حرفهای داغ هفته اهالی سینما و تلویزیون
از ایرج طهماسب و سیدبشیر حسینی تا مارال بنیآدم و حمیدرضا آذرنگ
ایرج طهماسب
واقعیت این است که در بحث سینما شکافی رخ داده که ما سینمای خانوادگی نداریم. ما در جهان سینمایfamily داریم که همه افراد باهم فیلم را تماشا میکنند. ما قبلا چنین فیلمی داشتیم اما متاسفانه وقتی موضوع و مفهوم چیز جدی و تلخی شد، سینمای خانوادگی رها شد و در واقع از بین رفت. اگر سینمای خانواده دوباره سر جایش برود نسلz هم به میدان میآید چون داستان جذاب، شیرین و تلخ است و درواقع پکیج کاملی است. ما خیلی از سینمای خانواده دور شدهایم. به عنوان مثال داستانهای ورزشی هرچند ساده اما سینمای خانواده هستند. من فکر میکنم این نوع فیلمها تحریککننده نسلz و جوانها برای ورزش کردن است.
برنامه هفت/ 27 مرداد
حجتالله سیفی
این بسیار تلخ است که زمانی نامناسب را به اکران فیلمی مثل «سفر پر ماجرا» میدهند؛ این روزها فیلمهای رقص و آوازی در سینما زیاد است و آنهایی که دوست دارند میروند و امثال «پول و پارتی» را میبینند نه فیلم بنده را! البته واقعاً اگر خانوادههایی باشند که کودکشان برایشان مهم باشد، او را میبرند تا «سفر پر ماجرا» را ببیند چراکه در میان فیلمهای در حال اکران نه «قلب رقه» برای آنها مناسب است و نه حتی «در آغوش درخت»! اگر مدیران فهیم باشند اجازه میدهند اکران این فیلم در پاییز هم ادامه داشته باشد تا مدارس باز شده و دانشآموزان بتوانند به تماشای فیلم بروند.
صبا/ 28 مرداد
سیدبشیر حسینی
من «جوکر» را دیدم اما تا الان در مورد آن با احسان علیخانی صحبت نکردهام. «جوکر» را برنامه متهورانهای میدانم. به ویژه فصل زنانه آن را که با محدودیتها و اقتضائاتی که داریم برنامه آوانگارد است و کاری است که باید تجربه میشد و چقدر خوب که احسان علیخانی که یکی از ویژگیهایش فارغ از توانمندی خودش، تیم داشتناش است. ما ایرانیها هم در شوخی کردن خیلی سختپسندیم و بسیار طناز. «جوکر» یکی از اتفاقاتی که رقم میزند عمق توان طنزپردازی عفیفانهمان است که یک خط قرمز و هشدار بزرگ در باب آن نشان میدهد.
ایسنا/ 31 مرداد
حمیدرضا آذرنگ
«روزی روزگاری آبادان» رجعت میکند به روزگاری که اتفاقا قرار نبود جنگ در این سرزمین باشد اما در همسایگیاش جنگ اتفاق میافتد، بین دو کشور دیگر اما یک اتفاق که اتفاقا مستند است و لااقل محل اصابتش مستند است، فقط کسی را از بین نبرده، البته این کسی را از بین نبردن به معنای نابودگر نبودنش نیست، برای اینکه وقتی ما هشت سال جنگ ایران و عراق را در خوزستان تجربه میکردیم، امیدوار بودیم به روزگاری که حالمان بهتر شود، به حال مردم رسیدگی شود تا آدمها بتوانند راحتتر نفس بکشنداما کمکم که جلو آمدیم تا امروز که به حال امروزمان رسیدیم، اصلا وضع جور دیگری شد.
اعتماد/ 31 مرداد
مارال بنیآدم
به جرات میگویم در پروژه «در آغوش درخت» با هیچ چالشی روبهرو نبودم. این گروه بسیار حرفهای بود. گرچه برخی اعتقاد دارند که همکاری با کارگردان فیلم اولی دشواریهای خودش را دارد ولی من تاکنون با گروهی حرفهایتر از گروه «در آغوش درخت» روبهرو نشده بودم. همگی بسیار حرفهای، مودب، متین، شریف، مهماننواز، کاردست و کاربلد بودند. کارگردان درجه یک، دستیارها، صدابردار، فیلمبردار، عکاس، طراح صحنه، طراح لباس و تدارکات همه عزیزترین انسانهایی بودند که من با آنها کار کردم و لذت بردم. این فیلم آنقدر برای من تجربه دلنشینی بود که بعد از دو سال همچنان دلتنگ تکتک افراد فعال در گروه هستم و یادشان میکنم.
صبا/ 27 مرداد