کلاسیک ببینیم| پیکنیک، جاشوا لوگان-۱۹۵۵
فیلمی که ۲ اسکار گرفت
هفت صبح| ویلیام اینج، نویسنده مطرح آمریکایی، در سال 1953 نمایشنامهای به نام «پیکنیک» نوشت. این اثر بسیار خوش درخشید؛ هم در برادوی مورد استقبال قرار گرفت و هم منتقدان به تحسین آن پرداختند. اینج به خاطر همین نمایشنامه برنده جایزه معتبر پولیتزر هم شد. قابل پیشبینی بود که چنین اثر موفقی از دید هالیووود پنهان نمیماند. دو سال بعد جاشوا لوگان اقتباس سینمایی «پیکنیک» را روی پرده سینماها آورد. فیلمی که از نظر تحسین و اعتبار چیزی کم از نمایشنامه اصلی ندارد.
فیلم روایتگر داستان 24 ساعت از زندگی مردم شهر کوچک کانزاس است. هال کارتر (ویلیام هولدن) که سابقا بازیکن فوتبال دانشگاهی بوده است، به این شهر میآید تا دیداری با آلن بنسن (کلیف رابرتسن)، همکلاسی سابق خود داشته باشد. در این حین با مَج (کیم نواک)، معشوقه آلن هم آشنا میشود. آنها با هم به یک پیکنیک بزرگ میروند که کل مردم شهر در آن حضور دارند. همین پیکنیک باعث بروز تغییراتی تازه در روابط تمام شخصیتهای اصلی فیلم میشود.
یکی از نقاط قوت فیلم، نگاه واقعبینانه و مستندگونهای است که به فرهنگ و جامعه آن زمان آمریکا دارد. این مسئله به ویژه در صحنههای پیکنیک به خوبی دیده میشود. جاشوا لوگان برای تکتک جزئیات در جریان ارزش قائل است. از صحنههای خندیدن یک بچه گرفته تا سرودی که چند جوان با هم میخوانند. با همین جزئیات به ظاهر بیاهمیت، کمکم احساس میکنیم ما هم جزئی از این پیکنیک هستیم. شاید خودمان در صحنه حضور نداشته باشیم ولی در مورد آداب و رسوم مردم آن زمان، شیوه خوشگذرانی و نحوه گذران زندگی آنها به اطلاعات کاملی میرسیم. همین تمهید باعث میشود که شخصیتهای اصلی فیلم نیز ابعادی تازه به خود بگیرند و سطح همذاتپنداری ما با آنها افزایش یابد.
این توجه به جزئیات تنها مربوط به روز پیکنیک نیست. در شخصیتپردازی هم میتوان ردپای این موارد را پیدا کرد. یکی از جنبههای تماشایی فیلم، تفاوت موجود بین دو خواهر اصلی فیلم، مج و میلی است. مج زیبا و دوستداشتنی است و به دنبال این است که پس از ازدواج با آلن بنسن ثروتمند، زندگی خوبی برای خود دست و پیدا کند. از آنسو میلی بیشتر اهل مطالعه و تفکر است، پذیرش یک دانشگاه مهم را گرفته و امیدوار است به زودی مسیر مورد علاقه خود را طی کند. مادر داستان هم در مورد هر دو دختر خود نگران است. هم دوست دارد مج از فرصت خوبی که نصیبش شده بهرهمند شود و هم میخواهد میلی را به رویاهای خود برساند.
این شخصیتها شباهت زیادی به شخصیتهای «غرور و تعصب»، رمان مشهور جین آستین دارند. آنجا هم ازدواج و خوشبخت شدن یکی از مهمترین دغدغههای شخصیتهای زن داستان بود. بعضیها به جین آستن ایراد میگیرند که موضوعات سطحی را برای نوشتن انتخاب کرده است و پرداختن به ازدواج یا عدم ازدواج یک دختر شاید چندان دغدغه مهمی نباشد. ولی با تماشای فیلم «پیکنیک» میتوان تا حدودی به آستین حق داد. با این فیلم به خوبی میتوان متوجه شد که یک دختر در یک جامعه سنتی با چه محدودیتهایی دستوپنجه نرم میکند و تلاش برای پیدا کردن گزینهای مناسب ازدواج، بیشتر به یک ضرورت میماند تا یک دلمشغولی کودکانه. حتی شخصیتی مثل میلی هم از تیغ این تفکرات سنتی در امان نیست. او هم با وجود اینکه مسیر خود را انتخاب کرده و آیندهاش مشخص است، همچنان باید سرزنش اطرافیان و دوستانش را تحمل کند که چرا دنبال ازدواج و لذت بردن از زندگی نیست؟
«پیکنیک» جزو اولین فیلمهای کیم نواک است. او با همین اثر به یک ستاره مطرح تبدیل شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. سه سال بعد در «سرگیجه»، فیلم تماشایی هیچکاک بزرگ حضور پیدا کرد و با بازی در نقش جودی/مدلین، یکی از ماندگارترین و مرموزترین شخصیتهای تاریخ سینما را خلق کرد. ویلیام هولدن هم برای بازی در نقش هال از کمبود اعتماد بهنفس شدیدی رنج میبرد. ابتدا اصلا میخواست فیلم را رد کند چرا که تصور میکرد با 37 سال سن برای بازی در این نقش خیلی پیر است. بعد از این که فیلم را پذیرفت هم خیلی نگران صحنههای رقص بود؛ تصور میکرد در این صحنهها خراب میکند. جاشوا لوگان او و میریام نلسن، طراح رقص را با خود به میخانههای اطراف کانزاس برد تا با خیال راحت به تمرین بپردازند. تمهید کارگردان جواب داد و اتفاقا صحنه رقص به یکی از معروفترین صحنههای فیلم تبدیل شد.
یکی از تماشاییترین صحنههای فیلم نمای از بالایی است که در پایان فیلم از اتوبوس گرفته میشود. هسکل وکسلر که دستیار فیلمبردار بود این نمای معروف را از هلیکوپتر گرفت، آن هم بدون رعایت هیچگونه نکات ایمنی! او در هلیکوپتر را باز کرد و شروع کرد به فیلمبرداری. تا مدتها تصور میشد این اولین نمای هلیکوپتر تاریخ سینما است، ولی بعدا معلوم شد اولینبار در فیلم «آنها تا شب زندگی میکنند» (1948) از نمای هلیکوپتر استفاده شده است.
«پیکنیک» در اسکار هم خوش درخشید. نامزد شش جایزه اسکار شد و دو اسکار بهترین کارگردانی هنری و بهترین تدوین را با خود به خانه برد. تا به حال دو اقتباس تلویزیونی از «پیکنیک» صورت گرفته است که هیچکدام جایگاه و ارزش نسخه سینمایی را ندارند.