کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۸۷۹۰
تاریخ خبر:
نگاهی به نوشته جدید وزیر امور خارجه پیشین ایران

دعوت جسورانه ظریف برای تغییر پارادایم

دعوت جسورانه ظریف برای تغییر پارادایم

چالش اعتمادسازی پس از ناکامی‌های گذشته

هفت صبح|   محمدجواد ظریف‌ وزیر امور خارجه پیشین ایران در مقاله‌ای در نشریه فارن پالیسی با عنوان «زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است»، چشم‌اندازی جسورانه برای تغییر رویکرد ایران در سیاست منطقه‌ای و جهانی ارائه می‌دهد. او با اشاره به بحران‌های جاری در غرب آسیا، ازجمله فجایع غزه، تجاوزات اسرائیل و بی‌ثباتی در سوریه، استدلال می‌کند که پارادایم تهدیدمحور کنونی منطقه را به ورطه هرج‌ومرج می‌کشاند. ظریف پیشنهاد می‌دهد که ایران و منطقه از این پارادایم به سوی پارادایمی مبتنی بر فرصت و همکاری گذار کنند. مقاله ظریف را می‌توان در سه محور کلیدی مشتمل بر تاب‌آوری داخلی ایران، همکاری منطقه‌ای و دیپلماسی جهانی دید.

 

 تاب‌آوری داخلی و سرمایه انسانی به‌مثابه ستون تغییر

ظریف در محور اول مقاله خود بر تاب‌آوری تاریخی و فرهنگی مردم ایران تأکید می‌کند و آن را بزرگ‌ترین دارایی کشور می‌داند. او با اشاره به مقاومت ایران در برابر تهاجمات تاریخی، ازجمله جنگ ایران و عراق و فشارهای حداکثری اخیر، استدلال می‌کند که این تاب‌آوری باید به‌عنوان فرصتی برای توانمندسازی مردم به‌کار گرفته شود. پیشرفت‌های علمی و فناوری ایران به‌ویژه در حوزه دفاعی و هسته‌ای به‌رغم تحریم‌های جهانی، گواهی بر این ظرفیت است. ظریف معتقد است که به‌جای محدودسازی، باید به مردم ایران امکان شکوفایی داده شود.

 

این بخش از دیدگاه ظریف نشان‌دهنده تغییر پارادایم از تمرکز بر تهدیدات خارجی به بهره‌برداری از پتانسیل‌های داخلی است. با این حال چالش اصلی که وزیر امور خارجه اسبق کشورمان در نوشته‌اش نادیده گرفته این است که چگونه می‌توان این تاب‌آوری را به سیاست‌های عملی تبدیل کرد که اعتماد عمومی و حمایت نخبگان را جلب کند، به‌ویژه در شرایطی که تحریم‌ها و فشارهای خارجی همچنان مانع توسعه اقتصادی هستند؟!

 

   همکاری منطقه‌ای؛ از سوءظن به هم‌افزایی

بخش دوم تحلیل ظریف بر پتانسیل همکاری منطقه‌ای متمرکز است. او موقعیت ژئوپلیتیکی بی‌نظیر ایران در تقاطع اوراسیا و پیوندهای تاریخی و فرهنگی عمیق منطقه را فرصتی برای ایجاد یک میثاق جدید منطقه‌ای می‌داند. ظریف پیشنهاد می‌کند که کشورهای غرب آسیا ازجمله ایران، عربستان سعودی، ترکیه و دیگران، تحت نظارت سازمان ملل متحد می‌توانند چارچوب‌هایی برای همکاری در زمینه انرژی، عدم اشاعه هسته‌ای و اقتصاد ایجاد کنند.

 

او به ابتکارات گذشته خود، مانند «پویش صلح هرمز» و «طرح مناره» اشاره می‌کند که به دلیل بی‌اعتمادی متقابل ناکام ماندند. با این حال، تنش‌های اخیر، به‌ویژه اقدامات اسرائیل، حس آسیب‌پذیری مشترک را تقویت کرده و پنجره‌ای برای همکاری باز کرده است.

 

این پیشنهاد اگرچه آرمان‌گرایانه است اما باید اذعان داشت که ظریف به موانع جدی مانند رقابت‌های منطقه‌ای و دخالت قدرت‌های خارجی ورود جدی نداشته است زیرا موفقیت این رویکرد نیازمند اعتمادسازی تدریجی و میانجی‌گری بین‌المللی، آن هم در منطقه پرآشوب، پرتناقض و مملو از بازیگران با اهداف متضاد است.

 

چالش اعتمادسازی پس از ناکامی‌های گذشته

ظریف در بخش سوم مقاله‌اش برای فارن پالیسی، دیپلماسی جهانی را چالش‌برانگیزترین رکن تغییر پارادایم می‌داند. او با اشاره به سابقه تاریخی اقدامات خصمانه غرب علیه ایران، از کودتای ۱۳۳۲ تا خروج آمریکا از برجام، استدلال می‌کند که اعتماد ایران به دیپلماسی به شدت خدشه‌دار شده است. با این حال، او معتقد است که منافع مشترک بین ایران و جامعه جهانی، به‌ویژه در جلوگیری از جنگ و هرج‌ومرج، می‌تواند انگیزه‌ای برای گفت‌وگوی جدید باشد.

 

هرچند پیشنهادهایی مانند شبکه منطقه‌ای عدم اشاعه و توافق عدم تجاوز با آمریکا نشان‌دهنده رویکردی عمل‌گرایانه است، با این حال، تحقق این پیشنهادات ظریف نیازمند تغییر رفتار غرب، به‌ویژه اروپا، در پایبندی به تعهدات دیپلماتیک است. ناکامی اینستکس و حمایت ضمنی اروپا از حملات اسرائیل و تهدیدات مکرر به فعال‌سازی مکانیسم ماشه طی روزهای اخیر نشان‌دهنده شکاف عمیق در اعتماد است که باید با اقدامات ملموس پر شود.

 

به‌رغم این قرائت آسیب‌شناسانه، در مجموع مقاله ظریف دعوتی جسورانه به بازاندیشی در سیاست خارجی ایران و نظم منطقه‌ای است. او با تأکید بر تاب‌آوری داخلی، همکاری منطقه‌ای و دیپلماسی جهانی، مسیری برای خروج از چرخه تهدید و درگیری پیشنهاد می‌دهد. با این حال، تحقق این تغییر پارادایم با موانع داخلی (اعتماد عمومی)، منطقه‌ای (رقابت‌ها و بی‌اعتمادی) و جهانی (عدم پایبندی غرب) مواجه است. برای اندیشکده‌ها و سیاست‌گذاران، این مقاله چارچوبی مفهومی ارائه می‌دهد که می‌تواند مبنای گفت‌وگوهای آتی باشد اما نیازمند اقدامات عملی برای اعتمادسازی و کاهش تنش‌هاست.

 

سایر اخبارسیاسیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۱۸۷۹۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر