استخراج سود از رگهای شما | بازار داغ اهدای پلاسمای خون

با اهدای فروشی پلاسما، اهدای داوطلبانه خون کمکم رنگ میبازد و افراد ترجیح میدهند در قبال اهدای رایگان خون پول فروش پلاسما دریافت کنند
هفت صبح| اهدای پلاسمای خون، شاید تا حالا اسمش به گوشتان خورده باشد. من اولین بار توسط یکی از دوستانم به اسم امیر با این کار خیر آشنا شدم. امیر حدود 12 سال است که اهدای پلاسمای خون انجام میدهد. او از وضع مالی نسبتا خوبی هم برخوردار است؛ چرا به وضع مالی او اشاره کردم؟ در ادامه گزارش عرض میکنم خدمتتان.
امیر که اطلاعات مناسبی از اهدای پلاسما دارد به من پیشنهاد داد یک بار این کار خیر را انجام بدهم و آن را تجربه کنم. گفت که از اهدای پلاسما برای تهیه دارو استفاده میشود تا بتوان برای ادامه زندگی بیماران هموفیلی، سرطانی و افراد دارای نقص سیستم ایمنی و بعضی سوختگیهای شدید استفاده شود. خب من هم ترغیب شدم که این کار را انجام بدهم. چند باری به یکی از این مراکز اهدای پلاسما مراجعه کردم و عمل اهدا را انجام دادم که در انتهای مطلب به پروسه اهدای پلاسما از شروع تا انتها و عوارض آن اشاره کردهام.
حالا میخواهم به تبلیغات و یکجورهایی بازاریابی این عمل خیر بپردازم. کافیست یک بار اهدا انجام بدهید. هر هفته و یک روز مانده به روز هفتم برسد، از مرکز اهدا با شما تماس میگیرند و یادآوری میکنند که برای اهدا تشریف بیاورید. برعکس اهدای خون که معمولا هر 56 روز یک بار است، شما هفتهای یک بار میتوانید پلاسما اهدا کنید. (که با این بازه زمانی هم مسئله داریم) اگر نروید، هر روز این کار را میکنند.
دقت کنید هر روز با شما تماس میگیرند که چرا نمیآیید. من بارها خون هم اهدا کردهام ولی درگیر این تماسهای اعصاب خردکن نشدهام. اهدایی که برخلاف رویههای رایج اهدای خون، با پرداخت وجه نقد همراه است. هر بار هم که تماس میگیرند، از پرداخت یا افزایش این هزینه که اسمش را گذاشتهاند «ایاب و ذهاب» به شما میگویند. برای اهدای پلاسما بار اول 700هزار تومان به حسابتان واریز میکنند، بار دوم 800هزار و بار سوم یک میلیون تومان. تازه اگر معرف کسی شوید و او را به این کار ترغیب کنید، 200 هزار تومان هم پاداش میگیرید.
در حالی که قیمت هر لیتر پلاسما در دنیا در حال حاضر بین 150 تا 200 دلار ارزش دارد. در بسیاری از کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا، اهداکنندگان برای هر نوبت بین 30 تا 70 دلار دریافت میکنند.چه چیزی پشت این قضیه است که به این شکل این مراکز سماجت به خرج میدهند تا شما را دوباره و چندباره برای اهدای پلاسما به آنجا بکشانند. احتمالا درست حدس زدهاید. یک سود کلان پشت این ماجرا هست.
اگرچه اهدای پلاسما میتواند نجاتبخش باشد اما وقتی «کمکرسانی به بیماران» با «سودجویی از نیازمندان» درهم میآمیزد، اخلاق پزشکی و عدالت اجتماعی هر دو زیر سوال میروند. بگذریم... تا آنجایی که میدانم پلاسما به کارخانههای داروسازی ارسال میشود (مثلا در آلمان یا اتریش) برای تبدیل به داروهایی مثل آلبومین، ایمونوگلوبولین، فاکتورهای انعقادی و... ایران هم با رشد سریع مراکز خصوصی پلاسماگیری در مسیر تبدیل شدن به صادرکننده ارزان پلاسما قرار گرفته است، بدون داشتن زیرساخت صنعتی کافی برای پالایش آن و این مسئله منجر به نوعی خامفروشی زیستی و خطر وابستگی دارویی میشود.
گفته میشود بعضی از شرکتهای خصوصی فعال در این حوزه، پلاسما را نه برای تولید داخلی داروهای مشتق شده از خون، بلکه برای صادرات جمعآوری میکنند. باقی داستان را هم که میدانید دیگر. مثل خامفروشی در همه حوزهها، این پلاسماها به شرکتهای داروسازی خارجی فروخته میشود و آنها هم از پلاسما داروهایی مثل ایمونوگلوبولینها و... را میسازند و بعد با قیمتهای بسیار بالا در بازارهای جهانی و منجمله خودمان به فروش میرسانند. یعنی داروهایی که تولیدشان در کشور محدود است را بعد از پروسه صادر کردن پلاسما مجبوریم با تخصیص ارز چند برابری وارد کنیم.
پلاسماهایی را که به قیمت خیلی کم از نیازمندان (شما بخوانید اهدا کنندگان) میخرند و به بهای گزافی صادر و میفروشند. چرا گفتم نیازمندان؟ چون در این چند باری که برای اهدا مراجعه کردم، غیر از یکی دو مورد (مثلا از هر 100نفر) که از ظاهرشان مشخص بود وضع مالی خوبی دارند، باقی افراد به شدت نیازمند بودند. یک خانمی بیکار و سرپرست خانواده بود که ماهی سه یا چهار بار پلاسما اهدا میکرد. یا یک کارگر روزمزد و متاهل که میگفت با هزینه دریافتی این کار بخشی از مایحتاج زندگیاش را میخرد و... الی آخر که میتوانم چندین مورد دیگر را اینجا ردیف کنم.
دکتر حسین افشین، معاون علمی - فناوری ریاستجمهوری در آیین رونمایی از پالایشگاه پلاسما درباره میزان مراجعه مردم برای اهدای پلاسما گفته بود: «درباره تامین پلاسما کمبود داریم، حدود ۳۰۰ هزار لیتر در بخش دولتی و ۳۰۰ هزار لیتر هم در بخش خصوصی تامین میشود اما نیاز کشور چیزی در حدود 5/1میلیون لیتر است. در دنیا بخشی از پلاسما از خونهای اهدایی تامین میشود و بخش دوم هم کسانی هستند که مستقیم پلاسما اهدا میکنند. در بخش دولتی اشباع داریم و باید در بخش خصوصی سرمایهگذاران را تشویق کنیم که به این حوزه ورود کنند.»
حالا باید پرسید با ورود شرکتهای خصوصی در این تجارت پرسود آیا نظارت کافی از طرف وزارت بهداشت وجود دارد یا خیر؟ در غیر این صورت این عاملی است که میتواند تبعات سنگینی برای کشور به همراه داشته باشد. چون برخی از این اهداکنندگانی که من دیدم، از سواد و دانش و اطلاعات حداقلی هم در مورد سلامت و اهدای پلاسما برخوردار نبودند و از کمترین کار قبل و بعد از اهدای پلاسما هیچ اطلاعاتی نداشتند جز اینکه «فقط آب زیاد بنوشند!»
مراحل اهدای پلاسما
شرایط سنی برای اهدای پلاسما مانند اهدای خون از 18 تا 60 سال است. با مراجعه اول به مرکز اهدای پلاسما از فرد داوطلب، آزمایش خون گرفته میشود. خون شخصی که میخواهد پلاسما اهدا کند باید سالم و به ویروسهایی مثل ایدز و هپاتیت آلوده نباشد. همچنین با توجه به دریافت نمونه خون از سرانگشت از فرد داوطلب، تست CBC(شامل سنجش پارامترهای خونی اعم از: گلبول سفید، گلبول قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت، پلاکت و غیره) انجام میشود. بعد هم شما را نزد پزشک مقیم در همان مرکز اهدا برای ویزیت و مشاوره میفرستند.
مشاور یا دکتری که همه چیز را نمیگوید!
دکتری که در مرکز برای اولین بار اهداکنندگان را ویزیت میکند و سوالات کلی منجمله داشتن سابقه بیماری و... را میپرسد، به من میگوید در یک فرد بالغ سالم، بدن در عرض 48 ساعت پلاسمای اهدایی را جایگزین و فرد حتی میتواند بعد از این مدت اهدای مجدد را انجام دهد ولی در ایران این مدت یک هفته است.
این گفته خانم دکتر میدانم که با پارامترهای جهانی همخوانی ندارد. نکته بعدی که هنوز برایم جای سوال دارد، اینکه پزشک متخصصی که برای چکاپ سالیانه نزد او مراجعه کرده بودم، با دیدن آزمایشاتم گفت که غلظت خون دارم و پیشنهاد داد که «اهدای خون» انجام بدهم. حال اینکه «اهدای پلاسما» که بخش اعظم آن از آب تشکیل شده و خود این باعث غلظت خون میشود، با این عمل منافات دارد. این را با پزشک در مرکز اهدای پلاسما درمیان میگذارم که میگوید ربطی به غلظت خون ندارد و مشکلی ایجاد نمیکند!
در ایران برخی مراکز خصوصی اهدای پلاسما و همین مرکز اهدای پلاسمایی که چندین بار به آن مراجعه کردم، به اهداکنندگان اجازه میدهند که هر هفته یک بار پلاسما اهدا کنند. این فاصله زمانی کمتر از استانداردهای بینالمللی است و ممکن است سلامت اهداکنندگان را به خطر بیندازد. با توجه به اینکه پلاسما معمولا در عرض ۲۴ تا ۴۸ ساعت در بدن جایگزین میشود اما تکرار مداوم اهدا میتواند منجر به عوارضی مانند کاهش پروتئینهای خون، ضعف و کمخونی شود. بنابراین، رعایت فاصلههای زمانی مناسب بین اهداها برای حفظ سلامت اهداکنندگان ضروری است. در برخی کشورها، مانند بریتانیا، فاصله زمانی بین دو اهدا حداقل دو هفته است و در طول یک سال، مجموع اهداهای پلاسما و پلاکت نباید از ۲۶ بار تجاوز کند.
راستی یکی از شرایط اهدای پلاسما این است که فرد هیچگونه تتویی در بدن خود نداشته باشد اما من به چشم خودم بارها دیدم که افراد با داشتن تتوی کامل یک دست، حتی اهدای پلاسما داشتند.
کاری نداریم... بعد برای فرد داوطلب پرونده تشکیل میدهند و بعد از گرفتن نمونه خون و آزمایشات اولیه، اگر مشکلی نداشته باشید کمتر از یک هفته با شما تماس میگیرند و برای اهدا دعوتتان میکنند. در هر بار مراجعه، در پذیرش قبل از اهدا، فشار خونتان کنترل و باز هم از سر انگشتتان نمونه خون میگیرند. این پروسه همیشه انجام میشود. مدت زمانی که داوطلب برای اهدای پلاسما باید زیر دستگاه باشد، چیزی حدود یک ساعت است.
اگر البته رگگیری و نصب آنژیوکت به درستی انجام شود. چون بعضی مواقع به علت بسته شدن رگ، دستگاه دچار اخلال میشود و عمل دریافت خون و بازگشت آن به بدن انجام نمیشود و دوباره باید رگگیری و... انجام شود که خود این آزاردهنده است. سپس با استفاده از تجهیزات موجود در دستگاه، پلاسمای خون فرد داوطلب جدا شده و مابقی آن که شامل سلولهای خونی است به بدن وی بازگردانده میشود. این دستگاه پلاسما را میگیرد و بقیه خون از جمله گلبولهای قرمز، پلاکتها و محلول نمکی را از طریق همان سوزن به فرد باز میگرداند.
عوارض اهدای پلاسما چیست؟
من جایی از مزایای این عمل برای فرد اهدا کننده چیزی نخواندم و نشنیدم. نکته مهم اینکه پس از اهدای پلاسما، بدن برای جایگزینی پروتئینها (مثل آلبومین و گلوبولینها) به زمان نیاز دارد. تکرار زیاد اهدا میتواند باعث: افت فشار خون، کاهش ایمنی بدن و کمبود پروتئینها و مشکلات کبدی یا کلیوی شود. با توجه به عوارضی که قبلتر اشاره کردم اما یکی از شایعترین آن که خودم تجربه کردم، واکنش به سیترات است. سیترات مادهای است که هنگام اهدای پلاسما به خون اضافه میشود تا از لخته شدن خون پیشگیری کند.
برخی افراد نسبت به این ماده واکنش نشان میدهند. اگر این اتفاق بیفتد، فرد ممکن است دچار از دست دادن حس شود. یعنی احساس سوزن سوزن شدن در انگشتان دست یا اطراف بینی و دهان. نکته بعدی جای سوزنی است که برای دریافت پلاسما به دست میزنند؛ همان آنژیوکت که ظاهرا کمی بزرگتر از چیزی است که مثلا برای تزریق سرم میزنند. برای اینکه فرایند دریافت خون و برگرداندن آن به بدن به راحتی انجام شود، از این سوزنها استفاده میشود.
برای کسانی که هر هفته و به طور مداوم اهدا را انجام میدهند، ممکن است آزاردهنده باشد. برای خودم که لااقل این شکلی بود چون به مرور زمان، جای تزریق سوزن روی دست میماند و حتی جای آن گود یا سوراخ میشود! تازه اگر متصدی این کار بیتجربه باشد و در رگگیری مهارت کافی نداشته باشد، ممکن است زمان بیشتری درگیر اهدای پلاسما شوید و در نتیجه آن هم کبودی دست است که خودم یکی دو بار آن را تجربه کردم و چند نفری را دیدم که از ناشی بودن فرد متصدی در رگگیری شکایت داشتند.
چون یک مورد آن فردی که رگ میگرفت، تازهکار بود و مهارت کافی نداشت! یعنی کارآموز بود! و هر بار یک نفر از پرسنل میآمدند آنژیوکت را تکانی میدادند و میرفتند و بعد باز هم اختلال در فرآیند اهدا و... روز از نو روزی از نو. شکایت هم که میکردی یا میگفتند رگتان نازک است یا آب زیاد نخوردهای که اتفاقا برعکس؛ قبل از اهدا بدنم به اندازه کافی هیدراته بود و رگ همان رگ خوب ضخیم سریهای قبل بود. از آن بهانههای بنی اسرائیلی دیگر... در آخر اینکه این فرایند پلاسماگیری به شکلی است که پس از اتمام اهدا، متصدی برای پیشگیری از هرگونه خونریزی و عفونت، جای آنژیوکت را پانسمان میکند و تمام.