کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۱۵۵۲
تاریخ خبر:

گل گلدون من شکسته در باد...| درباره ۵ چهره عزیز عرصه فرهنگ و‌ هنر که در سال‌ ۱۴۰۳ از دست دادیم

گل گلدون من شکسته در باد...| درباره 5 چهره عزیز عرصه فرهنگ و‌ هنر که در سال‌ 1403 از دست دادیم

از ‌زری خوشکام و ژاله علو تا سعید راد و فریدون شهبازیان و سید ابراهیم نبوی

هفت صبح| سال 1403 چهره‌های فراوانی را در حوزه فرهنگ و هنر کشور از دست دادیم. اما  لطمات سیاسی و فقدان‌های سیاسی آن قدر زیاد بودند که شاید حواسمان نبود که ملک‌الموت با گشاده دستی چه شبیخون مفصلی به اردوی هنرمندان زده است. از میان از دست دادگان این سال، از گروه هنرمندان و فرهنگیان من پنج اسم را انتخاب کرده‌ام. پنج اسم که با خاطرات شخصی‌ام پیوند خورده بودند. می‌دانم که ایرج رضایی یا منوچهر والی‌زاده غیرقابل تکرار هستند. می‌دانم که درگذشت محمود حکیمی و یا پری صابری دردناک هستند و یا محمد علومی عزیز. اما من این پنج‌ نفر را انتخاب می‌کنم. یادشان گرامی باد ...

 

‌زری خوشکام را در یک کلوزآپ دوران کودکی‌ام  به یاد دارم. چهره‌ای که با روسری مشکی و لحنی غمزده و ابروهایی به هم پیوسته مدل شاهزاده‌های قاجار، روایت مرگ همسرش را می‌گفت. میرزا تقی خان امیرکبیر. سریال سلطان صاحبقران بود‌. نقش امیرکبیر را ناصر ملک مطیعی بازی می‌کرد که  میمیک‌های مردانه و تاثیرگذارش با صدای دوبلورهای خوب ایرانی هماهنگ شده بود.

 

آن زمان در کودکی نمی‌دانستم این صورت معصوم و زیبای همسر میرزا تقی خان فراهانی، همین چند سال قبل متعلق به  یکی از بی‌پرواترین بازیگران زن سینمای ایران بوده است. زری خوشکام که از مجموعه هفت فیلمی که در سال‌های 50 و 51 بازی کرد شاید فیلم تپلی را دیده باشید. آن زمان این‌ها را نمی‌دانستم و آن صدای غمگین و آن چهره زیبا در روسری مشکی که با جادوی کارگردان تمام صفحه تلویزیون را پوشانده بود در ذهنم حک شد.

 

بعدها یعنی حدود چهل سال بعد تصاویر دوره میانسالی او را دیدم. مثلا در دنیای تو ساعت چند است و خب مقایسه آن دو چهره، یادم آورد  که زمان می‌گذرد و جوانی و زیبایی هیچ کدام ماندگار نیستند. زری خوشکام در 28 اردیبهشت سال 1403 درگذشت. در 77 سالگی. همسر علی حاتمی و مادر لیلا حاتمی. در رحمت خدا.

 

ژاله علو از محترم‌ترین چهره‌های سینما و تلویزیون و دوبله ایران است‌. عکسی از او دیدم در دهه سی در کنار غلامحسین بنان در یک باغ و در کنار جمعی دیگر از دوستان. همه خوشحال و سرحال و ژاله نگاهی پر از تحسین را روانه چهره غلامحسین بنان کرده است که مشخص است آن دوران محبوب‌ترین چهره موسیقی و ادب و هنر ایران بوده است‌. علو اما در زندگی عادی چهل سال بعد از بنان به زندگی پربار خود ادامه داد. 

 

بازیگری که بیش از شصت سال بازی کرد و دوبله کرد و اعتبار و احترام خود را حفظ کرد. برای من ژاله علو همان زن سختگیر و محکم سریال روزی روزگاری است که  به مراد بیک سر به هوا و یاغی رسم زندگی درست را می‌آموزد‌. خب بی‌راه نیست که بگویم سریال روزی روزگاری بهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران و ژاله علو و خسرو شکیبایی بهترین و کامل‌ترین پرفورمنس‌ها در تاریخ سریال‌های ایرانی هستند.

 

اگر از قضاوت شما نمی‌ترسیدم می‌گفتم که روزی روزگاری حتی از دایی جان ناپلئون هم کامل‌تر است و برخی قسمت‌هایش به عنوان یک محصول سینمایی می‌توانست پهلو به بهترین فیلم‌های سینمای ایران بزند. ژاله علو در دی ماه 1403 در 97 سالگی درگذشت. یادش گرامی. 

 

  سعید راد به بدن آماده‌اش می‌نازید. نباید این کار را می‌کرد. همان وقت که این فخر جوانانه‌اش به سلامت و ورزیدگی‌اش را می‌دیدم  و می‌شنیدم می‌خواستم بگویم آقای راد عزیز این نکته را پنهان کنید. درباره‌اش حرف نزنید‌. چشمتان می‌زنند. سر شوخی را با آسمان باز نکنید.  یادم آمد عباس کیارستمی را که دوماه قبل از فوتش در یک شهرکتاب دیدم و از حیرت دیگران در مقابل چالاکی و سرزندگی‌اش آن هم در قامت یک مرد 75 ساله لذت می‌برد.

 

سعید راد هیچ وقت بازیگر مورد علاقه‌ام نبود اما همیشه محو رعنایی و قد و بالایش می‌شدم. او هم قرار بود مثل کیارستمی به یادمان بیاورد که کهنسالی می‌تواند نشانه‌های پررنگی از جوانی را با خود داشته باشد. حالا در فقدان ناگهانی سعید راد و البته سال‌ها قبل عباس کیارستمی، این ماموریت خطیر در احیای امید به زندگی خوب در کهنسالی به دوش فرامرز قریبیان افتاده است. خداوند استاد قریبیان را حفظ کند. سعید راد همان علی خوشدست بداقبال تنگنا در سال 1403 و در سن 79 سالگی درگذشت.  

 

فریدون شهبازیان را ستایش می‌کردم. این مرد خوش چهره و کاریزماتیک و با قریحه را که همچون سایه‌ای در بی‌توقف و نامرئی، در عرصه موسیقی ایران در طی نیم قرن چرخیده بود و در هر مقطعی و در هر حوزه‌ای تاثیر شگفت‌انگیز خود را برجای گذاشته بود. از معدود چهره‌های موسیقی پاپ قبل از انقلاب که برای کمک به موسیقی تلویزیون در دهه هفتاد و هشتاد هرکاری از دستش بر می‌آمد، انجام داد و حاصلش ترانه‌هایی شد که تلویزیون امروز حتی در خواب هم نمی‌بیند که به سطح آنها نزدیک شود. شهبازیان عزیز در 22 دی ماه 1403 و در  82 سالگی درگذشت. 

 

در مورد سید ابراهیم نبوی مفصل نوشته‌ام. حداقل یک دهه با او مراوده داشتم. نه طرفدار طنزش بودم و نه تحسین کننده تکاپوی شلخته و ازهم گسیخته سیاسی‌اش. اما او دوست مهربانی بود که گاه می‌توانست با مزه هم باشد‌. اما نه خیلی‌. نبوی حقش بود که در ایران عزیزش بماند اما  همیشه می‌خواست ثابت کند که باهوش است و بامزه و همین شد که در ریسک‌های نوشتاری‌اش و در حصر حر‌ف‌ها و کلماتی که حتی خودش هم خیلی به آنها معتقد نبود‌،  بیست سال در آرزوی بازگشت به ایران ماند‌.

 

بعضی وقت‌ها که کنسرت‌های محسن نامجو را می‌شنوم و نگاه می‌کنم و استعداد فراطبیعی‌اش را یاد نبوی می‌افتم. نامجو هم انگار مدام می‌خواهد  به یاد بقیه بیاورد که او استعداد خاصی است و برای همین گاه بی پروا در وادی‌هایی از شعر و موسیقی و آواز می‌غلتد که راه بازگشتی برای خود به جای نمی‌گذارد‌. ابراهیم نبوی در 25 دی ماه 1343 درگذشت. 

 

 

کدخبر: ۵۸۱۵۵۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر