کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۰۳۱۰
تاریخ خبر:

پوست‌اندازی پارسا و تلاش هدی

پوست‌اندازی پارسا و تلاش هدی

تحلیلی بر نقش آفرینی دو بازیگر سریال در انتهای شب

هفت صبح| پارسا پیروزفر در سریال «در انتهای شب» بالاخره پس از دو دهه که از مهمان مامان می‌گذرد یک بازی استاندارد قابل قبول از خود به یادگار گذاشت. این واقعیتی است که بعد از آن پرتره کم نظیری که در نقش معتاد آسمان جل خوشباش فیلم مهمان مامان(که در واقع نسب از خانواده‌ای ثروتمند و اشرافی هم داشت) از پارسا پیروزفر دیده بودیم، ‌طی این همه سال و در هیاهوی همیشگی تحسین چهره و گاه منش او، ‌کمتر توانسته بود به عنوان بازیگر قانع کننده به نظر بیاید.

 

همیشه در کلام و چهره در لحظاتی که منتظر ضربه عاطفی او در نقش بودیم یک نقص، ‌یک اختلال و یک کم آوردن غیرمترقبه ماجرا را متفاوت می‌کرد. یک فرود ناگهانی صدا که همیشه جزو نقطه ضعف‌های بازی پیروزفر بوده و حتی در بهترین کارش در این سال‌ها یعنی تی تی هم گریبان نقش را گرفته، ‌دسترنج او را کم ارزش نشان می‌داد. اما این بار در سریال در انتهای شب، ‌پیروزفر آن هاله همیشگی اطراف نقش خود را شکسته و در گذر از 50 سالگی بالاخره می‌تواند دومین نقش آفرینی مهم زندگی خود را به نمایش بگذارد.

 

چهره او در هنگامه دعواهای پرشمارش با هدی زین‌العابدین، ‌متجلی یک خشم بی‌واسطه است و حرکات نامحسوس چانه و دهانش این خشم غیرقابل کنترل را به شکلی ترسناک به تماشاگر منتقل می‌کند. در قسمت دوم حالانوبت به آن حس طنز پنهان کاراکتر او رسیده است. او در این قسمت نمایشی قابل قبول از طنازی و زیرکی را به نمایش می‌گذارد و کاراکتر بهنام را کامل می‌کند. این موفقیتی بزرگ برای آیدا پناهنده است که بالاخره از خوش سیماترین بازیگر مرد تاریخ سینمای ایران (حتی فراتر از سعید کنگرانی و محمدرضا گلزار و بهرام رادان) یک بازی حرفه‌ای و کامل اخذ می‌کند. حداقل پس از دو دهه.

 

اما هدی زین‌العابدین  در یاری و مساعدت سرنوشت خیلی زود به یکی از چهره‌های زنانه طبقه متوسط ناراضی کشور در شبکه نمایش خانگی  بدل شده است.  نقش‌هایی که کم کم از دسترس لیلا حاتمی و هدیه تهرانی و نیکی کریمی دور می‌شوند و با نبودن چهره‌هایی مثل افشار و فراهانی و ترانه، این نقش‌ها به شکل نوبتی بین سحر دولتشاهی و هدی زین‌العابدین تقسیم می‌شوند.

 

زین‌العابدین کارش را عالی انجام می‌دهد. مشکل اصلی بازی هدی زین‌العابدین، ‌کشش بیش از حد او به نمایش رنج و بغض است. این صحنه‌ها را زین‌العابدین با جان و دل در می‌آورد و سایه این لحظات از نقش بر بقیه کاراکتر او نیز سایه می‌اندازد‌. تعداد گریه‌های او در این دو قسمت کمی از حد استاندارد افزون است و قرار نیست در هر موقعیت سختی، ‌او و البته کارگردان ساده‌ترین راه حل را برای بیان احساسی نقش انتخاب کنند. این همه بغض و اشک شخصیت این زن را تخت و قابل پیش‌بینی می‌کند.

 

زین‌العابدین باید طیف گسترده‌تری از احساسات را در بازی خود لحاظ کند. کاری که لیلا حاتمی و حتی سحر دولتشاهی در انجام آن استاد هستند و  برای هر موقعیت سخت و غم‌انگیز به فرمول گریه و بغض پناه نمی‌برند. شاید هم نکته اصلی خانم پناهنده است که در تبدیل سریال به یک ملودرام گرم و تماشاگر پسند خیلی روی بغض و اشک‌های چهره خوشایند خانم زین‌العابدین حساب باز کرده‌اند. یادم است از یک بازیگر بزرگ این توصیه را دیدم که نمایش خوب گریه کردن هیچ امتیازی محسوب نمی‌شود (کاری که مثلا خانم‌ها ریما رامین‌فر و ژاله صامتی و حتی شبنم مقدمی درآن استادند!) و به شکل معکوس، ‌هنر بازیگری، نمایش تلاش  بازیگر برای گریه نکردن در موقعیت‌های غم انگیز است... یعنی این که چطور جلوی گریه خود را می‌گیرد. این تلاش همان جادوی بازیگری است.

 

به هرحال مقایسه دو سریال افعی تهران و در انتهای شب نشان می‌دهد سینمای اجتماعی ایران که حالا در شبکه نمایش خانگی محصور شده است و سالن‌های سینما را دربست به کمدی‌ها و فیلم‌های سفارشی سازمانی واگذار کرده،‌ دو بازیگر زن درجه اول برای نمایندگی زنان این طبقه پیدا کرده است (شاید باید بگوییم سه نفر چرا که آزاده صمدی هم درخشان ظاهر شده است) و در این میان فعلا سحر دولتشاهی کار خود را بهتر از هدی زین‌العابدین انجام داده است.

 

کدخبر: ۵۶۰۳۱۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر