سوختِ خلاقیت یا زهر؟

انوره دو بالزاک، نویسنده شدیداً پرکار فرانسوی و خالق مجموعه کمدی انسانی، بخشی از شهرت خود را نه از بابت نوشتههایش، که مدیون چیزی کاملاً جدای اینهاست. قهوه! رابطهای وسواسگونه و اغراقآمیز با این نوشیدنی که آن را «سوختِ ضروری» برای نوشتن میدانست
هفت صبح، علیاکبر عبداللهزاده| انوره دو بالزاک، نویسنده شدیداً پرکار فرانسوی و خالق مجموعه کمدی انسانی، بخشی از شهرت خود را نه از بابت نوشتههایش، که مدیون چیزی کاملاً جدای اینهاست. قهوه! رابطهای وسواسگونه و اغراقآمیز با این نوشیدنی که آن را «سوختِ ضروری» برای نوشتن میدانست و معتقد بود بدون آن، نه میشود ساعتها پشت میز نشست و نه این حجم از صفحه را سیاه کرد.
بالزاک به هر قهوه دمدستی و رایجی قناعت نمیکرد. برخلاف فرانسویهای زمانه خود که معمولاً قهوه را به صورت دمکرده مینوشیدند، او ترجیح میداد قهوه ترکِ غلیظ در فنجانش باشد که کافئین بسیار بالاتری داشت. در خانهاش همیشه یک قهوهجوش منحصربهفرد پیدا میشد که با آن، دانههای قهوه تازهآسیابشده را، با حرارت مستقیم و طی یکسری اعمال وسواسگونه میجوشاند و نتیجهاش: تلخترین قهوهای که میشد از جان آن دانهها بیرون کشید.
۵۰ فنجان در روز: واقعیت یا افسانه؟
میگویند که بالزاک روزانه ۳۰ تا ۵۰ فنجان قهوه مینوشید. برخی مورخان معتقدند که این عدد صرفاً به خاطر نشان دادن وخامت عمل و اغراق در روایت است، چون حتی با بیشترین میزان تحمل کافئین، چنین مقداری بهقطع میتواند کشنده باشد. احتمالاً واقعیت امر این است که او در اوقات پرکار خود بیش از اندازه قهوه مصرف میکرد، اما این میزان از کافئین، نمیتواند همیشگی و واقعی بوده باشد.
به روایت خود بالزاک در رساله طنزآمیز «لذتها و رنجهای قهوه»: «قهوه مثل تازیانهای است که به اندامهای درونی بدنم میخورد و ذهنم را بیدار نگه میدارد... اما وقتی اثرش از بین میرود، فقط خستگی وحشتناکی را حس میکنم.»
این جمله نشان میدهد او کاملاً از عوارض قهوه آگاه بود، اما همچنان وابستگی خود به آن را حفظ میکرد.
بالزاک از سردردهای میگرنی، تپش قلب، بیخوابی و مشکلات گوارشی رنج میبرد که همه از عوارض جانبی مصرف بیشازحد قهوه هستند و مرگ او در ۵۱ سالگی بر اثر نارسایی قلبی، احتمالاً ارتباط مستقیمی با همین سبک زندگی ناسالمش داشت.
آیا قهوه واقعاً به خلاقیت بالزاک کمک میکرد؟
بالزاک ادعا میکرد نوشیدن این میزان قهوه به او «بینشی خلسهوار» میداد. با این حال، روانشناسی امروز میگوید کافئین فقط سطح هوشیاری را افزایش میدهد و لزوماً باعث خلاقیت نمیشود. شاید این باورِ درونی بالزاک، نوعی تلقین روانی به حساب میآمد که به او انگیزه نوشتن میداد.
ابزار یک عادت مرگبار
امروزه، قهوهجوش قدیمی بالزاک در موزه خانه بالزاک در پاریس نگهداری میشود. این وسیله ساده، نمادِ رابطه عاشقانه و مخرب او با قهوه است. از یک سو، به او دستی رساند تا شاهکارهای ادبی بیبدیلش را خلق کند و از سوی دیگر، به تدریج بدنش را دستمایه نابودی کرد. اگر بالزاک در این دوره و زمانه زندگی میکرد، شاید پزشکان او را مجبور میکردند مصرف کافئین را کاهش دهد یا حتی بهکل قطع کند. اما در قرن نوزدهم، کسی از عوارض بلندمدت قهوه اطلاعی نداشت و بالزاک هم ترجیح داد به جای تمرکز روی سلامتیاش، «کمدی انسانی» را کامل کند.