کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۷۰۴۳
تاریخ خبر:

مارمولک؛ ۲۰ سال بعد!

مارمولک؛ ۲۰ سال بعد!

به بهانه بیستمین سالگرد اکران مارمولک ساخته کمال تبریزی، مروری‌بر حواشی و سرانجام خالقان آن داشته‌ایم

هفت صبح| بین خودمان باشد، ولی انگار واقعا داریم پیر می‌شویم! انگار همین چند روز پیش بود که با هیجان بابت اکران یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌هایی که فرصت تماشای آن را در جشنواره فیلم فجر از دست داده بودم، راهی یکی از قدیمی‌ترین سینماها در محدوده خیابان پیروزی شدم. محاسبه کرده بودم که نیم ساعتی قبل از سانس مقابل گیشه باشم و به زعم خودم از صف، خلاص شوم!

 

حتی مرورش برای خودم هم عجیب است؛ هیجان برای تماشای فیلم در سینما؟ نگرانی برای گرفتار شدن در صف؟ و از این‌ها مهم‌تر، قهقهه‌ها و بغض‌های توامانی که در تاریکی سالن سینما تجربه کردیم. رونمایی فیلم جنجالی کمال تبریزی در بیست‌ودومین جشنواره فیلم فجر، واکنش‌های بسیاری را به‌دنبال داشت که وجه مشترک آن‌ها شگفت‌زدگی از فیلم و نگرانی بابت سرنوشتش بود.

 

تبریزی که پیش‌تر با «لیلی با من است» تابوی شوخی با دفاع‌مقدس را شکسته بود، حالا سراغ سوژه ممنوعه دیگری رفت و تقریبا همه هم می‌دانستند که این فیلم، مسیر ساده‌ای برای رسیدن به دست مخاطب پیش روی خود ندارد.

 

درست 20 سال پیش و در اردیبهشت‌ماه سال 1383 بود که فیلم روی پرده رفت و خیلی زود هم از پرده، پایین کشیده شد. فیلم سینمایی «مارمولک» به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین، پرحاشیه‌ترین و پربازتاب‌ترین محصولات سینمای ایران در چهار دهه گذشته، احتمالا برای هر سینمادوستی، می‌تواند از جنبه‌های مختلفی حائز اهمیت باشد، اما برای من بیش از هر چیز، یادآور یکی از خالص‌ترین لذت‌های تماشای فیلم در تاریکی سالن سینماست. لذتی که سال‌هاست، حسرت تجربه دوباره‌اش بر دلم مانده است؛ یا مشکل از فیلم‌های این سال‌هاست، یا ما واقعا پیر شده‌ایم!

 

کمال تبریزی، کارگردان

 

 

از میانه دهه 60 و در همراهی با سینماگرانی همچون سعید حاجی‌میری و ابراهیم حاتمی‌کیا، وارد سینمای حرفه‌ای شد. در آغاز مسیر هم دوربین به دست می‌گرفت و فیلم‌برداری می‌کرد اما در قالب همان فعالیت‌های مرسوم گروهی در آن سال‌ها، بالاخره قرعه کارگردانی هم به نامش خورد و این‌گونه کمال تبریزی آرام‌آرام وارد میدان کارگردانی شد.

 

دومین فیلمش (در مسلخ عشق) هم مهر توقیف خورد تا در همان گام‌های اول فیلم‌سازی با این مفهوم و تجربه آشنا شود! آنچه او را به چهره جنجالی و شناخته‌شده تبدیل کرد اما کارگردانی «لیلی با من است» در میانه دهه 70 بود که چهره یک کارگردان جسور و بلندپرواز را از او به ثبت رساند.

 

تهیه‌کننده «مارمولک» پیش از رسیدن به این گزینه، سراغ کارگردانان دیگری هم رفته بود اما تنها کمال تبریزی بود که احتمالا به پشتوانه تجربه‌ای که در «لیلی با من است» کسب کرده بود، تن به این ریسک داد تا فیلمی طنز با محوریت روحانیت را کارگردانی کند. کمال تبریزی در ادامه مسیر فیلم‌سازی خود هم نشان داد که سر پرسودایی برای این جنس تجربه‌ها دارد.

 

صادقانه باید اعتراف کنیم که «مارمولک» فیلمِ متن و بازی است و نمی‌توان سهم ویژه‌ای برای عملکرد کارگردان در توفیق آن لحاظ کرد اما قطعا نفس دورخیز کمال تبریزی برای ساخت این فیلم و مهم‌تر از آن هوشمندی‌اش در بهره‌گیری درست از ظرفیت بازیگران، این فیلم را تبدیل به یکی از موفق‌ترین تجربه‌ها در کارنامه فیلم‌سازی خودش هم کرده است.

 

«این یک واقعیت است که انسان‌ها در زندگی‌شان گاهی به جایی می‌رسند که برای آن‌ها حکم نقطه عطف را دارد. شاید فیلم «مارمولک» را بتوانیم نقطه عطف زندگی هنری من بدانیم، نمی‌خواهم بگویم قله فعالیتم بوده اما این نقطه عطف بر کارهای بعدی سایه می‌اندازد.» تبریزی که خودش می‌داند هنوز زیر سایه این فیلمش قرار دارد، بیش از یک دهه است که فیلم موفقی را روانه پرده سینما نکرده و همین سال گذشته با «دست‌انداز» شکست سنگینی را در اکران تجربه کرد!

 

منوچهر محمدی، طراح و تهیه کننده

  

اگر بخواهیم برای عنوانی همچون «تهیه‌کننده مولف» در سینمای ایران، مصداقی ارائه کنیم، قطعا شایسته‌ترین گزینه همین منوچهر محمدی است. تهیه‌کننده‌ای که در کارنامه فعالیت خود، سابقه مدیریت ارزشیابی و نظارت معاونت سینمایی را هم دارد و به‌واسطه اشرافی که بر چارچوب‌های ممیزی و خطوط قرمز دارد، به‌خوبی توانسته دست روی سوژه‌های به‌ظاهر ممنوعه‌ای بگذارد که بی‌جهت سروشکل تابو به خود گرفته‌اند. محمدی از «گربه آوازخوان» و «‌همسر» گرفته تا «زیر نور ماه» و «ارتفاع پست»‌ را در کارنامه خود داشت که سراغ «مارمولک» رفت.

 

خودش بعدها تاکید کرد که دغدغه ساخت سه‌گانه‌ای را با محوریت روحانیت در سینما داشته و «زیر نور ماه» به کارگردانی سیدرضا میرکریمی، اولین قسمت آن بوده است. از این منظر باید «مارمولک» و «طلاومس» را قسمت‌های بعدی این سه‌گانه به حساب آورد. ایده اولیه هر سه‌فیلم متعلق به خود منوچهر محمدی است که تهیه‌کنندگی آن‌ها را هم خودش برعهده گرفت.

 

یکی از مهمترین دستاوردهای «مارمولک» به واسطه حضور در جشنواره فیلم فجر، شکار سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران بود. منوچهر محمدی بار دیگر ایده‌ای را در فرآیند تولید به سرانجام رسانده بود که حسابی به دل مخاطبان نشست و به‌رغم تمام حواشی و سوءتفاهم‌ها، محمدی همچنان به این تجربه افتخار می‌کند. «مارمولک» به‌ظاهر تولید پیچیده‌ای نداشته است اما مهندسی مسیر تولید به‌صورتی که حداقل تنش را با ساختار معیوب نظارتی پیدا کند و فیلم، سلامت به سرانجام برسد، تخصصی بود که فقط از منوچهر محمدی می‌شد انتظار داشت.

 

آخرین فیلمی که امضای منوچهر محمدی را پای خود داشت و خیلی هم بی‌سروصدا به اکران عمومی رسید، «خورشید آن ماه» به کارگردانی ستاره اسکندری بود. فیلمی که می‌توان آن را در زمره فعالیت‌های حمایتی این تهیه‌کننده به شمار آورد. یک‌سال پیش‌تر اما فیلمی جنجالی از او روی پرده رفت که اتفاقا در محاق توقیف بود. «چپ راست» به کارگردانی حامد محمدی، یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌هایی بود که تهیه‌کنندگی آن را منوچهر محمدی برعهده داشت. هرچند برخلاف انتظارات نتوانست خاطره شیرین «مارمولک» را زنده کند.

 

پرویز پرستویی، بازیگر نقش رضا

 

 

یکی از بازیگران سینمای ایران است که با اولین تجربه حضورش در مقابل دوربین، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را شکار کند. پرویز پرستویی پس از درخشش در نقشی مکمل در فیلم «دیار عاشق» گام‌به‌گام شهرت و اعتبار بیشتری در سینما به دست آورد و در میانه دهه هفتاد با حضور در دو فیلم «آدم برفی» و «لیلی با من است» نشان داد که به ریسک کردن برای حضور در فیلم‌های در معرض جنجال هم بی‌علاقه نیست! او در نیمه دوم دهه هفتاد، ستاره مشترک فیلم‌های جسورانه سینمای ایران بود؛ از «آژانس شیشه‌ای» و «مرد عوضی» تا «موج مرده».

 

پرویز پرستویی توانایی بالایی برای ایفای نقش کاراکترهای کاملا متضاد با هم دارد و به همین پشتوانه هم احتمالا تیم تولید «مارمولک» به سختی می‌توانستند به گزینه دیگری غیر از او برای نقش اصلی فکر کنند. جالب این‌که روایت شده این فیلم از معدود فیلم‌هایی که تهیه‌کننده‌اش، پیش از کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس، با بازیگرش یعنی همین پرویز پرستویی وارد مذاکره شده تا از همراهی او مطمئن شود. بخش عمده‌ای از خاطره شیرینی که امروز از این فیلم در حافظه داریم، مرهون هنر این بازیگر است.

 

خودش معتقد است با وجود سال‌ها تجربه حضور در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف، برای دو نقش، به‌معنای واقعی ادعا دارد و معتقد است بهترین نقش‌آفرینی‌هایش بوده است. یکی حاج کاظم در «آژانس شیشه‌ای» و دیگری همین آقا رضا در «مارمولک». کاراکتری پیچیده، چندلایه و درعین‌حال، بسیار حساس که باید اذعان کنیم، پرستویی به درخشان‌ترین شکل ممکن به آن جان بخشید و ماندگارش کرد.

 

از زمان حضور فعال در فضای مجازی، پرویز پرستویی دیگر آن شمایل دهه 60 و 70 را در نگاه سینمادوستان ندارد. او هنوز هم بازیگری توانمند است اما ترجیحش برای اظهارنظر و همراه شدن با حواشی فضای مجازی، گویی او را از سال‌های اوج محبوبیت، کمی دور کرده است. فیلم سینمایی «بی‌همه‌چیز» که به تازگی راهی اکران آنلاین هم شده است، آخرین فیلم شاخص سینمایی با نقش‌آفرینی پرستویی محسوب می‌شود.

 

پیمان قاسم خانی، نویسنده فیلمنامه 

 

 

در اوایل دهه 70 و در سال‌های جوانی، وسوسه ورود به دنیای سینما، پای او را به دوره‌های آموزشی معروف در باغ فردوس باز کرد تا زیر نظر زنده‌یاد سیف‌اله داد، در کلاس‌های فیلم‌نامه‌نویسی شرکت کند. از همان مرحله هم استعداد او در این عرصه شکوفا شد و در همان سال‌ها بود که فیلم‌نامه بلندپروازانه و خلاقانه «من زمین را دوست دارم» را نوشت. اولین فیلمنامه رسمی او در سینما که با کارگردانی ابوالحسن داوودی و بازی درخشان علیرضا خمسه، به فیلمی خاطره‌انگیز برای سینمادوستان تبدیل شد. همکاری در فیلمنامه «دختری با کفش‌های کتانی» و نگارش «نان عشق و موتور 1000» از دیگر فعالیت‌های شاخص او تا پیش از «مارمولک» بود.

 

بخش عمده‌ای از توفیق «مارمولک» را باید مدیون متن درخشان پیمان قاسم‌خانی بدانیم. هرچند ایده این فیلم برای منوچهر محمدی بود اما تبدیل ایده یک خطی، درباره سارقی که برای سوءاستفاده لباس یک روحانی را به تن می‌کند، به فیلمنامه‌ای جذاب، فقط از ذهن خلاق این نویسنده برمی‌آمد. او به‌خوبی از ظرفیت متن‌های ادبی شاخصی همچون «شازده کوچولو»‌ برای بسط موقعیت داستانی و ایجاد بستری برای شکل‌گیری یک قهرمان در روایتش بهره گرفت.

 

قاسم‌خانی را یکی از خلاق‌ترین فیلم‌نامه‌نویسان سینمای ایران می‌دانند که تا به امروز سهم ویژه‌ای در خاطره‌سازی‌ با تولیدات فانتزی و طنز در سینما و تلویزیون داشته است. با این همه اما سهم او از جشنواره فیلم فجر، به‌عنوان مهمترین ویترین سالانه سینمای ایران، تنها یک سیمرغ بلورین بوده است که آن را هم به واسطه همین فیلم «مارمولک» شکار کرد.

 

بعد از تجربه نویسندگی و کارگردانی قسمت دوم فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» در سال 98 که عرضه آن هم تا حدودی تحت‌تاثیر بحران کرونا قرار گرفت، پیمان قاسم‌خانی تا امروز فعالیت سینمایی دیگری نداشته اما در همین بازه زمانی، نگارش و کارگردانی مجموعه تحسین‌شده «روزی‌روزگاری مریخ» را در شبکه خانگی به سرانجام رساند تا باردیگر ثابت شود که همچنان یکی از خوش قریحه‌ترین فیلم‌نامه‌نویسان در حوزه خلق آثار طنز است.

 

رعنا آزادی‌ور بازیگر نقش فائزه 

 

 

واقعا شانس بزرگی است که نقطه شروع فعالیت حرفه‌ای یک بازیگر، فیلمی تا این اندازه پرحاشیه و البته «دیده‌شده» باشد. فیلم «مارمولک» اولین فیلمی است که رعنا آزادی‌ور در‌ آن ایفای نقش کرد و به ترکیب بازیگران سینمای ایران راه‌یافت. او در نیمه ابتدایی دهه 80 فعالیت‌های پراکنده‌ای داشت و غیر از «مارمولک» نقش‌آفرینی شاخصی نداشت تا اینکه از سوی اصغر فرهادی دعوت به کار شد و توانست ایفاگر یکی از نقش‌های اصلی در فیلم تحسین‌شده و محبوب «درباره الی...» باشد. این همکاری را می‌توان نقطه عطف در کارنامه این بازیگر جوان دانست. او در ادامه مسیر حرفه‌ای‌اش فرصت همکاری با کارگردان شاخص دیگری همچون مجید مجیدی، هومن سیدی، محمدحسین لطیفی و محمدحسین مهدویان را هم به‌دست آورد اما بی‌راه نیست اگر بگوییم همچنان پرمخاطب‌ترین فیلم کارنامه‌اش همان اولین فیلم است.

 

کاراکتر «فائزه» یکی از کلیدی‌ترین برگ‌برنده‌ها در دست پیمان قاسم‌خانی برای خلق موقعیت‌های کمدی بوده است. دختر جوان و خوش برورویی که به‌صورت اتفاقی با رضا مارمولک که لباس روحانی به تن دارد، همراه می‌شود و او را به وسوسه می‌اندازد! این آشنایی هم در نقطه شروع و هم در ادامه، به واسطه هنرنمایی پرویز پرستویی، لحظات بامزه بسیاری را در فیلم خلق می‌کند. رعنا آزادی‌ور، بازیگر نقش‌ «فائزه» بود.

 

به‌عنوان بازیگر 20 ساله‌ای که برای اولین‌بار مقابل دوربین قرار گرفته و قرار است در برابر ستاره‌ای مانند پرویز پرستویی ایفای نقش کند می‌توان گفت بازی رعنا آزادی‌ور در «مارمولک» قابل‌قبول است اما قطعا به‌عنوان یک بازی شاخص در کارنامه‌اش نمی‌توان از آن یاد کرد.

 

قطعا در مرور کارنامه رعنا آزادی‌ور، همکاری‌اش با محمدحسین مهدویان یک اتفاق ویژه بود. او حالا بیش از هر چیز به‌واسطه ایفای نقش «سمیرا» در مجموعه «زخم‌کاری» نزد اغلب مخاطبان، به شهرت و محبوبیت رسیده و به نظر می‌رسد در ادامه مسیر هم فعالیت بیشتر و متمرکزتری در شبکه نمایش خانگی داشته باشد. «مرد بازنده» به کارگردانی مهدویان که در سال 1400 به تولید رسید، آخرین فیلم اکران‌شده آزادی‌ور در سینما محسوب می‌شود.

 

بهرام ابراهیمی، بازیگر نقش مجاور

 

می‌توان او را در زمره بازیگرانی قرار داد که صدای منحصربه‌فردشان نقش ویژه‌ای در خاطراتی که برایمان ساخته‌اند، داشته است. بهرام ابراهیمی، به‌پشتوانه همین صدای گرم و گیرا، فعالیت حرفه‌ای خود را با نمایش‌های رادیویی آغاز کرد و همچنان هم یکی از بازیگران فعال در عرصه رادیو محسوب می‌شود. او به نسبت سابقه طولانی فعالیتش در عرصه سینما، بازیگری کاملا گزیده‌کار بوده و از این منظر می‌توان گفت زمانی که در فیلم «مارمولک» مقابل دوربین رفت، چهره چندان آشنایی برای مخاطبان عام نبود.

 

پیش‌تر هم اشاره کردیم که یکی از برگ‌برنده‌های اصلی فیلم «مارمولک» که سهم عمده‌ای هم در ماندگاری این فیلم در حافظه مخاطبان داشته است، ترکیب بازیگران آن است. بهرام ابراهیمی، از بازیگران توانمندی است که هیچ‌گاه شمایل یک ستاره را به خود نگرفته اما همواره چهره‌ای آشنا برای مخاطبان داشته است. مخاطبانی که بی‌راه نیست اگر بگوییم، بخش عمده‌ای از آن‌ها، همچنان او را در قامت «مجاور» یا همان مامور بدخلق و بدکینه در «مارمولک» می‌شناسند. ماموری که تئوری‌اش اعزام همه انسان‌ها به بهشت بود، حتی به زور!

 

داستان فیلم «مارمولک» به گونه‌ای نبود که بتوانیم به‌راحتی برای آن قطب مثبت و منفی تعیین کنیم، اما از آنجایی که مخاطب ناخواسته بیشترین همراهی را در طول روایت این فیلم با کاراکتر رضا مارمولک دارد و برای سرنوشت او کنجکاو است و حتی نگران می‌شود، می‌توان نقطه مقابل او یعنی کاراکتر «مجاور» را ضدقهرمان فیلم بخوانیم. ضدقهرمانی که چنان درست و به قاعده جان گرفت که کنتراست لازم برای درخشش بیشتر قهرمان را تضمین کرد.

 

بهرام ابراهیمی از اساتیدی است که در سال‌های اخیر، هنرجویان بسیاری را تربیت کرده است اما خودش همچنان بازیگری گزیده‌کار است و بیشتر در حوزه نمایش‌های رادیویی فعالیت دارد. او تا به امروز با حضور در سه سریال شاخص، تجربه‌های موفقی را در شبکه نمایش خانگی به سرانجام رسانده است. «می‌خواهم زنده بمانم»، «یاغی» و «پوست شیر» سه مجموعه خانگی هستند که بهرام ابراهیمی در آن‌ها حضور داشته و اتفاقا، خوش درخشیده است.

 

حسین سلیمانی، بازیگر نقش غلامعلی 

 

 

 

در میانه دهه هفتاد و درحالی‌که فقط 13 سال داشت، از سوی کمال تبریزی انتخاب شد تا مقابل دوربین، به ایفای نقش بپردازد، آن هم در کنار یکی از معتبرترین ستاره‌های آن سال‌های سینمای ایران یعنی فاطمه معتمدآرا. «مهر مادی» اولین فیلمی بود که حسین سلیمانی در آن مقابل دوربین رفت و در قامت نوجوانی که حسرت یک خانواده را بر دلش دارد، حضوری درخشان را در این فیلم ثبت کرد. مانند دیگر نوجوانانی که در سینمای آن سال‌ها می‌درخشیدند، حسین سلیمانی هم می‌توانست فراموش شود اما بازیگری برایش جدی بود و به همین دلیل در این عرصه باقی ماند.

 

حضور رضا مارمولک در یک روستای مرزی با واکنش اهالی همراه شد که در میان این اهالی دو کاراکتر شیرین و بامزه بیشتر در حافظه مخاطبان ماندند. مجتبی و غلامعلی، دو جوان روستایی هستند که با اصرار بزرگ‌ترها در معرض آموزش‌های دینی قرار گرفته‌اند و باید از محضر روحانی تازه‌رسیده، بیشترین استفاده را ببرند! حسین سلیمانی ایفای نقش غلامعلی را برعهده داشت.

 

نقش‌هایی که سیروس همتی و حسین سلیمانی در «مارمولک»‌ برعهده داشتند، بیش از کاراکتر، تیپ بودند. ظرفیتی که فیلمنامه‌نویس برای ایجاد موقعیت‌های خنده‌‌دار از آن استفاده کرده و خیلی برای ریزه‌کاری‌های مرتبط با شخصیت‌پردازی آن‌ها، وسواس به خرج نداده است. طبیعتا این دو بازیگر هم در ایفای این نقش‌ها تلاش کرده‌اند، تا می‌توانند بامزه باشند و هستند!

 

همین چند وقت پیش بود که انتشار تصویری از دیدار او با کوئنتین تارانتینو در حاشیه جشنواره کن، فعالان خوش‌فکر فضای مجازی را به فکر یادآوری حضورش در سکانسی از «مارمولک» انداخت! سکانسی که حسین سلیمانی در نقش غلامعلی، پای منبر رضا مارمولک نشسته و او در حال صحبت از سینمای تارانتینو است! ارجاعی بامزه که حسابی هم در شبکه‌های اجتماعی فراگیر شد. آخرین فیلم اکران‌شده از سلیمانی، «دسته دختران» بود. او فیلم غیررسمی و اکران نشده «آیه‌های زمینی»‌ را هم در انتظار عرضه عمومی دارد. فیلمی که شاید حضور در آن، حاشیه‌هایی را برای عواملش به همراه داشته باشد.

 

 

با خرید اشتراک و دانلود نسخه چاپی روزنامه هفت صبح می‌توانید پرونده کامل را در صفحه ۱۰-۱۱ روزنامه امروز هفت صبح بخوانید. 

کدخبر: ۵۵۷۰۴۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر