آن زمان، ازآنجاکه حمام فقط مکانی برای نظافت نبود و بهنوعی پاتوقی برای دیدارهای اجتماعی و گفتوگوهای گروهی به شمار میرفت، توانِ مدیریت آن، بسیار مهم بود.
گذر حمام نواب در نقشه صفوی
درمورد تاریخچه ساخت این حمام، اختلافنظرهایی وجود دارد؛ عدهای بر این باورند که این بنا متعلق به اواخر دوره صفوی است و استنادشان هم به نقشه قدیمی تهران در دوره صفوی و متعلق به سال 1275 هجری قمری است که نام گذر حمام نواب در آن به چشم میخورد. موضوع دیگری هم که این قدمت را تأیید میکند، لایههای گرمخانه حمام است؛ با لایهبرداری از حمام، 15 تا 20 لایه آهکی به دست آمد که با توجه به تعداد آنها، تخمین زده شد قدمت حمام به اواخر دوره صفوی میرسد. نحوه تقسیمبندی فضاها و وجود عناصر معماری مخصوص دوره صفوی مانند سربینه، ورودی، هشتی، میاندر، خزینه، گرمخانه، و چال حوض فرضیه ساخت حمام در اواخر دوره صفویه را قوت میبخشد.
برخی دیگر اما حمام نواب را یکی از بناهای مهم دوره قاجار میدانند که به دستور میرزا علی خان نواب، یکی از معاونان دربار قاجار و توسط دخترانش، یعنی همان سارا سلطان خاتون و سارا هاجر خاتون، بهطور عامالمنفعه ساخته شده.
آنچه که مهم است، اینکه در تمام روایتها، سکانداری این حمام به نام سارا سلطان و سارا هاجر گره خورده است.
معماری قاجاری روی بام حمام
حمام نواب مانند سایر حمامهای عمومی، پایینتر از سطح زمین بنا شده بود تا هم از اتلاف حرارت و گرما جلوگیری شود و هم اینکه به آب قنات حاج علیرضا که از این منطقه عبور میکرده، دسترسی داشته باشد. این بنا، به سیاق حمامهای سنتی ایرانی، ساختاری چهارگانه، شامل پیشحمام، گرمخانه، سردخانه و حوض، و همچنین سربینه، هشتی، رختکن و استخر چندضلعی نامنظم و خزینه داشته، با سکوهایی دورتادور استخر.
در تمام حمامهای ایرانی، سقف سربینه معمولاً طاقهای ضربی گنبدیشکل، مانند طاقهای مساجد و تیمچهها داشته و از بالای آن چلچراغ میآویختند و بر روی دیوارها هم، کاشیهای بزرگ با تصاویر و نقوش آیینی و حماسی نقش بسته بوده. سقف حمام نواب هم، علاوه بر این مدل طاقها، نورگیرهای بینظیری داشته که حمام را از نور مصنوعی بینیاز میکرده؛ نورگیرهای گنبدیشکلی که با شیشههای رنگی، نور حمام را تأمین میکردند و با تابش خورشید از پشت آنها، فضای حمام گرمتر هم میشده. منظره پشت بام حمام نواب نیز به زیبایی معماری داخل حمام است. گنبدهای آجری کوچکی که با شیشههای رنگی نور را داخل حمام نواب می فرستند منظرهای زیبا را بر روی بام خلق کردهاند. در و اقع سقف بنا، نمونه ارزشمندی از معماری قاجار است که گنبدهای آجریاش نقش هواکش، و ورودی نور را ایفا میکردند.
بهطورکلی مصالح بهکاررفته در ساخت حمام نواب، شامل آجر، آهک، ساروج، سنگ و کاشی میشده که بعد از مرمت، ردپای سیمان دیده میشود. آجرهای قرمز و کاشیهای رنگی هم در بخشهای مختلف حمام، به فضای داخلی جلوهای خاص میداده مانند کتیبههای کاشیکاری زیبایی که روی برخی از آنها آیات قرآنی و اشعار مذهبی نقش بسته است. این تزئینات بهویژه در سردخانه و گرمخانه دیده میشوند. هرچند طی مرمت، بسیاری از این تزئینات از بین رفته یا زیر تودهای از گچ و سیمان مدفون شده و فقط با بررسیهای بنا میتوان به وجود آنها پی برد.
پاتوقی برای همه؛ از اهل بازار تا درباریان
از معماری این حمام و کاربرد اصلیاش که بگذریم، باید به این نکته اشاره کنیم که حمامها در دوران قاجار، نقش مهمی در زندگی اجتماعی مردم داشتند؛ در واقع نهفقط مکانی برای شستوشو، که محلی برای ملاقاتهای اجتماعی و گفتوگوهای فرهنگی بودند. آنطور که در روایات و خاطرات گفته شده، در حمام نواب، مانند تمامی حمامهای عمومی، بسیاری از مردم، برای انجام امور و دیدارهای شخصی خود، در اینجا همدیگر را ملاقات میکردند؛ آنقدر این موضوع در میان مردم جا افتاده بود که قیصرِ فیلم مسعود کیمیایی هم، در این حمام به دیدار کریم آبمنگل رفت و تعقیبوگریزشان روی گنبدهای آجری بالاخانه حمام بود. در واقع، این حمام، در کنار کارگردان و سایر بازیگران، یکی از کاراکترهای اصلی و البته صامت بود که بخش قابلتوجهی از فضاسازی فیلم را بر عهده داشت؛ در قدرت نقشآفرینیاش همین بس که در میان مردم به حمام قیصر شهرت یافت.
این حمام، تا زمان پهلوی مورد استفاده مردم، و حتی درباریان پهلوی بود تا اینکه با مدرنشدن منازل مسکونی و ساخت حمامهای شخصی در خانهها، حمامهای عمومی از رونق افتاد و این بیرونقی، گریبان حمام نواب را هم گرفت و سالها بدون کاربری، به حال خود رها شد. تا اینکه در سال ۱۳۸۵، توسط سازمان میراث فرهنگی، با شماره 16225 در فهرست آثار ملی ثبت شد. پس از این ثبت، مورد توجه شهرداری منطقه 12 قرار گرفت و به مرکز صنایع دستی شهر تهران تبدیل شد. حالا میتوانید این یادگار فرهنگ عامه در دوران قاجار را، در محله عودلاجان، خیابان 15 خرداد شرقی، در کوچه بیک دامغانی (یا همان بازارچه حمام نواب سابق) ببینید؛ در بنایی که بر سر در آن نوشته شده: «خانه صنایع دستی و هنر حمام نواب».