کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۴۲۰۷۴
تاریخ خبر:

صدای پای تهدید در آسیای میانه

صدای پای تهدید در آسیای میانه

نگاهی به معادلات پیرامونی ایران در پی پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم

هفت صبح، حسین فاطمی|  دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا روز جمعه اعلام کرد ‌ قزاقستان به توافقنامه‌های ابراهیم خواهد پیوست تا روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی کند.دولت قزاقستان نیز تأیید کرد که مذاکرات در مرحله نهایی است و این گام را ادامه سیاست خارجی مبتنی بر گفت‌وگو، احترام متقابل و ثبات منطقه‌ای دانست. رویترز گزارش داد که قزاقستان از قبل روابط کامل دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل دارد، لذا این اقدام عمدتاً نمادین است. 

 

ترامپ روز جمعه در کاخ سفید با توکایف و سران چهار کشور دیگر آسیای مرکزی (قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان) دیدار و اعلام کرد قزاقستان موافقت خود را رسما اعلام کرده است. او افزود که برخی کشورهای حاضر نیز به‌زودی به توافقنامه‌ها می‌پیوندند. این اقدامات در حالی انجام می‌شود که آمریکا تلاش دارد نفوذ خود را در منطقه‌ای که سابقا تحت سلطه روسیه بود و اکنون مورد توجه چین است، افزایش دهد.

 

توافقنامه‌های ابراهیم در دوره اول ترامپ با میانجیگری آمریکا میان اسرائیل و امارات، بحرین و مراکش امضا شد. ترامپ نسبت به پیوستن عربستان سعودی خوش‌بین است اما ریاض بدون مسیر روشن برای تشکیل کشور فلسطین تمایلی نشان نداده است. محمدبن سلمان ۱۸نوامبر به کاخ سفید می‌رود. .»

 

پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، هرچند در ظاهر تنها یک گام دیپلماتیک نمادین به شمار می‌رود اما در عمق خود حامل پیام‌های راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران است. تاپیش از این، دایره این پیمان به جهان عرب و محور جنوبی ایران محدود بود. این تحول، نه‌تنها یک رویداد دیپلماتیک، بلکه آغاز بازسازی نقشه قدرت در حیاط خلوت سنتی ایران به شمار می‌رود.

 

ایالات متحده از سال گذشته با احیای چارچوب C5+1، پنج کشور آسیای مرکزی را به کانون تازه‌ای برای مهار نفوذ روسیه و چین تبدیل کرده است. پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، دقیقا در این پازل راهبردی جای می‌گیرد؛ اقدامی که اسرائیل را برای نخستین بار به‌طور غیرمستقیم وارد تعاملات امنیتی، اطلاعاتی و فناورانه آسیای مرکزی می‌کند. همکاری‌های احتمالی در حوزه‌های سایبری، پهپادی، انرژی و کشاورزی پیشرفته، می‌تواند اسرائیل را به شریکی برای کشورهای ترک‌زبان تبدیل کند و موازنه قدرت در مرزهای شمالی ایران را به نفع محور آمریکا-اسرائیل-ترکیه تغییر دهد.

 

بسته شدن پنجره فرصت تهران

با توجه به آنچه گفته شد، باید هشدار ‌داد که ایران نباید این تحول را صرفا یک خبر حاشیه‌ای تلقی کند. پیمان ابراهیم دیگر یک پروژه صلح عربی نیست؛ بلکه به سازوکاری برای بازطراحی نظم منطقه‌ای بدل شده است. ورود قزاقستان، نخستین نشانه از انتقال این روند به حوزه نفوذ مستقیم تهران است و می‌تواند مقدمه‌ای برای پیوستن ازبکستان، ترکمنستان یا حتی جمهوری آذربایجان باشد. چنین زنجیره‌ای، کمربند امنیتی جدیدی از قفقاز تا آسیای مرکزی ایجاد خواهد کرد که ایران را در انزوای ژئوپلیتیکی قرار می‌دهد.

 

سیاست «همسایگی فعال» که بارها از سوی مقامات ایرانی تکرار شده، اکنون در بوته آزمایش قرار گرفته است. تهران در حالی بیشترین انرژی خود را صرف بحران‌های خاورمیانه – از غزه و یمن تا برجام – کرده که در شمال کشور آرایش قدرت به سرعت در حال تغییر است. اگر ایران در این عرصه منفعل بماند، هزینه‌های امنیتی جدیدی بر دوشش نهاده خواهد شد: از تضعیف نفوذ در ترکمنستان و تاجیکستان گرفته تا افزایش فشارهای اطلاعاتی و اقتصادی از سوی شرکای تازه اسرائیل.

 

واقعا ضرورت دارد سیاست خارجی ایران از سطح شعار و بیانیه فراتر رود و به تدوین دکترینی جامع برای آسیای مرکزی بپردازد. این دکترین باید شامل تقویت پیوندهای اقتصادی با قزاقستان و ازبکستان، احیای کریدورهای ترانزیتی شمال-جنوب، گسترش همکاری‌های فرهنگی با جوامع ترک‌زبان و حتی میانجیگری فعال میان روسیه و کشورهای منطقه باشد. ایران می‌تواند با بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی و تاریخی خود، مانع از تبدیل شدن آسیای مرکزی به زمین بازی یک‌طرفه آمریکا و اسرائیل شود.

 

پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، زنگ خطری است که نشان می‌دهد نظم جدیدی بدون ایران و حتی علیه ایران در حال شکل‌گیری است. تهران باید پیش از بسته شدن پنجره فرصت، سیاست همسایگی را از شمال بازتعریف کند؛ وگرنه حلقه محاصره از جنوب به شمال کامل خواهد شد و هزینه‌های راهبردی آن برای دهه‌ها گریبانگیر کشور خواهد بود.

 

 هادی برهانی: پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم، تهدیدی برای ایران نیست

پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم که با تبلیغات رسانه‌ای گسترده از سوی واشنگتن و تل‌آویو همراه شده، در نگاه نخست به نظر می‌رسد گامی تازه در مسیر گسترش عادی‌سازی روابط با اسرائیل باشد. اما هادی برهانی، در گفت‌وگو با هفت‌صبح اعتقاد دیگری دارد و به باورش، «این تحول بیش از آنکه معنایی واقعی داشته باشد، یک نمایش سیاسی بی‌جان و تکراری است.

 

به گفته استاد دانشگاه تهران، «اگر واقعا پیمان ابراهیم از کشورهای عربی آغاز شده و اکنون تا آسیای مرکزی پیشروی کرده بود، آنگاه می‌شد از تحول ژئوپولیتیک تازه‌ای سخن گفت. اما وقتی کشوری مانند قزاقستان که دو دهه پیش اسرائیل را به رسمیت شناخته و روابط کامل دیپلماتیک دارد، امروز اعلام می‌کند به پیمان ابراهیم پیوسته، این دیگر چیزی جز یک شوخی بی‌مزه نیست.»

 

برهانی تاکید دارد که «هدف اصلی پیمان ابراهیم از ابتدا این بود که انزوای اسرائیل را در جهان عرب بشکند. اما وقتی هیچ کشور اسلامی تازه‌ای حاضر به عادی‌سازی روابط نمی‌شود، آمریکا و اسرائیل به سمت کشورهایی می‌روند که از پیش روابط رسمی دارند تا وانمود کنند پیمان هنوز زنده است.»

 

از منظر این تحلیلگر حوزه بین‌الملل، «این اقدام در واقع نشانه ضعف و رکود این پروژه است، نه موفقیت آن. چون اگر کشوری مانند الجزایر یا دیگر کشورهای عربی به این پیمان می‌پیوست، معنایی داشت. اما قزاقستان یا حتی فردا ترکمنستان‌ که سال‌هاست با اسرائیل رابطه دارند، چیزی را عوض نمی‌کند. این دقیقا مثل آن است که آمریکا امروز بگوید خودش هم به پیمان ابراهیم پیوسته!»در برابر تحلیل‌هایی که این اقدام را «زنگ خطر در مرزهای شمالی ایران» می‌دانند، برهانی نگاه آرام‌تر و خوشبینانه‌تری دارد و در همین راستا تصریح می‌کند که «پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم به خودی خود تهدیدی برای ایران نیست. چون هیچ چیز در روابط قزاقستان و اسرائیل تغییر نکرده.  » 

 

برهانی در ادامه گفت‌وگو با هفت‌صبح تاکید دارد که «نگرانی‌ها درباره انتقال معادلات امنیتی آذربایجان به آسیای مرکزی نیز باید از واقعیت تفکیک شود. یعنی اگر روزی ترکمنستان یا قزاقستان اجازه حضور نظامی یا اطلاعاتی به اسرائیل بدهند، بله، آن ‌وقت مسئله مهمی است. اما امروز چنین چیزی وجود ندارد. نباید هر عنوان و تیتر تبلیغاتی را با تهدید واقعی اشتباه گرفت.» با وجود این، تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل معتقد است که «این رخداد باید تلنگری برای دستگاه سیاست خارجی ایران باشد.»

 

در بخش دیگری از گفت‌وگو، این پژوهشگر سیاست خارجی توضیح می‌دهد که «پیمان ابراهیم از زمان آغاز تاکنون هیچ گسترش قابل‌توجهی نداشته است. در واقع فقط سه کشور عربی یعنی امارات، بحرین و مراکش که البته هنوز هم روابط‌شان کامل نشده به آن پیوسته‌اند و سودان هم عملا عقب‌نشینی کرده است. لذا موج دوم پیمان هیچ‌وقت شکل نگرفت.» به گفته او، «توسعه پیمان ابراهیم زمانی معنا دارد که کشوری عرب یا اسلامی که تاکنون اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناخته، موضع خود را تغییر دهد. اما اگر فیلیپین یا قزاقستان بگویند ما هم پیوستیم، فقط یک شعار توخالی است.»

 

کارشناس حوزه بین‌الملل به نکته اخلاقی و انسانی این ماجرا اشاره و خاطرنشان می‌کند: « زمانی که اسرائیل در غزه مرتکب جنایت‌های فجیع علیه غیرنظامیان شده و ده‌ها هزار مسلمان بی‌گناه قربانی شده‌اند، اقدام قزاقستان ولو نمایشی، یک حرکت ناپسند و ناجوانمردانه بود. حتی اگر فقط نمادین باشد، باز هم پیامی اشتباه در زمانی اشتباه فرستاده است.»

 

با این حال برهانی بار دیگر تصریح کرد که «این مسئله تهدیدی راهبردی علیه ایران محسوب نمی‌شود. تهدید واقعی زمانی است که ما در منطقه حضور مؤثر نداشته باشیم. اگر دیپلماسی ما در آسیای مرکزی فعال و آینده‌نگر باشد، هیچ پیمان ابراهیمی نمی‌تواند علیه ایران کارکرد پیدا کند.»

 

به تعبیر تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل و مدرس دانشگاه، «پیوستن قزاقستان به پیمان ابراهیم نه آغاز حلقه حصر ژئوپلیتیک علیه ایران، بلکه نشانه‌ای از فرسودگی و بی‌نفسی این پیمان است». او معتقد است که «باید نگرانی‌ها را از حاشیه‌ها جدا کرده و بر اصلاح سیاست منطقه‌ای ایران متمرکز شد»؛ جایی که به گفته او، «تهدید واقعی از بی‌توجهی ما آغاز می‌شود، نه از پیمان ابراهیم.»

 

تازه‌ترین تحولاتسیاسیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۴۲۰۷۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر