نکات کلیدی که باید در مورد تقسیم استان تهران بدانیم
وداع پایتخت با شهریار و ورامین
هفت صبح| ماجرای تقسیم استان تهران، ماجرایی تقریبا بیستساله است ولی اخیرا خبرهایی منتشر میشود که نشان از آن دارد که این موضوع در حال جدیشدن و اجراییشدن است. مثل مصاحبه دیروز استاندار تهران که گفت: «دو منطقه، در طرح تشکیل دو استان غربی و شرقی تهران وجود دارد که در غرب، شهرستانهای شهریار، ملارد، قدس، رباط کریم و بهارستان و در حوزه جنوبشرقی نیز شهرستانهای ورامین، پاکدشت، قرچک و پیشوا جزو محدودههایی است که مشمول طرح جداسازی میشوند.»
با دانستن این نکته که ممکن است این طرح اجرایی نشود یا در جزئیات آن تغییری ایجاد شود و دانستن این نکته که طبق تبصره ۱ از ماده ۹ قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، تشکیل استان جدید باید با مصوبه مجلس باشد؛ ببینیم که در صورت تشکیل این دو استان، چه چیزی در انتظار است.
استان تهران در حالحاضر ۱۶ شهرستان دارد و طبق این طرح قرار است، ۹ شهرستان آن به دو استان تبدیل شود. استان تهران جدید، بنابراین به جز شهرستان تهران، شامل شهرستانهای شمیرانات، دماوند، پردیس، فیروزکوه، ری و اسلامشهر خواهد بود.
دو استان جدید از نظر جمعیتی با هم کاملا متفاوت خواهند بود. بر اساس سرشماریها در غرب استان تهران در این شهرستانها، نزدیک به دو و نیم میلیون نفر جمعیت و در جنوب شرقی استان یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت زندگی میکنند.
این البته تنها تفاوت این دو منطقه نخواهد بود. استان غربی احتمالا به مرکزیت شهریار، به عنوان بزرگترین شهرستان این منطقه تشکیل خواهد شد. جمعیت شهریار در آخرین سرشماری کشور حدود ۷۵۰هزار نفر بوده. این جمعیت از جمعیت سه استان کشور در آن سرشماری یعنی ایلام، سمنان و کهگیلویه و بویراحمد (هر یک به تنهایی) بیشتر بوده است. بیشتر جمعیت این شهرستان از اقوام مهاجر ترک هستند و وسعت بالایی از مساحت شهرستان را باغ تشکیل میدهد. دو منطقه ملارد و شهر قدس (در افواه مردم معروف به قلعه حسنخان) نیز از سال ۱۳۸۹ از شهریار تجزیه شدند. ملارد هم بیشتر با کشاورزی شناخته میشود و قارچ آن معروف است ولی شهرقدس بیشتر به خاطر معادن شن و ماسهای که به خصوص در فصل زمستان باعث آلودگی بیشتر هوا میشوند، شناخته شده است.
دو شهرستان رباط کریم و بهارستان را هم بیشتر میتوان شهرستانهای خوابگاهی دانست. به این معنا که ساکنانش بیشتر در تهران یا شهرکهای صنعتی جنوب غربی تهران (به خصوص دو شهرک بزرگ صنعتی نصیرآباد و پرند) کار میکنند و برای استراحت شبانه به شهرهای خود برمیگردند. از این رو، مسئله بنزین و کرایه خودرو در دهه هفتاد برای ساکنان این منطقه آن قدر حساس میشود که نخستین اعتراض شدید شهری اقتصادی بعد از انقلاب را رقم میزنند. تاکید دولت برای تاسیس قطارهای حومهای هم به همین دلیل است.
از آن سو، در جنوب شرقی استان تهران با وجود اینکه جمعیت پاکدشت بیش از ورامین است (دست کم بر اساس آمارهای سال ۹۵) ولی احتمالا مرکزیت با شهر مهمتر و بزرگتر از نظر وسعت یعنی ورامین خواهد بود. ورامین به دشتهای کشاورزی خود معروف است و از این رو هم به رکوردداری در فرونشست زمین معروف شده؛ چرا که بعد از تاسیس سد ماملو برای تامین آب شهر تهران، فشار تامین آب در این دشت روی منابع زیرزمینی آمده و این فشار باعث فرونشست شده است.
طبق آمار رسمی که البته مربوط به پایان دهه ۹۰ است؛ بیشترین میزان تولید گندم در کشور (بنا به مساحت اراضی کشاورزی) و بیشترین میزان تولید جو در استان تهران متعلق به این استان است، حدود ۲۰۰ واحد پرورش گوسفند و بره و هزار واحد گوسالهپروری در این شهر وجود دارد که گوشت قرمز تولید میکنند، سالانه ۱۶هزار تن تخممرغ و ۴هزار تن گوشت سفید در این شهر تولید میشود و در یک آمار جالب توجه، ۸۰درصد از کل جوجه اردکهای کشور نیز در این شهرستان تولید میشود. در این شهرستان میزان قابلتوجهی گل تولید میشود. همین وضعیت کما بیش در شهرستان پاکدشت هم وجود دارد با این تفاوت که بیشترین میزان اراضی کشاورزی در پاکدشت، گلخانه است که در آن صیفیجات کاشته میشود. در پیشوا اما بیشترین میزان تولیدات کشاورزی مربوط به سبزیجات است؛ مثل سبزی خوردن. همه این شهرها هم باز هم شهر خوابگاهی برای کارگرانی که در شهرکهای صنعتی اطراف کار میکنند، محسوب میشود. مثلا خود قرچک یک شهرک صنعتی دارد که در آن واحدهای زیادی در کار تولید پوشاک هستند.
اما بهجز مسائل اقتصادی، بافت اجتماعی این شهرها نیز با هم متفاوت است. مثلا ورامین معروف است به اینکه یکی از شهرهایی بوده که در جریان قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲ که آغازگر انقلاب اسلامی بوده، نقش ایفا کرده و حدود ۷۲۰شهید در مجموع انقلاب و جنگ هشت ساله داشته است. از سوی دیگر، این منطقه همیشه به خاطر قرار گرفتن در مسیر راه مشهد، شکل مذهبی داشته است. در حالیکه در غرب استان تهران حضور جامعه مهاجر در کنار سفرهای کوتاه مدت برخی ساکنان شهر تهران برای تفریح و فراغت در باغهای این منطقه به خصوص شهریار، کمی باعث دگرگونی فرهنگی شده است.
تشکیل استان جدید بیش از همه برای کارمندان و به خصوص مدیران ادارات این استانها باید جذاب باشد؛ چرا که همه آنها به نوعی در چارت سازمانی خود ارتقا پیدا میکنند. مثلا فردی که حالا مدیر بانکهای ملی در شهریار است، پس از آن مدیر بانک ملی در مرکز استان میشود یا مثلا رئیس اداره میراث فرهنگی شهریار بعد از تبدیل شدن این شهرستان به استان، مدیرکل میراث استان خواهد شد.
در عین حال باید انتظار داشت که به دلیل تخصیص برخی از ردیفهای بودجه به شکل استانی، وضعیت بودجهای این شهرستانها بهبود پیدا کند. چرا؟ چون تخصیص بودجه عموما مقولهای است که در دست مرکز استان است و وقتی مرکز استان، شهر بزرگی مثل تهران است ممکن است بسیاری از بودجههایی که در اصل برای شهرستانها در نظر گرفته شده بوده، در طول سال به دلایل مختلف توسط مرکز استان بلعیده شود ولی حالا بودجه به طور مستقیم به این دو استان اختصاص پیدا خواهد کرد و قاعدتا باید رشد توسعه شهری این مناطق را شاهد باشیم که البته ممکن است تاثیراتی مثل رشد قیمت زمین در این مناطق نیز داشته باشد.