۱۳ درصد ایرانیها درگیر افسردگی
زنان ایرانی بیش از مردان در معرض افسردگی و فشار روانی قرار دارند
هفت صبح| « 13درصد از جمعیت ایران مبتلا به افسردگی هستند»؛ این یکی از جدیدترین آمارهایی است که از سوی رئیس مرکز ملی مطالعات اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی تهران اعلام شده است. گرچه آمارها و گزارشهای دقیقی در این زمینه وجود ندارد اما، گزارشهای پزشکان حکایت از آن دارد که بیشک جمعیت مبتلایان به این بیماری در کشور رشد قابل توجهی را داشته است آنچنان که افزایش آمار افسردگی در سنین پایین و مواردی از خودکشی دانشآموزان در سالهای گذشته آموزش و پرورش را واداشته تا با انجام غربالگری سلامت تلاش کند تا هر چه سریعتر راهکاری برای توقف این سیر صعودی پیدا کند.
آمارهای متفاوت
اما علاوه بر این آمارهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که البته کمی با این رقم فاصله داشته باشد. به عنوان مثال چندی قبل، دبیر علمی سیونهمین کنگره روانپزشکان ایران اعلام کرد از هر 100 هزار مرد ایرانی، حدود 3947 نفر به افسردگی مبتلا هستند. در حالی که این عدد برای زنان به 5037 نفر در هر 100 هزار نفر میرسد. به هر حال این آمار در حالی مطرح میشود که گزارشهای جهانی، متوسط نرخ افسردگی در میان مردان را بیش از 3500 نفر و در میان زنان نزدیک به 5000 نفر اعلام کردهاند. مقایسه این ارقام نشان میدهد که نرخ افسردگی در ایران، بهویژه در میان زنان از الگوی جهانی پیروی نمیکند و حتی در مواردی آن را پشت سر گذاشته است. این تفاوت میتواند ناشی از فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاصی باشد که بر دوش زنان سنگینی میکند و سلامت روانی آنان را بیش از دیگر گروهها تحت تاثیر قرار میدهد.
علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس، روانشناس اجتماعی و مشاور علمی در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تهران، با ذکر اینکه آمارهای قابل اتکایی در مورد افزایش افسردگی در کشور وجود ندارد میگوید: اما مشاهدات میدانی و برخی گزارشها نشان میدهد که مسئله افسردگی در دنیا، بین آقایان بین 10 تا 13درصد و بین خانمها بین 20 تا 22 درصد است. در خوشبینانهترین حالت، در ایران دو برابر این نرم جهانی، بر اساس مطالعات مختلف مثل مطالعاتی که وزارت بهداشت انجام داده یا انجمن روانشناسان ایران.
علائم افسردگی
به گفته شریفی یزدی افسردگی ۱۵علامت دارد که هر کس اگر بیش از ۷ علامت را به مدت بیش از دو هفته با خود یدک بکشد، در کانال افسردگی قرار میگیرد. وی با تاکید براینکه آنچه در کشور قابل مشاهده و پیگیری است این است که این افسردگیها بسیار پایه اجتماعی دارند تا ریشههای فردی میگوید: از این ۱۵علامت میتوان به این نشانهها اشاره کرد: اختلال خواب، اختلال خوراک، بیانگیزگی، کاهش لذت از چیزهایی که پیشتر ما را شاد میکرد و اکنون شادی ندارد، مرگاندیشی که دو معنا دارد؛ یکی افکار خودکشی و دیگری ترس از مرگ عزیزان و از دست دادن آنان، گوشهنشینی، فرار از جمع، انزواطلبی، عدم اشتیاق به کارهای نو و جدید و علائم دیگر. همچنین یک سری علائم جسمانی دارد که شناختهشده است.
واژهای به نام سرماخوردگی روانی
اما وی به نکته جالبی هم اشاره میکند که کمتر به آن پرداخته شده است. اینکه افسردگی در بین روانشناسان نام دیگری نیز دارد و از آن با عنوان سرماخوردگی روانی یاد میشود؛ به این معنا که همانطور که افراد سرما میخورند و بهبود مییابند، این نوع افسردگیها نیز ممکن است خودبهخود برطرف شوند. اما در مورد افسردگیهای مزمن و ماژور، دولت باید برای درمان وارد عمل شود.
نقش آلودگی هوا در افسردگی
او در مورد پرسشنامههایی که در خصوص غربالگری روان توسط آموزشوپرورش انجام میشود و در برخی موارد سوالات آن موجب تعجب والدین میشود، مشاور علمی در پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش تهران میگوید: «آموزشوپرورش مرکز مشاوره بسیار قویای دارد. دستگاه تعلیموتربیت یکی از کارآمدترین حوزههایش، مرکز مطالعات روانشناسی آن است که افراد زبدهای در آن فعالیت میکنند. اگر برخی سوالات تعجببرانگیز است، بعید است که به کل دستگاه آموزشوپرورش مربوط باشد. ممکن است این طراحی در یک منطقه آموزشی یا در سطح یک مدرسه انجام شده باشد.»
او افزود: «اما در مورد ترس والدین از انگ اجتماعی نسبت به اختلالات روانی، باید گفت این نگرانی درست است. جامعه ما بهشدت از انگ اجتماعی میترسد و از آن فراری است. بسیاری از افرادی که مراجعه نمیکنند، حالات روحی و روانی خود را نهتنها از جامعه و محیط کار، بلکه حتی از نزدیکان و گاه میان زن و شوهر پنهان میکنند. به همین دلیل این مسئله نیاز به برنامهریزی دارد تا بتواند خود را نشان دهد.»
به گفته وی نتیجه این اقدام، کاهش میزان اختلالات روانی در کشور خواهد بود. آموزشوپرورش امکانات زیادی برای این موضوع دارد، هرچند نه به اندازه پوشش کامل ۱۰۸هزار مدرسه فعال، اما شبکهای بسیار وسیع در اختیار دارد و میتواند بهعنوان بازوی کمکی موثر برای وزارت بهداشت عمل کند. این روانشناس اجتماعی گفت: «معمولا در تحقیقاتی با این وسعت، امکان نشتی بسیار زیاد است؛ امکان بیدقتی در پر کردن پرسشنامهها وجود دارد و حتی احتمال دستکاری دادهها در برخی مراکز منتفی نیست. بنابراین اگر بخواهیم به چنین گزارشهایی استناد کنیم، لازم است نتایج آن حتما توسط افراد و مراکز دیگر تایید شود؛ یعنی نهادهای مستقل این تحقیقات را بازبینی کرده و صحت آن را مورد بررسی قرار دهند. در صورت تایید، تحقیق میتواند علمی تلقی شود و امکان استناد به آن فراهم خواهد بود.»
عمر 16 هزار ساعتی دانش آموزان در 12 سال تحصیل
او افزود: «با این حال، اینکه مشکلات را صرفا مربوط به آموزشوپرورش یا فقط مربوط به خانواده بدانیم، نگاه دقیقی نیست. دستگاه تعلیم و تربیت ما طی ۱۲ سال، حدود ۱۶ هزار ساعت در عمر با دانشآموزان در ارتباط است و بسیاری از محاسن، معایب و ایرادهایی که ممکن است در یک کودک یا جوان ایجاد شود، قطعا به ساختار آموزشوپرورش، شیوه رفتار معلم، محتوای کتابها و نظام سنجش مربوط میشود.»
وقتی کارکرد خانواده با اختلال مواجه میشود
شریفی یزدی در نهایت میگوید: «در کنار آن، در میان نهادهای اجتماعی، مهمترین نهادی که امنیت نسل نو را تامین میکند و پناهگاه نهایی کودکان و نوجوانان ماست، خانواده است. با وجود اینکه کارکرد خانواده دچار اختلالاتی شده، اما همچنان به دلیل روابط عاطفی، نهادی امن محسوب میشود. با این حال، کل ماجرا به خانواده ختم نمیشود؛ نهاد خانواده بهشدت تحت فشار مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و بهداشتی قرار دارد و این فشارها بر کارکردهای آن تاثیر میگذارد و در نهایت به عدم عملکرد مناسب برخی نهادهای دولتی بازمیگردد.»