مردم دوستش داشتند
مرور چند نکته جالب درباره آیتالله علی آلهاشم
هفت صبح| ایت الله علی آلهاشم که در هلیکوپتر رئیس جمهور حضور داشت چه کسی بود؟ شاید جواب دادن به این سوال تا اندازه زیادی سخت باشد؛ مخصوصا وقتی بدانیم که او حتی بین امامان جمعه هم یک جورهایی سنتی محسوب میشد و مواضعی میگرفت که به کف جامعه و بازار نزدیک باشد و در عینحال، حرفهایی میزد و کارهایی میکرد که متفاوت با بقیه بود. این تفاوت مخصوصا اوایل که او به عنوان امام جمعه تبریز انتخاب شده بود، جلب توجه میکرد؛ مخصوصا که او در سن نسبتا کم، یعنی ۵۵سالگی به این سِمت انتخاب شده بود که در مقایسه با سن امام جمعههای قبلی شهر استراتژیک و پرجمعیتی مانند تبریز، واقعا پایین بود.
«سید محمدعلی قاضی طباطبایی»، «میراسدالله مدنی»، «علی مشکینی»، «مسلم ملکوتی» و «محسن مجتهد شبستری» به ترتیب پیش از آلهاشم پدر، نماز جمعه این شهر را خوانده بودند و بعد از او هم، سِمت به پسرش رسید.
آنچه که علی آلهاشم را به جامعه سنتی تبریز مربوط میکرد تا اندازه زیادی تحتتاثیر همین سابقه خانوادگی بود. خاندان آلهاشم از خانوادههای قدیمی و شناختهشده تبریز هستند که در میان آنها، چهرههای مذهبی زیادی وجود داشته. یکی از آنها، پدر علی آلهاشم، یعنی محمدتقی آلهاشم بود که از روحانیون سرشناس تبریز است و قبل از انتخاب فرزندش به سِمت امام جمعه دائمی تبریز، یکی از امام جمعههای موقت شهر بود. این روزها تصاویر زیادی از او در حال عزاداری برای پسرش دیده میشود و همچنین ویدئویی از آلهاشم پسر، در محضر پدرش دستبهدست میشود که تحتتاثیر گفتههای او اشک میریزد.
یکی دیگر از دلایلی که علی آلهاشم را یک روحانی سنتی میدانند، دوری او از سیاست و جناحهای سیاسی و حتی گاهی، تقابل با تصمیمهای دولتی است. آلهاشم، پیش از آنکه در خرداد ۹۶، به عنوان امام جمعه مشهد انتخاب شود، نماینده آیتالله علی خامنهای در ارتش و رئیس سازمان عقیدتی و سیاسی این نهاد بود؛ یعنی پیش از آن هم نقش سیاسی نداشت و بعدا هم به همین رویه ادامه داد. موضعگیریهای او در اموری مانند زنان و خانواده هم، به تصویر سنتی که از او وجود داشت، کمک میکرد. مخصوصا که یکبار او جلسه تجلیل از فعالان اقتصادی را به دلیل آنچه پوشش بد زنان خوانده بود، ترک کرد. به همیندلیل هم، اصطلاحاً حزباللهیهای تبریز با او احساس نزدیکی زیادی میکردند. تا جاییکه گفته میشود انصار حزبالله تبریز، او را مسلمبنعقیل انقلاب میخوانند و از آلهاشم خواسته بودند که پیشقدم شود و برچسب «افراطی» را در استان از پیشانی «بچههای انقلابی» بردارد؛ اگرچه او در نطق آغاز به کار خود به عنوان امام جمعه تبریز گفته بود: «به جای نفی دیگران، باید خود را اثبات کرد و به جای برخورد سلبی، باید ایجابی برخورد کنیم.»
در کنار همه اینها اما، او ساختارشکنیهایی داشت که از یک روحانی سنتی در مقام امام جمعه شهری سنتی مانند تبریز، کمتر انتظار میرفت. اصلا همین کارها هم باعث شد که 7سال پیش، اسم امام جمعه تازه از راه رسیده تبریز، سر زبانها بیفتد. مثلا همان اوایل، نردههای حائل بین امام جمعه و نمازگزارها را برداشت و در نزدیکی مردم خطبه خواند. این کار او با استقبال امامان جمعه شهرهای دیگر مثل مشهد و قم مواجه شد و کار به آنجا کشید که آیتالله «ابراهیم امینی»، امام جمعه سابق قم حاضر نشد در جایگاه ویژه و صف اول نماز جمعه قم بماند و میان جمعیت رفت و آنجا خطبه و نماز خواند.
یکی دیگر از کارهای او که مورد توجه قرار گرفت؛ این بود که اعلام کرد بهدلیل آلودگی هوای تبریز قصد دارد گاهی با اتوبوس و وسایل نقلیه عمومی تردد کند. خودش گفت: «ما در ایام آلودگی هوای تبریز، با توجه به تاکید مسئولان ذیربط که توصیه میکردند مردم از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند، از اتوبوس و مترو و تاکسی استفاده کردیم. ضمن آنکه الان هم من گهگاه این کار را انجام میدهم و هفتهای دو، سهبار سوار وسایل نقلیه عمومی میشوم.» کمی بعد، تصاویری از او، درحالیکه از پلههای مترو بالا میرفت یا در تاکسی نشسته بود، سر از رسانهها در آورد. به دستور او همچنین، در نمازجمعه، کیسههای غیرپلاستیکی برای کفش میان نمازگزاران پخش میکردند و زمان ثابتی را در خطبهها به صحبت درباره محیطزیست اختصاص داده بود. در خطبههایش درباره بهداشت خانواده، سبک زندگی و تغذیه سالم هم حرفهای زیادی زده میشود. او همچنین چندباری به سلف سرویس دانشجویان و ورزشگاهها رفت؛ حتی نقلقولهایی از او وجود داشت که میگفت برنامه ۹۰ میبیند و عقیده دارد که امام جمعه هر شهری، باید طرفدار تیم فوتبال شهرش باشد. تصاویری از دیدار او و مصطفی دنیزلی، سرمربی وقت تراکتورسازی تبریز هم دیده میشد که مشغول خوشوبش بودند و او از دنیزلی به عنوان مربی باسابقه، مسلمان و خبره یاد کرده بود.
از دیگر کارهای جالب آلهاشم تقدیر از خبرنگارها، در روز خبرنگار بود؛ حتی یکبار از خبرنگاران زن بهطور ویژه تقدیر کرده و از آنها، بابت مشکلات مضاعفی که سر راهشان وجود دارد، عذرخواهی کرده بود. تصاویری از مصاحبه او با خبرنگار زن شبکه سیانان ترکیه هم توجه خیلیها را جلب کرد.
همه این کارها، باعث شده بود که اصولگراهای تبریز به جای امام جمعه او را امام هفته بخوانند و در بسیاری از برنامههایی که تا پیش از آن امام جمعههای جاسنگین تبریز، جایی در آنها نداشتند، حضور داشته باشد. مواضع آلهاشم درباره آموزش زبان ترکی و کشمکشهای قومی در این شهر هم جالب توجه به نظر میرسد. او در عکسالعمل به خبر ممنوعیت آموزش به دانشآموزان با زبان محلی از سوی وزیر آموزشوپرورش گفته بود: « زبان ترکی خط قرمز ما است... . ما به مسائل قومیتی و سایر مسائل، دامن نمیزنیم اما مردم آذربایجان انتظار دارند، حتی برخی دروس در دانشگاهها به زبان مادری تدریس شوند.»
همان موقع گفته های آلهاشم منتقدانی برای وی بهوجود آورد. گروهی میگفتند که او با این اظهارنظرها، بر آتش اختلافات قومی در این منطقه میدمد و با رفتن به ورزشگاه و تشویق تیم شهر تبریز و با میداندادن به آموزش زبان ترکی، همان خط جداییطلبان این منطقه را تقویت میکند. گروهی دیگر اما عقیده داشتند که او با این کارها پایگاه مردمی امام جمعه شهر را تقویت میکند و همان کارهایی را میکند که مردم تبریز از او به عنوان امام جمعه انتظار دارند. در اوج همین ماجراها، یکی از روزنامههای محلی تبریز اقدامات آلهاشم را «حرکت در مرز مردمیبودن» و «کارهای عوامفریبانه» خواند و درحالیکه خیلی ها منتظر برخورد با این روزنامه بودند، خبر رسید که آلهاشم، در تماس با مدیرمسئول روزنامه از او بابت این نقد تشکر کرده است؛ البته همین کار هم منتقدان خودش را پیدا کرد!
یکی دیگر از اتفاقاتی که اسم آلهاشم را سر زبانها انداخت؛ حمایت ضمنیاش از آذربایجان و ترکهای منطقه در جریان جنگ این کشور با ارمنستان بود. او گفت: «آنچه موضع رسمی است، بهعهده مراجع دستگاه دیپلماسی کشور است اما ما نظرمان معلوم است؛ مردم قرهباغ را حمایت میکنیم و امروز این حمایت را اعلام میکنیم و شهادت تعدادی از مردم آذربایجان را به مردم این کشور تسلیت عرض میکنیم. جنگ و درگیری به نفع هیچ کشوری نیست و از دولت ارمنستان میخواهیم که دست از اقدام نظامی بردارد و این جنگ را خاتمه دهد و هرکدام از این دولتها را دعوت میکنیم برای مطرح کردن مشکلات مرزی و دولتی از طریق گفتوگو.»