پروندهای برای سریال سرزمین مادری| آنچه از بازیگران و شخصیتهای آن دیدیم
فیلمنامه درخشان علیرضا طالبزاده و ترکیب منحصربهفرد بازیگران
هفت صبح| آنچه در کنار لذت تماشای «سرزمین مادری» باعث حسرت مضاعفمان شد، مواجهه بیواسطه با این واقعیت بود که جریان تولید سریالهای تلویزیونی، نسبت به همین یک دهه قبل، چه افت فاحشی داشته است. نه اینکه در اوایل دهه 90 همه سریالهای ما استانداردی مشابه ساخته کمال تبریزی را داشتند اما اینکه تعداد پروژههایی مشابه با آن، تا این اندازه انگشتشمار شده، نشان از یک سوءمدیریت غیرقابل کتمان دارد. «سرزمین مادری» اما از هزارتوی بیتدبیری و بیکفایتی مدیران یک دهه گذشته، سر سالم به در برد و فرصت تماشای آن را به دست آوردیم. آنچه در این پرونده مرور کردهایم، بهانهای است برای دستمریزاد به یک گروه درجه یک که میدانیم برای ثبت این تجربه، خون دلها خوردند.
علی شادمان/ نوجوانی رهی اردکانی
قصهاش چه بود؟
سکانسهای اولیه «سرزمین مادری» به بمباران هوایی یک روستا اختصاص داشت. در زیر حجم آتش و آوار خرابی در همین روستا بود که «رهی» چشم به جهان گشود. ادامه قصه از هفت سال بعد دنبال شد؛ زمانی که رهی دانشآموز شده بود و حالا آرامآرام درباره هویت واقعی خود با سوالاتی مواجه شد. رهی، که آن زمان همه او را به نام اردکانی خطاب میکردند، در همان فصل اول متوجه میشود که جواد و راضیه، مادر واقعیاش نیستند و این نقطه شروع تکاپوی او برای یافتن هویت واقعی خودش است.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
علی شادمان هنوز نوجوان بود و از تجربه درخشانی که در فیلم سینمایی «میم مثل مادر» به ثبت رسانده بود، فاصله چندانی نگرفته بود که به دعوت کمال تبریزی مقابل دوربین «سرزمین مادری» قرار گرفت. توانمندی او در جانبخشی به کاراکتر رهی، قابلتحسین است و بیشک این کاراکتر را باید یکی از قلههای بازیگری در کارنامه او به شمار آورد.
سرانجامش چه شد؟
داستان رهی اردکانی در سنین نوجوانی، در همان فصل اول «سرزمین مادری» به پایان رسید. او در آخرین لحظاتی که قرار بود به همراه مادرخواندهاش یعنی راضیه از مرز خارج شود، تصمیم میگیرد در کشور بماند و به دنبال پدر و مادر واقعیاش برود.
شهاب حسینی/ جوانی رهی اردکانی
قصهاش چه بود؟
از همان پلان ابتدایی فصل دوم، رهی جوان را در حال کاشیکاری به جا آوردیم و این نقطه آغاز مواجهه ما با فرازی تازه از زندگی این کاراکتر بود. رهی، حالا دیگر نوجوانی پرسشگر نیست و قد کشیدن در سایه اوس حسین، این ویژگی را در او تقویت کرده که باید خودش بهدنبال مطالبه حقش باشد. در این فصل از سریال، هرچند ازدواج او را هم میبینیم اما بیش از زندگی شخصی، شکلگیری شخصیت اجتماعی او بهعنوان یک مبارز و انقلابی، موضوعیت دارد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
شهاب حسینی را کمتر در موقعیت یک بازیگر نامحبوب دیدهایم و انتظارمان هم همین بود که در نقش «رهی اردکانی» هم حضوری درخشان داشته باشد. حسینی بهخوبی توانست شمایل بازیگری خود در سنین جوانی این کاراکتر را به جنس نقشآفرینی علی شادمان در دوران نوجوانیاش نزدیک کند و توجه به همین جزئیات، نقشآفرینی او را تماشاییتر کرد.
سرانجامش چه شد؟
رهی در جریان فعالیتهای انقلابی خود و بهواسطه بدخواهی برادران همسرش، هم خودش به دام ساواک میافتد و هم با لو رفتن مخفیگاهشان، همه رفقای انقلابیاش به دردسر میافتند. پدرزن مقدسمآب رهی که پسرانش زمینهساز به زندان افتادن او شدند، هزینه آزادی او را میدهد اما رهی قصد گذشت ندارد.
آرش مجیدی/ رهی بهادری
قصهاش چه بود؟
رهی که در سالهای زندان، نه فقط انگیزهاش برای مبارزه را از دست نداد بلکه شور انقلابیاش شدت گرفته بود، در آغاز فصل سوم، تبدیل به یک نویسنده صاحب نظر و دیدگاه شده است. نویسنده و کتابفروشی که محل رجوع دانشجویان است و حالا نزدیکان هم با اعتماد بیشتری به او تکیه میکنند. حالا رهی دشمن تازهای هم پیدا کرده و آن، راضیه است؛ مادرخواندهای که حجم کینهاش، زندگی بسیاری از اطرافیان رهی را تهدید میکند.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
آرش مجیدی برای ایفای نقش به جای کاراکتری که مخاطب پیشتر با بازی شهاب حسینی با آن ارتباط برقرار کرده بود، کار دشواری پیش روی خود داشت اما او با توانایی بالای خود، بهخوبی توانست از پس این ریسک بربیاید. این تجربه قطعا در کارنامه این بازیگر ماندگار خواهد شد.
سرانجامش چه شد؟
در پایان روایت «سرزمین مادری» و پس از اعتراف جمیله، برای رهی مسجل میشود که نام اصلیاش «رهی بهادری» است و تمام سالهای سرگردانیاش حاصل بددلی و امان ندادن زن عمویش به مادر بیپناهش بوده. رهی هنوز بهدنبال سرنخهایی از سرنوشت مادر و پدر خود است و همزمان دلنگران آینده تنها دختر خود هم هست. دختری که مثل خود رهی، هنوز نمیداند پدر واقعیاش کیست.
امیر آقایی/ جواد اردکانی
قصهاش چه بود؟
اولین مواجهه ما با جواد اردکانی در سریال «سرزمین مادری» در کلاس درس است اما آرامآرام با پیشرفت داستان، سهم این کاراکتر پررنگتر میشود و با شمایلی از یک مبارز مواجه میشویم. جواد که سالها نسبت واقعی خود و همسرش با رهی را پنهان کرده بود، از جایی به بعد تلاش کرد به رهی بقبولاند که در واقع فرزند برادرش بوده و او سرپرستیاش را پذیرفته است. او اما در واقع نسبت نزدیکی با رهی نداشته و برادر مادربزرگش بوده است.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
امیر آقایی یک دهه پیشتر از آنکه تبدیل به یک ستاره تمام عیار در سینما و شبکه خانگی شود، از فرصت نقشآفرینی در «سرزمین مادری» بهترین استفاده را برد و اجرایی درخشان در نقش جواد اردکانی به ثبت رساند. هرچند این کاراکتر در همان فصل ابتدایی سریال پروندهاش بسته شد اما موقعیتی کلیدی و محوری در کلیت روایت سریال داشت.
سرانجامش چه شد؟
جواد اردکانی یک مبارز تمامعیار بود که نمیتوانست نسبت به تحولات پیرامونش بیتفاوت باشد. به همین دلیل به سمت روزنامهنگاری گرایش پیدا کرد اما در حاشیه فعالیتهای سیاسیاش، سرانجام به اتهام واهی دست داشتن در ترور شاه، به زندان میافتد و در زندان هم قربانی یک خیانت میشود و به قتل میرسد.
بیتا فرهی/ اقدسالملوک بهادری
قصهاش چه بود؟
او خواهر جواد اردکانی بود اما گویی از دو دنیای متفاوت برخاسته بودند و جدالی تاریخی با یکدیگر داشتند. اقدس الملوک زنی مقتدر بود که گویی حرف و نظرش برای دیگران، حکم فصلالخطاب را داشت. او سالهای قبل یکی از فرزندانش را در پی مجادلات و البته مبارزات سیاسی از دست داده و فقدان این فرزند بسیار بر شخصیت و روحیات او تاثیر گذاشته بود. با همین سابقه ذهنی هم وقتی به او خبر میدهند که نوجوانی به نام رهی اردکانی، نشانههایی از فرزند مفقودشدهاش را دارد، او را تحت حمایت خود میگیرد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
قطعا میتوان کاراکتر اقدسالملوک را یکی از واپسین یادگارهای ارزشمند در کارنامه بازیگری زندهیاد بیتا فرهی به حساب آورد. کاراکتری چند وجهی که در عین اقتدار و تحکم بر دیگران، مهر بیدریغی هم به فرزندان و نوههایش داشت. او یک مادر مستأصل بود که هنوز چشم امید به بازگشت فرزندش داشت.
سرانجامش چه شد؟
اقدسالملوک در همان فصل ابتدایی سریال و به دلیل کهولت سن، درگذشت تا رهی، یکی از محکمترین تکیهگاههای خود در برابر نقشهکشیهای خاندان بهادری را از دست بدهد. در فقدان مادربزرگ، وضعیت رهی بسیار پیچیدهتر و دراماتیکتر شد و شروع این وضعیت هم، اخراج رهی از عمارت بهادریها بود.
نیکی کریمی/ شاپرک بهادری
قصهاش چه بود؟
وقتی اقدسالملوک از وجود رهی آگاه میشود و از دیگران میشنود که او شباهتهایی با فرزند مفقود شدهاش دارد، تصمیم میگیرد او را به عمارت خود فرابخواند. او برای دعوت از رهی نوجوان، نوه شیطان و در عین حال مغرور خود را جلو میاندازد و این نقشه تبدیل به اولین مواجهه رهی با شاپرک میشود. شاپرک نوه اقدسالملوک و فرزند عبدالرضا بهادری است که براثر اتفاقاتی، تبدیل به پشتوانه اصلی رهی میشود.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
پریا مرادیان بازیگر نوجوانی بود که در فصل اول «سرزمین مادری» نقشآفرینی جذابی را در نقش شاپرک ارائه کرد. از فصل دوم و با ورود به دوران جوانی شاپرک اما ایفای این نقش به نیکی کریمی رسید. کریمی که پیشتر تنها یک بار و در سریال تاریخی «کیمیا» در قاب تلویزیون ظاهر شده بود، اینبار هم حضوری قابلقبول در نقش شاپرک تجربه کرد و میتوان این نقشآفرینی را از تجربههای موفق او توصیف کرد.
سرانجامش چه شد؟
شاپرک در اوج استیصال و احساس حقارت در برابر رهی، وقتی با اعترافات مادرش جمیله در مسیر فرار به پاکستان مواجه میشود، در هم میشکند. آخرین حضورش در داستان جایی است که با رهی تماس میگیرد و وعده میدهد سهم او را از ارثیه کلان بهادریها پرداخت خواهد کرد.
الهام حمیدی/ جوانی راضیه
قصهاش چه بود؟
«چی شده؟ خونهداری، رفیق راضیه رو ترک عادت داده؟» راضیه همسر جواد اردکانی و مادرخوانده رهی است و همین دیالوگ جواد در قسمت ابتدایی سریال نشان داد او هم زمانی مانند جواد، گرایشهای چپ داشته و اهل مبارزه بوده است. اصطلاح «رفیق راضیه» به خوبی نشاندهنده این سابقه است اما گویی راضیه واقعا ترک عادت را در پیش گرفته و ترجیح داده یک خانهدار باشد. دست روزگار اما داستانی متفاوت برای او رقم میزند.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
الهام حمیدی گزینهای ایدهآل برای ایفای نقش یک مادر آرام و بریده از انگیزههای مبارزاتی بود و بهخوبی هم توانست در کنار امیر آقایی، ایفاگر نقش مادرخوانده «رهی» در فصل اول باشد. او اما فرصت ویژهای برای پرداخت متفاوت و ماندگار از شخصیت «راضیه» در این فصل را به دست نیاورد و همه چیز معمولی برگزار شد.
سرانجامش چه شد؟
در پایان فصل اول «سرزمین مادری» رهی از مادر جدا میشود و راضیه به همراه نوزادی که در آغوش دارد و مادرهمسری که از کهولت سن، از پا افتاده، در جادهای بیسرانجام رها میشود. راضیه به فردی که مدعی دوستی با همسرش جواد است اعتماد کرده تا به روسیه پناهنده شود اما خودش هم از سرنوشت شومش خبر ندارد!
گلچهره سجادیه/ سالخوردگی راضیه
قصهاش چه بود؟
قسمت هفتم از فصل سوم «سرزمین مادری» با یک شوک همراه شد. راضیه که در فصل دوم، بهطور کامل از داستان حذف شده بود، حالا با شمایلی تکاندهنده به متن داستان بازگشت. راضیه دیگر آن مادر آرام نیست و تبدیل به اژدهایی زخمخورده شده است. او که به خیال خود به شوروی پناهنده شده بود، سر از اردوگاههای کار اجباری در سیبری درآورده و چنان زخمهای عمیقی را به جان خریده بود که تنها داراییاش هنگام بازگشت به کشور یک چیز بود؛ کینه!
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
با فاصله باید گلچهره سجادیه را ستاره «سرزمین مادری» توصیف کرد. بازیگری که سالها شاهد کمکاریاش بودیم و ناگهان با حضور متفاوت در نقش یک مبارز کینهجو، ثابت کرد که ظرفیت و هنر بالایی برای نقشآفرینی دارد. همین توانایی هم کمال تبریزی را متقاعد کرد تا یک قسمت کامل از سریال خود را به تکگویی درخشان سجادیه از سرنوشت راضیه اختصاص دهد.
سرانجامش چه شد؟
او با چمدانی قرمزرنگ، در کوچه راهی میشود. به جوانی انقلابی دستمریزاد میگوید و در حالی که زیر لب از «زندگی بدون آرزو» میگوید، به سمت آیندهای نامعلوم رهسپار میشود. این آخرین قابی است که از راضیه در روایت «سرزمین مادری» ثبت شده است.
حسین محجوب/ اوس حسین
قصهاش چه بود؟
یکی از دراماتیکترین و جذابترین کاراکترها در فیلمنامه «سرزمین مادری» بیشک همین اوس حسین تفرشی است. شخصیتی که بهعنوان یک کاشیکار وارد عمارت بهادریها شده و آرامآرام تبدیل به اصلیترین تکیه رهی میشود. او سمبل یک حسرت و عذابوجدان بیپایان است. پدری که سالها پیش دخترش را بهدلیل دلبستگی از خود رانده و حالا احساس میکند فرزند همان دختر، پس از سالها دربهدری به او پناه آورده است.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
حسین محجوب استاد ایفای نقشهایی از این جنس است. او شمایل کامل یک پدر سنتی را در این سریال ایفا کرده که در عین سوختن به پای فرزندان، گاهی ممکن است آتشی هم به جان زندگیشان بیندازد و همین تبدیل به سوختنی مضاعف برای خودشان میشود!
سرانجامش چه شد؟
سرنوشت اوس حسین هم شبیه همسرش ننه منیر بود؛ او هم سرانجام در زیر آواری از فشارهای روحی و اندوه متراکم، دق کرد. در فرازهای میانی از فصل سوم بود که رهی، داغدار مرگ اوس حسین شد، آن هم در روزهایی که شوق او برای بازگشت امام به کشور به اوج رسیده بود و رهی برایش تلویزیون رنگی تهیه کرد تا تماشای این لحظه را از دست ندهد، اما از دست داد!
فرشته صدرعرفایی/ ننه منیر
قصهاش چه بود؟
در اولین مواجههای که با رهی نوجوان داشت، گویی شمیم عطر فرزندش را از او استشمام کرد. هنوز رهی نوجوانی غریبه بود که صرفا به خانه یک بنا، پناهنده شده بود اما هم اوس حسین و هم همسرش گویی برقی متفاوت و آشنا را در چشمان این نوجوان شناخته بودند. ننه منیر، همسر اوس حسین بود که ته دل خود میدانست رهی باید فرزند دختر فراریاش باشد. او اما توان و دلیل برای اثبات حس مادرانه خود نداشت.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
فرشته صدرعرفایی اجرایی پراحساس و تماشایی در نقش ننه منیر داشت. او بهخوبی استیصال این مادر در مواجهه با فرازونشیبهای روزگار را به تصویر درآورد و اوج این هنرنمایی هم مربوط به فصلهایی بود که در تب و تاب اعتراضات انقلابی، او داغدار فرزند نوجوانش شد. او حالا و پس از سالها باید فراغ و فقدان فرزند دیگری را هم تحمل میکرد.
سرانجامش چه شد؟
به معنای واقعی کلمه، ننه منیر سرانجام دق کرد. در میانه فصل دوم سریال بود که رهی و خانواده اوس حسین داغدار مرگ او شدند و این پایان حضور او در داستان بود. مادری که آنقدر زنده نماند تا بالاخره بفهمد، احساسش اشتباه نکرده و رهی واقعا نوهاش بوده است.
فرهاد قائمیان/ میانسالی عبدالرضا بهادری
قصهاش چه بود؟
اولینبار، زمانی با عبدالرضا بهادری مواجه میشویم که با نگاهی غضبآلود در حال خروج از دفتر مدیر مدرسه رهی است و رهی در راهروی مدرسه با او مواجه میشود. عبدالرضا آمده است تا سفارش فرزندانش را به مدرسه بکند و معلم این فرزندان هم کسی جز جواد اردکانی نیست. از همان ابتدا، تصویر کاراکتری نظامی و مقتدر از عبدالرضا در سریال خلق میشود که تا پایان هم دستخوش تغییر قرار نمیگیرد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
فرهاد قائمیان، بازیگر توانمندی است که بهخوبی در دو فصل ابتدایی سریال توانست در شمایل یک افسر نظامی دوران پهلوی نقشآفرینی کند. او هیج نسبتی با عیاشیهای برادرش یعنی محمودرضا ندارد اما در عین حال، بهپشتوانه ثروت پدری، زندگی مرفهی را برای خانوادهاش فراهم آورده است و برای حفظ آن میجنگد.
سرانجامش چه شد؟
داستان عبدالرضایی که فرهاد قائمیان ایفاگر نقش او بود تا روزهای فعالیتهای انقلابی رهی پیش میرود. در ایامی که رهی به دلیل این دست فعالیتها به دست نیروهای شاه میافتد، این عبدالرضا است که باید برای اعدام او تصمیم بگیرد و اگر پا درمیانی دخترش شاپرک نبود، احتمالا داستان رهی در همین مقطع به پایان میرسید. عبدالرضا کینهای عمیق از رهی و پدرش به دل داشت.
سعید راد/ سالخوردگی عبدالرضا بهادری
قصهاش چه بود؟
او یکی از افسران پهلوی است که تا پای جان، حاضر به فرار از کشور نمیشود و حتی ابایی از نقد شخص شاه هم ندارد. شمایلی که از عبدالرضا بهادری در فصل سوم سریال شاهد بودیم، ادامه منطقی بر همین کاراکتر در دو فصل قبل بود و اینبار بهواسطه او، فرصتی فراهم آمد تا وضعیت وابستگان دربار پهلوی در روزهای اوجگیری مبارزات انقلابی، در سریال به تصویر کشیده شود.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
در فصل سوم و در یک انتخاب طلایی، سعید راد جایگزین فرهاد قائمیان در نقش عبدالرضا بهادری شد. زندهیاد سعید راد دقیقا در روزهایی جان به جانآفرین تسلیم کرد که شاهد شروع نقشآفرینی او در این سریال بودیم و اینگونه هنرمند دیگری، به دلیل حکم توقیف، نتوانست در ایام حیات، شاهد هنرنمایی خود باشد. حضور راد بهخصوص در قسمتهای پایانی سریال، بهشدت تماشایی بود.
سرانجامش چه شد؟
همانطور که پیشبینی میشد، عبدالرضا بهادری سرانجام قربانی خشم مبارزان مسلح شد. او در شرایطی که خانوادهاش را به رهی سپرد تا جانشان را نجات دهد، خودش را به دل مبارزان مسلح زد و ضمن انتقام از فردی که عامل اصلی ترور برادرش بود، در معرض تیرباران مبارزان قرار گرفت و کشته شد.
پژمان بازغی/ محمودرضا بهادری
قصهاش چه بود؟
یکی از فرصتطلبترین اعضای خانواده بهادریها همین محمودرضا بود. برادر کوچکتر عبدالرضا بهادری و فرزند اقدسالملوک که اولینبار متوجه شباهت رهی به برادر مفقودش میشود و گزارش آن را به مادر خود میدهد. او در ارتباط با همسرش سوسن دچار چالش جدی است و در همه تصمیمگیریهایش بهشدت به دنبال منافع شخصی است. به همین دلیل هم در چالشهای مربوط به ورود رهی و احتمال سهم بردن او از ارثیه خاندان بهادری، نقشههایی کشید و زمینهساز برخی دردسرها شد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
پژمان بازغی در فصل اول و دوم «سرزمین مادری» ایفاگر نقش محمودرضا بهادری بود و میتوان گفت در قیاس با دیگر نقشآفرینیهایش در مقابل دوربین، شاهد حضوری بهقاعده و قابلقبول از او بودیم. در ادامه و در فصل سوم اما سیدمهرداد ضیایی ایفای نقش دوران میانسالی این کاراکتر را برعهده گرفت.
سرانجامش چه شد؟
محمودرضا سرانجامی تلخ دارد. او در حالی که با تنها فرزندش نرگس، قصد فرار از کشور را دارد، در حوالی فرودگاه، گرفتار آتش کینه راضیه میشود. محمودرضا حتی در سنین میانسالی هم عیاش و خوشگذران است و همین عیاشی و مدیریت یک کاباره هم زمینهساز لو رفتن او برای مبارزان مسلح میشود. او سرانجام با بمب دستسازی که به خودرویش انداختند، مرد.
محسن تنابنده/ مرتضی
قصهاش چه بود؟
اوس حسین، خانوادهای بهنسبت شلوغ دارد و طبق سنت خانوادههای ایرانی، غالبا هم در کنار هم جمع هستند. یکی از دامادهای او، که اتفاقا از نظر زاویهنگاه و سبک زندگی چالشهای زیادی را هم با یکدیگر دارند، همین مرتضی است. کاراکتری که از اولین روزهای ورود رهی به خانواده تفرشیها با او آشنا شدیم؛ یک راننده تاکسی با تحلیلهایی خاص نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی روز که چندان باب طبع پدرزنش نبود!
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
در فصل اول و دوم «سرزمین مادری»، محسن تنابنده حضوری جذاب و تماشایی در نقش مرتضی داشت. او هم در مواجهه با علی شادمان و هم در کنار شهاب حسینی، بهخوبی توانست شمایلی شبهلمپن از این کاراکتر ارائه کند. در فصل سوم اما مهران رجبی، جایگزین تنابنده شد و همین تغییر کافی بود تا کاراکتر مرتضی، به یک تیپ شبهکمدی تبدیل شود که خب جذابیت شمایل قبلی را اصلا نداشت.
سرانجامش چه شد؟
آخرین همکاری مستقیم مرتضی با رهی، مربوط به جریان نجات دادند شاپرک و مادرش از دست مبارزان مسلح بود. مرتضی با تاکسی خود، رهی را به خانه شاپرک میرساند و بعدتر هم برای فراری دادن آنها از خانه عبدالرضا، نقشآفرینی میکند. مرتضی در جریان گروگان گرفتن فرزند زیور هم حضوری فعال داشت.
پرویز پورحسینی/ حکیمالسلطنه
قصهاش چه بود؟
حکیمالسلطنه یک روزنامهنگار است که ابتدا بهعنوان یکی از همسایگان خانواده اردکانی با او آشنا میشویم و آرامآرام متوجه میشویم او آگاهانه قصد کمک به رهی را دارد. او در زمان جراحت مادر واقعی رهی، در کنار اردکانیها بوده و دلیل اصلی مرگ مادر رهی را، او به رهی میگوید. حکیمالسلطنه همزمان تبدیل به یکی از الگوهای رهی برای «مبارزه آگاهانه» میشود.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
زندهیاد پرویز پورحسینی در سریال سرزمین مادری نقش دکتر را ایفا میکند که او سال 87 در این سریال بازی کرد؛ سالی که یکی از دوران پرکاریاش هم بود. پورحسینی شمایل یک روزنامهنگار پرقدرت و با اعتماد بهنفس را جذاب ارائه کرده و توانسته حس همراهی مخاطب را برانگیزد. تسلط او بر جزئیات شخصیت تا آنجاست که در لحظه انفجار میداند چطور خویشتنداری کند و صبوری پیشه کند.
سرانجامش چه شد؟
حکیمالسلطنه به واسطه فعالیتهایش، مدام در معرض بازجویی و محاکمه قرار دارد و هر بار هم با تسلط خود بر قوانین میتواند جلوی ماموران ایستادگی کند تا اینکه دستور قتل او صادر میشود. او در میانه یکی از تظاهرات خیابانی در همان فصل اول سریال، به قتل میرسد و پیکرش بهعنوان یکی از معترضان، به خاک سپرده میشود.
جعفر دهقان/ ناصر قصاب
قصهاش چه بود؟
در همان اولین روزهای آشنایی رهی با خاندان بهادری و زمانی که با عبدالرضا و محمودرضا وارد چالش میشود، پای فرد سومی به میان باز میشود که هر چند مانند آنهای دیگر یک نوجوان است اما قابلیت بالایی برای خشونت دارد و اتفاقا زوربازویش هم بیش از دیگران است. او فرزند شخصی به نام ناصر قصاب است که آرامآرام متوجه میشویم از نوچگان خاندان بهادری است. ناصر در فرازی از داستان قصد کشتن رهی را میکند و همین اقدام رهی را به لکنت میاندازد. این کاراکتر اما بعدتر و در جریان فعالیتهای انقلابی دچار تحولی عمیق میشود و تصمیم به پشتیبانی از رهی میگیرد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
جعفر دهقان که در همان قسمت ابتدایی «سرزمین مادری» حضوری کوتاه در نقش رضاشاه داشت، خیلی زود در نقش اصلی خود ظاهر شد و انصافا در ایفای نقش ناصر قصاب، سنگ تمام گذاشت و درخشید.
سرانجامش چه شد؟
ناصر قصاب سرنوشتی همچون شخصیت حر در عاشورا داشت. او بهشدت از فعالیتها و اقدامات دوران جاهلی خود سرخورده و پشیمان بود و احساس میکرد فرزندش را هم به تقاص همین گناهان از دست داده است. او سرانجام بهدلیل قتل یکی از ماموران زورگوی زندان ساواک، اعدام شد.
محمدرضا فروتن/ سید حشمت
قصهاش چه بود؟
طبیعتا هر داستان مرتبط با فعالیتهای انقلابی در سال 57 نیاز به محوریت یک چهره روحانی هم دارد و سیدحشمت همین نقش را در روایت «سرزمین مادری» از آن خود کرده است. در فصل دوم سریال و زمانی که رهی مشغول کار در حجره پارچهفروشی حاجآقا بزازیان است، سروکله سیدی پیدا میشود که به مزاح میخواهد همسری برای رهی پیدا کند و با همین مزاح، رهی سیدحشمت را میشناسد. آنها از قبل رفاقتی عمیق با هم داشتند و حالا سید بازگشته تا برای فعالیتهای انقلابی، رهی را با خود همراه کند.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
محمدرضا فروتن در فصل دوم «سرزمین مادری» از چهرههایی بود که حضوری جذاب در سریال داشت. ایفای نقش یک روحانی، تجربهای متفاوت برای این بازیگر محسوب میشد. با این همه در فرآیند تغییر بازیگران، برای فصل سوم ایفای نقش سید حشمت هم به کوروش سلیمانی رسید. سلیمانی در ایفای این نقش، چیزی کم از فروتن نداشت.
سرانجامش چه شد؟
تا پایان سریال، سیدحشمت در کنار خانواده رهی حضور دارد. او در لحظات حساس گروگان گرفتن فرزند زیور توسط راضیه، در قسمتهای پایانی تلاش خود را میکند تا شرایط را مدیریت کند و همه هم به او اعتماد کامل دارند.
جواد عزتی/ قاسم
قصهاش چه بود؟
اولینبار او را در یکی از هیأتهای مذهبی دیدیم که گویی پاتوق رهی بود. رهی اردکانی در اولین گامهای تبدیل شدن به یک مبارز انقلابی، ارتباطی نزدیک با دوستان هیاتی خود برقرار کرده و بهشدت پیگیر منبرهای سیدحشمت است. در میان رفقای انقلابی اوست که با قاسم هم آشنا میشویم. جوانی که از همان ابتدا اهل موضعگیریهای رادیکال نیست و همواره با شک و تردید نسبت به همه موضوعات نگاه میکند. همین تردیدها هم در ادامه رفتارهای مبارزاتی او تاثیر میگذارد. قاسم زیرشکنجه ساواک، دوستان خود، از جمله رهی را لو میدهد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
جواد عزتی در اوج هنرنمایی نقش یکی از پیچیدهترین کاراکترهای فرعی را در روایت «سرزمین مادری» ایفا کرده است. قاسم بدمن نیست، او یک فرد کاملا معمولی است که توان تحمل فشار بیش از حد را نداشته و ناخواسته به آرمانهایش خیانت کرده است.
سرانجامش چه شد؟
آخرین مواجهه ما با قاسم زمانی است که رهی تحت شکنجه و بازجویی ساواکیها قرار دارد و شاهد ورود قاسم با چهرهای گریان، نادم و خونآلود هستیم. او بازهم زیر شکنجه کم آورده و شهادت داده است که رهی از وابستگان به مصریهاست! قاسم در حالی از قاب «سرزمین مادری» خارج شد که با گریه، زیر لب میگفت: «ببخشید رهی!»
بابک حمیدیان/ عباس
قصهاش چه بود؟
عباس را از فصل دوم میشناختیم. یکی از دوستان انقلابی رهی بود که بازیگری به نام روحالله حقگویلسان نقشش را ایفا میکرد. این کاراکتر شاید در آن فصل حضوری فرعی داشت اما در فصل سوم، با شمایلی متفاوت سروکلهاش در داستان پیدا میشود و یکی از فرازهای جذاب روایت «سرزمین مادری» را به خود اختصاص میدهد. او بعد از سالها از رهی سراغ میگیرد اما در تدارک اقداماتی مسلحانه است.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
بابک حمیدیان از بازیگرانی است که قدرت بالایی برای جانبخشیدن به یک کاراکتر را در حداقل زمان دارند. فرصت او برای پرداخت شخصیت عباس هم چندان زیاد نبود اما باید اعتراف کنیم که یکی از درخشانترین اجراها را در ایفای نقش یک مبارز مسلح در سالهای انقلاب ارائه کرد.
سرانجامش چه شد؟
در پایان سریال «سرزمین مادری» در کنار قاب عکس درگذشتگان و قربانیانی که روی دیوار مرور میشود، قابی هم به عباس اختصاص پیدا کرده است. او که در عملیات انقلابی علیه دستگاه پهلوی، دست به شبه انتحار میزند و در مقابل کلانتری، بعد از شلیک به یکی از قلدرهای خیابانی و پرتاب نارنجک، قصد فرار دارد، به دست ساواک میافتد و هرچند دیگر در داستان حضور ندارد اما عملش، روی رهی تاثیر میگذارد.
شبنم قلیخانی/ وحیده
قصهاش چه بود؟
وحیده بزازان دختر حاج محسن بزازان از چهرههای سرشناس بازار است. دختری که از پشتیبانی کامل مالی خانوادهاش برخوردار است و همزمان پدر و برادرانش حساسیتهایی سختگیرانه روی او دارند. او با چنین ویژگیهایی پای سفره عقد با رهی اردکانی مینشیند. زندگی رهی و وحیده از همان ابتدا با چالشهای بسیاری مواجه میشود که یکی از اصلیترینها مربوط به فعالیتهای انقلابی رهی است. خانواده بزازیان که بهشدت پایبند به ظواهر دینی هستند، قائل به درافتادن با قدرت نیستند.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
شبنم قلیخانی، سهم چندان زیادی از روایت «سرزمین مادری» نداشت و از نظر زمانی میتوان گفت حضوری کوتاه در سریال داشت. درباره عملکرد او در مقام بازیگر اما به استناد همان سکانسهای مشترکی که با شهاب حسینی داشت میتوان گفت، حضوری معمولی اما قابلقبول را تجربه کرد.
سرانجامش چه شد؟
زمانی که در پایان فصل دوم رهی بهدلیل فعالیتهای انقلابیاش به زندان میافتد، وحیده با فشار برادران و پدرش، به جدایی از رهی تن میدهد و این پایان حضور این کاراکتر در روایت «سرزمین مادری» است. البته در فصل سوم، مطلع میشویم که رهی دختری از وحیده دارد که در سالهایی که در زندان بوده، به دنیا آمده و به تصمیم خانواده بزازان، از او پنهان مانده است.
لیلا زارع/ زیور تفرشی
قصهاش چه بود؟
وقتی پای رهی به خانه اوس حسین باز میشود، اولین چالشش، دختران اوس حسین هستند. رهی پسری نوجوان است که پیشتر دلبستگی به شاپرک بهادری را تجربه کرده بود و حالا به جمع خانوادهای وارد شده بود که دخترانی همسن و سال خودش در آن بودند. زیور تفرشی با بازی ترلان پروانه یکی از همین دختران نوجوان اوس حسین بود که بعدتر و در بزرگسالی لیلا زارع ایفاگر نقش او میشود. زیور هیچگاه حمایتهای خواهرانهاش از رهی را رها نکرد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
لیلا زارع بازیگر توانمندی است که پیشتر هم حضوری موفق در فضاهای تاریخی مانند سریال «ارمغان تاریکی» و یا فیلم سینمایی «ضد» داشت. او در «سرزمین مادری» هم حضوری به اندازه داشت و بهخوبی توانست شمایل دختری دلسوز برای اوس حسین و خواهری نگران برای رهی را به تصویر درآورد.
سرانجامش چه شد؟
چالش سخت زیور در پایان سریال، زمانی بود که فرزندش به دست نامادری کینهجوی رهی افتاد تا با این گروگانگیری بتواند رد و نشان رهی را از خانوادهاش بگیرد. زمانی که رهی مشغول فراری دادن شاپرک و مادرش بود، زیور در هراس از سلامتی فرزندش میسوخت. سرانجام هم با چهره خونآلود فرزندش در خانه همسایه مواجه شد و از حال رفت.
حسن پورشیرازی/ مصطفی دباغیان
قصهاش چه بود؟
در فصل ابتدایی سریال، شاهد اختلافاتی میان محمودرضا بهادری و همسرش سوسن با بازی میترا حجار هستیم. دختری شهرستانی که هر از گاهی برادرانش از شرایط زندگی او سراغ میگیرند و وقتی کارد به استخوانشان میرسد، تصمیم به جدایی خواهرشان از آقازاده بهادریها میگیرند. همینجاست که اولینبار مصطفی دباغیان وارد داستان «سرزمین مادری» میشود. او برادر سوسن است که او را با دعوا و خطونشان از عمارت بهادریها به خانه خود میبرد. آقا مصطفی در فصلهای دوم و سوم در قامت یک بازاری انقلابی، تبدیل به یکی از حامیان رهی میشود.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
حسن پورشیرازی یکی از بهترین انتخابها برای نقش مصطفی دباغیان میتوانست باشد. او هرچند در فصل اول سریال حضوری گذرا و کوتاه داشت اما در فرازهای مربوط به فعالیتهای انقلابی رهی، حضورش پررنگتر شد و پورشیرازی بهخوبی توانست شمایل یک مبارز پخته را برای او خلق کند.
سرانجامش چه شد؟
آخرین تصویری که از مصطفی دباغیان دیدیم، مربوط به مواجهه مجدد او با بازماندههای بهادریها بود. رهی، جمیله و شاپرک را از دست تروریستهای چپ نجات داده و آنها را به پایگاه انقلابیها آورده و آقا مصطفی با نگاهی سرشار از کینه، آنها را در خودرو رهی میشناسد، اما سکوت میکند.
هنگامه قاضیانی/ جوانی جمیله
قصهاش چه بود؟
دقیقه در لحظهای که پای رهی نوجوان برای اولینبار به عمارت بهادریها باز میشود، اولین مواجههاش با جملیه است. او همسر عبدالرضا بهادری و مادر شاپرک است. در فصل ابتدایی سریال، با شمایلی مقتدر و در عین حال کینهای از او مواجه میشویم که بهنظر میرسد رهی برای ماندن در عمارت بهادریها قرار است بیشترین چالش را با او داشته باشد. جمیله در تمامی نقشههایی که بهادریها برای رهی میکشند، سهم داشت و بعدتر دلیلش عیان شد.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
در کارنامه هنگامه قاضیانی، نقشآفرینیهای درخشانتری هم سراغ داریم اما بیشک حضور او در ترکیب ستارههای فصل اول «سرزمین مادری» حائز اهمیت بود. اهمیت این انتخاب از سوی کمال تبریزی زمانی مشخص میشود که سرنوشت این کاراکتر را دانستیم و مشخص شد که برای کاراکتری با این پیچیدگی، قاضیانی میتوانست بهترین گزینه باشد.
سرانجامش چه شد؟
کاراکتر جمیله در دسته کاراکترهایی قرار دارد که تغییر بازیگرش را نمیتوان به پای تغییر سن و سال گذاشت و احتمالا حواشی مرتبط با فرآیند تولید باعث شد که هنگامه قاضیانی تصمیم به قطع همکاری با پروژه گرفت و به همین دلیل در دو فصل بعد، پریوش نظریه جایگزین او شد تا سرانجام جمیله با بازی او رقم بخورد.
پریوش نظریه/ میانسالی جمیله
قصهاش چه بود؟
با رسیدن رهی به سن جوانی و میانسالی، داستان زندگی او همچنان با خاندان بهادریها گره خورده و از ابتدای فصل دوم شاهد روایت موازی چالشهای این خاندان هم هستیم. جمیله حالا همسر افسری بازنشسته است که هنوز شمهای از اقتدار و قلدری او را مجاب میکند در مدیریت زندگی فرزندانش دخالت کند. او سرانجام و در جریان فرار خانوادههای وابسته به دربار پهلوی، همراه دخترش، ناگزیر از اعتماد به رهی میشود.
عملکرد بازیگرش چگونه بود؟
در ادامه کاراکتری که هنگامه قاضیانی در فصل اول خلق کرده بود، پریوش نظریه هم شمایلی باورپذیر از جمیله را در فصلهای دوم و سوم خلق کرد. او بیشترین چالش و کشمکش را هم با دخترش شاپرک دارد. نظریه در این نقش حضوری قابلقبول داشت اما در سکانس کلیدی اعتراف، در پایان سریال، آنگونه که انتظار میرفت ظاهر نشد.
سرانجامش چه شد؟
در شلوغیهای انقلاب، همه خانوادههای وابسته به دربار ناگزیر از فرار میشوند و بهادریها هم حالا در معرض خشم انقلابیها قرار گرفتهاند. جمیله همراه با شاپرک، ناگزیر میشود به رهی اعتماد کند. درست در لحظه جدایی است که رهی متوجه میشود این جمیله بوده که در سالهای نوزادیاش، مادرش را به خانه بهادریها راه نداده و سرگشتگی او را رقم زده است.