کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۷۹۴۴
تاریخ خبر:

انزوای بی‌انتهای بشر | تنهایی؛ ویروسی چون کرونا اما بدون واکسن

انزوای بی‌انتهای بشر | تنهایی؛ ویروسی چون کرونا اما بدون واکسن

کتاب «دری در کار نیست» نوشته‌ تامسن وُلف، با ترجمه امین مدی از سوی نشر گمان روانه‌ بازار شده است

هفت صبح، صالح رجایی| دورکیم معتقد است در زندگی مدرن جاری در شهرهای بزرگ صنعتی، اصلی‌ترین مولفه‌ای که از بین می‌رود، اعتماد است. او معتقد است اعتماد در اجتماع کلان از بین می‌رود و انسان‌ها مایل به انزوا از جمع و علاقه‌مند به تنهایی می‌شوند.سال گذشته کتابی روانه‌ بازار شد که اصلی‌ترین مواجهه‌ آن با تنهایی بود. مواجه‌ای که یک پرسش اساسی ایجاد کرد؛ آیا تنهایی می‌تواند در عین حال که بسیار مفهومی درونی است، به ویروسی همه‌گیر تبدیل شود؟ 

 

کتاب «دری در کار نیست» نوشته‌ تامسن وُلف، با ترجمه امین مدی از سوی نشر گمان روانه‌ بازار شده است. در این کتاب نویسنده انسانی را روایت می‌کند که در برابر تنهایی مطلق است و سایه‌های تاریکی را پیش رو دارد. او انسان را در برابر انزوای بی‌انتهایی قرار می‌دهد که چیزی جز زوال بشری در آن قابل مشاهده نیست.

 

شاید این تصویر برای شما ترسیم شده باشد که مواجهه با این حجم ترسناک از تنهایی در ادبیات ممکن است بستری برای دامن زدن به آن ایجاد کند. اما باید بدانیم که این نگاه کژگونه‌ای که ولف در این کتاب به زوال بی‌انتهای بشری، یعنی تنهایی داشته است، امکانی است که پس از خواندنش به نگاهی راست و راسخ خواهید رسید. به‌ قول سنایی که معتقد است: «از کژی راستی کمان آمد».  

 

 آدمی چگونه به تنهایی علاقه‌مند می‌شود؟

به عقیده جرج زیمل انسان‌ها وقتی از نظام روستایی و خرد به نظام شهری و کلان روی می‌آورند، میلی سرکش به انزوا در آن‌‌ها پدیدار می‌شود. او بر این باور است که انزوا عمل فروکش کردن احساسات و عواطف در انسان‌هاست، انسان منزوی میلی به بروز احساس و عاطفه در خود نمی‌بیند، چراکه بستر جامعه او را وادار به اتخاذ تصمیماتی می‌کند که به ‌راحتی و با تکیه بر توانایی‌های فردی پیش می‌روند. بنابراین چنین انسانی نیازی به بروز عاطفه و احساس در رویارویی‌های روزمره‌اش با دیگر کسان نمی‌بیند. این خود نشان از پدید آمدن نسبت بی‌تفاوتی در جامعه است، انسان بی‌تفاوت سرخورده و نهایتا تنها می‌شود، او تنهایی را به پویایی ترجیح می‌دهد و آن را به مانند یک ویروس در میان اطرافیانش نیز ساطع می‌کند.

 

احتمال بروز ژنی در نسل‌های بعد

 حدس و گمان‌ درباره‌ تنهایی بسیار است، مخاطبان دائم با رسانه‌های بسیار و مقالات متعددی مواجه هستند که از تنهایی و معایبش می‌گویند و برایش آینده‌های بسیاری را متصور می‌شوند. فارغ از قضاوت درباره‌ درستی یا نادرستی این نظریات، این پدیده خود نشان از اهمیت مفهومی دارد که مستقیما با مدرن شدن جوامع مرتبط است و هنوز با قطعیت راه‌‌حل عینی برای رودررو شدن وجود ندارد.

 

اما اگر انسان‌ و سازمان‌هایی که خود به وجود آورده، نتوانند به راه‌حلی مشخص برسند چه می‌شود؟ اگر تنهایی به ژنی در ما تبدیل شود و از ابتدا با نسل‌های بعد همراه باشد، چه صدمات انسانی در پی دارد؟ در ژنتیک احتمالات بسیاری دخیل است، اما این گمان وجود دارد که عبارت تنهایی به مفهومی در گذشته تبدیل شود و در آینده به عاملی ژنتیکی تبدیل شود که نسل به نسل در حال پیشروی است. 

 

ردپای تنهایی در جهان قصه‌ها 

در جهان داستان «تنهایی» غالبا موضوعی مورد بحث بوده است. شاید در همه‌ موارد، موضوع محوری نبوده اما ردپای نمود روانی و تحلیلی تنهایی در بسیاری از قصه‌ها قابل مشاهده است. برای مثال اگر آثار داستایوفسکی را متصور باشید، شما نیز به یاد می‌آورید که تنهایی از میان سطور آثار داستایوفسکی قابل خوانش است. او نه تنها اشخاص داستانش‌هایش را در برابر تنهایی قرار می‌دهد، بلکه آن‌ها را در مسیری راه می‌برد که از تنهایی‌شان برای یادآوری گذشته استفاده کنند.

 

در جهان داستان‌ها این فرصت برای ما فراهم است تا خودمان را در برابر مفهومی سترگ و مهیب ببینیم، پدیده‌ای که دامنگیر انسان‌ معاصر شده اما راه‌حلی عینی ندارد. انسان‌هایی که با مفاهیم مدرنیته و جهان سوم و... روبه‌رو هستند و در شهرهایی زندگی می‌کنند که روز به روز در حال گسترش جمعیت هستند.

 

هنوز هیچ سازمان یا نهادی به فرمولی مشخص برای واکسن تنهایی نرسیده است، اما احتمالا این نسخه‌ درخشان نه در برابر تنهایی بلکه در برابر هر پدیده‌ای که با روان انسان دست به یقه می‌شود، جاری شدن در روند قصه است. این نسخه‌ای است که امکان مشاهده‌ شخصیت‌هایی را می‌دهد که حالا تنهایی را سیزیف‌وار به بالا می‌کشند. انسان معاصر با خوانش چنین نمودی در قصه، این فرصت را دارد تا به واکسنی برسد که فرمولی شخصی دارد و برای هر فرد متفاوت عمل می‌کند. 

 

 

کدخبر: ۵۸۷۹۴۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر