بدشانسی؛ قانون نانوشته سیاست ایران

تاریخ نشان میدهد که بسیاری از رؤسای جمهور ایران در شرایط دشوار و با مشکلات بزرگی مواجه شدهاند
هفت صبح، امید کاجیان| «بدشانسی». رایجترین و یا بهترین واژه برای توضیح و شاید توجیه ناکامی. قطعا که زندگی و شرایط متفاوت انسانها نقش شانس در زندگی را غیر قابل انکار میکند. اما آیا برای توضیح و توجیه ناکامی یک سیاستمدار آن هم در قد و قواره یک رئیسجمهور به همین میزان کارایی دارد؟
این روزها اصلاحطلبانی که تا دیروز میگفتند مسعود پزشکیان مهره مار دارد و افسونگری جذاب است که حتی اصولگرایان را نیز به خود جذب کرده، او را با سوادترین رئیسجمهور تاریخ ایران میخواندند و نحوه راه رفتنش را در مجالس و مجامع با استایلهای گنگ و ... مقایسه میکردند، اکنون تحلیلهایشان از ناکامی دولت به بدشانسی آوردن وی، ختم شده و همین تحلیل از نظر عدهای شده است، نمکی بر زخم آنهایی که برای بار چندم پای صندوق رای رفته و نام مسعود پزشکیان را روی کاغذ بنویسند. آیا پاسخ هواداران پزشکیان به وضعیت کنونی ناشی از یک سرنوشت مظلومانه اصلاحطلبی است یا جرزنی سیاسی؟ برای پاسخ به این سوال بدنیست سری بزنیم به چند عاملی که از آن به عنوان بدبیاری پزشکیان یاد میشود.
ترور هنیه در روز تحلیف نماد بدشانسی؟
زمانی بدشانسی را یک عامل در نرسیدن به اهداف تلقی میکنند که یک حادثه غیرمنتظره و غیرقابل پیشبینی روی دهد. حال سوال اینجاست که کدام اتفاق غیر منتظرهای در دولت پزشکیان روی داد که آن را بخواهیم بدشانسی تلقی کنیم؟
نخستین عاملی که از آن به عنوان نماد بدشانسی پزشکیان یاد میکنند ترور اسماعیل هنیه در ایران در روز نخست ریاست جمهوری اوست و بعد تشدید اوضاع میان ایران و اسرائیل. بیتردید این ترور یکی از عجیبترین و غیرقابل پیشبینیترین وقایع بود، اما آیا تشدید تنش در دوره پزشکیان هم غیر محتمل بود؟ اتفاقات پس از هفتم اکتبر، ماهها پیش از پزشکیان فضای خاورمیانه را دگرگون کرده بود، ترور و شهادت سرداران ایرانی نیز در نتیجه آن همینطور. در چنین شرایطی اصرار به حضور هنیه در مراسم تحلیف پزشکیان در ایران و سپس وقایع پس از آن را نمیتوان صرفا به حساب بدشانسی پزشکیان نوشت. همانطور که وقایع بعدتر آن را نمیتوان غیر محتمل و ناشی از بدبیاری پزشکیان ارزیابی کرد.
رئیسجمهور شدن ترامپ
بگذارید یک سوال دیگر هم مطرح کنیم. آیا رئیسجمهور شدن ترامپ هم غیرقابل پیشبینی بود که بدشانسی به شمار بیاید؟ بسیاری معتقدند یکی از مواردی که وجود پزشکیان در جمع کاندیداهای تایید صلاحیت شده را در آن برهه عملی کرد، پیشبینی رئیسجمهور شدن ترامپ بود و اینکه باید فضای پسا انتخاباتی در ایران را با توجه به حضور ترامپ تا چندماه آینده، نرمتر چید.
حتی در مناظرههای انتخاباتی تیم پزشکیان و از جمله ظریف این هشدار داده میشد که با به ریاست جمهوری رسیدن ترامپ که در ادامه رخ خواهد داد خط و مشی اصولگرایی اتفاقات ناگواری برای کشور رقم میزند. به عبارتی اتفاقا اصلاحطلبان، پزشکیان و تیمش را راه حلی برای بعد از دوران ترامپ تلقی میکردند و عجیب آنکه حال همان اصلاح طلبان، دوران ترامپ را بدشانسی پزشکیان تلقی میکنند(!)
قیمت ارز از همتی تا فرزین
تورم و مهار قیمت دلار از ادعاهایی بود که امثال همتی در شبکههای مجازی و رسانهها از آن سخن میگفتند و درنهایت خود او وارث دلار 93 هزارتومانی شد و عزل شد، از سویی در اوج نابسامانی قیمت ارز در دولت، پزشکیان به ساختمان بانک مرکزی رفت و با محمد فرزین عکس یادگاری گرفت تا بگوید هوای رئیس کل بانک مرکزی که دولت سابق نیز حضور داشت را دارد و هنوز که هنوز است در هنگامه دلار 103 هزار تومانی انگار نه انگار.
خوش شانسی در قانون عفاف و حجاب!
تصویب قانون عفاف و حجاب نیز برخلاف تصورات نه تنها غیرقابل پیشبینی نبود، بلکه آنچه که بعد از تصویب این قانون روی داد را باید یک خوش شانسی برای دولت پزشکیان تلقی کرد و نه بدشانسی. آن هم ورود شورایعالی امنیت ملی برای اجرایی نشدن این قانون و همراهی و همگامی شخصی مانند قالیباف با دولت و نه مجلس در عملی نشدن قانون حجاب و عفاف بود که اگر واقعا بنا به اجرایی شدن این قانون بود قطعا پزشکیان نمیتوانست چندان تاب مقاومت در برابر عملی نشدن آن بردارد و آن وقت اوضاع از اینی که هست نیز خاصتر میشد.
رفع فیلتری که نشد
رفع فیلترینگ و ناکامی آن نیز اظهر منالشمس بود. اینکه کوه رفع فیلتر در دولت پزشکیان موش زایید را نیز باید مستقیما از دید خود اصلاحطلبان دید. مانور بیش از اندازه بر رفع فیلترینگ در این دولت با آنکه مشخص است که نهادهای تصمیمگیر کسان دیگری هستند، گل به خودی به اصطلاح روشنفکران اصلاحطلب بود.
نتیجه آنکه در نهایت رفع فیلتر به واتساپ تقلیل یافت و حتی خبری از رفع فیلتر یوتیوب که آذری جهرمی(وزیر ارتباطات دولت روحانی) تا قبل از عید ادعایش کرده بود هم نشد و سخنگوی دولت پزشکیان نیز آب پاکی را روی دست همه ریخت و ترجیح داد تا دیگر درباره زمان رفع فیلتر ابراز بیاطلاعی کند.
از تدارکاتچی تا بدشانسی
معمولا یکی از شیوههای اصلاحطلبان بعد از ناکامی دولتمردانشان آوردن بهانههای متعدد است. مثلا وقتی خاتمی، تدارکاتچی شد، حسن روحانی کاندیدای اجارهای نام گرفت و حالا حساب کار پزشکیان با آن همه سواد و تحصیلات را به نام بدشانسی میگذارند. اگر بنا به بدشانسی است که از ابوالحسن بنیصدرش بگیرید که حضورش با جنگ آغاز شد تا مرحوم رئیسی که هواپیمایش سقوط کرد، از احمدینژاد که دوره دوم ریاستجمهوریاش آنگونه شروع شد تا روحانی که ترامپ زیر میز برجام زد، از خاتمی و کوی دانشگاه، هیچ یک خوش اقبال نبودند که حالا پزشکیان را بدشانس بدانیم.
پس در سیاست ایران، ساختار تصمیمگیری متمرکز و پیچیده و حوزههایی مانند سیاست خارجی، امنیت ملی یا حتی اقتصاد کلان بیشتر تابع است تا طراح. هیچ رئیسجمهوری هم پیش از نامزد شدن برای ریاست جمهوری نسبت به این عوامل ناآگاه نیست که اکنون بخواهد صحبتهای تکراری مانند بیاختیاری یا شانس را دلایل ناکامیاش بر شمارد.
پزشکیان یا هر رئیسجمهور دیگر یا هر نامزد اصلاحطلبی که به میدان آمده بود با علم به قوانین بازی آمده است. اتفاقا پزشکیان خیلی هم خوش شانس است که با مشارکت زیر پنجاه درصدی مردم هم به عنوان یک رئیسجمهور اصلاحطلب توانست پای به عرصه ریاست جمهوری بگذارد.