کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۴۷۸۲
تاریخ خبر:

رابطه دولتی‌ها و استارتاپ‌ها: یک اپیزود جدید

رابطه دولتی‌ها و استارتاپ‌ها: یک اپیزود جدید

تحلیلی از همه خطاها و البته توقع‌های نابجایی که اکوسیستم نوآوری در مواجهه با دولت‌های مختلف داشته است

هفت صبح|  اواخر هفته گذشته در کمیسیون نوآوری اتاق تهران جلسه‌ای با حضور استارتاپ‌ها برگزار شد که موضوعش فعالیت صنفی و تنظیم رابطه استارتاپ‌ها با دولت بود. به نظر می‌رسد استارتاپ‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که تا دولت جدید جانش گرم است رابطه‌ خرابشان با دولتی‌ها را یکبار دیگر سروسامان دهند. اما موضوع به همین سادگی نیست. استارتاپ‌ها برای تبدیل شدن به سوگلی دولتی‌ها راه سختی در پیش دارند. مسیری که برای موفقیت در آن باید چند خطا و استراتژی را تکرار نکنند یا تغییر دهند.

 

مدیران دولتی که وقت استارتاپ‌ها را تلف کردند

مرور خطاها یکی از اولین قدم‌ها برای آگاهی از تغییرات است. برای نمونه یکی از خطاهای بزرگ ده سال گذشته که باید از آن پرهیز کرد وقت گذاشتن برای آن بخش از دولت است که زندگی و شغلش را استارتاپی بودن تعریف کرده است بدون اینکه تاثیرگذاری داشته باشند.

 

لایه‌ای تقریبا بدون کارکرد که انگار به جای دولت و تصمیم‌گیرهای واقعی، به اکوسیستم قالب شده است. لایه‌ای از مدیران خنده‌رویی که کمی هم سرووضعشان شبیه استارتاپی‌ها شده اما در همه این ده-دوازده سال گذشته وقت ما را تلف کرده‌اند. به اندازه یک هزارم وقتی که اکوسیستم برای آن‌ها و حرف‌ها  و موعظه‌هایشان گذاشته‌؛ خیری به این زیست‌بوم نرسانده‌اند. 

 

باید وقتی از دولت صحبت می‌کنیم همان لایه سختی را مخاطب قرار دهیم که تصمیم‌ها و رویکردهای سفت و محدودساز فضای مجازی را می‌گیرد یا راهبری می‌کند. وگرنه جوانک‌های خنده‌روی دولتی که مهم‌ترین کارشان شده برگزاری رویدادهای رنگارنگ، صرفا ما را و زیست‌بوم ما را مصرف می‌کنند و معمولا با یک  بازه و تاخیر چندساله مشخص می‌شود که نه کاری ازشان ساخته بوده و نه حتی جاهایی که می‌توانسته‌اند قدمی برداشته‌اند.

 

آن‌ها نمی‌خواهند یا نمی‌توانند خودشان را خرج اکوسیستم کنند. صرفا از سر حادثه یا علاقه شغل فعلی‌شان سروکله زدن یا گفتاردرمانی برای استارتاپی‌هاست. برای آن‌ها وقت نگذارید. برای آن‌ها محتوا و تحقیق و سند و راهبرد تهیه نکنید. یکبار بنشینیم مقصود واضح‌مان از دولتی‌ها و حاکمیتی‌هایی که روی این زیست‌بوم تاثیرگذاری دارند را روشن کنیم.

 

اکوسیستمی که بی‌جهت سیاسی شد

خطای بزرگ دیگر باز کردن پای سیاست به یک اکوسیستم اقتصادی- فرهنگی بوده است. می‌دانم بخش زیادی از این مسئله ناخواسته و از سر اجبار و تحمیل بوده اما جاهایی هم ذوق‌زدگی و خوشامدگویی نابجا از سوی استارتاپی‌ها بر پیچیده شدن مسائل افزود. شاید وقت آن رسیده باشد برگردیم برسر تخصص‌های خود. 

 

کسب‌ و کار تخصصی‌مان را در اکوسیستم تخصصی‌مان تعریف کنیم و با آدم‌ها و محتواهایی از جنس خودمان با یکدیگر و حتی حاکمیت حرف بزنیم. در سال‌های گذشته به اشتباه بخشی از این مراوده از طریق رسانه‌ها و مسیرهای سیاسی تعریف شد و درنتیجه گهگاه میان تسویه‌حساب‌ها و آفسایدگیری‌های سیاسی-جناحی، استارتاپ‌ها مرغ عزا و عروسی شدند و آسیب دیدند. 

 

تولیدمحتوا و کار روابط عمومی برای ارتباط بهتر با دولتی‌ها اقدام درستی است اما باید از مسیر درست و بدون خسارت آن پیگیری شود. این اکوسیستم تا حد زیادی خودبسنده است و نیازی نیست برای به کرسی نشاندن حرف‌مان، شتابزده دست به دامن چهره‌ها و رسانه‌های سیاسی و جناحی شویم. اگرچه باید در فرصت درست آن و جایی که برخی افراد نقش مشخصی دارند از همه ظرفیت‌ها ازجمله سیاسیون و دولتی‌ها و مجلسی‌ها و ... هم یاری گرفت.

 

می‌شناسند خوب هم می‌شناسند!

یکی از مواردی که در این جلسه مورد تاکید قرار گرفت این بود که هنوز هم بخش زیادی از بدنه حاکمیت، اکوسیستم نوآوری ایران را نمی‌شناسد و درکی از آن ندارد. عدم شناختی که به تعبیر حضار و سخنرانان، اول موجب ترس حاکمیت می‌شود و بعد همین ترس مایه دردسر کسب‌وکارها خواهد شد.

 

حرف درستی است در کلیت خودش، اما از منظری چندان هم دقیق نیست. ده سال پیش هم این گزاره درست بوده است. ده سال پیش حاکمیت نمی‌دانست استارتاپ‌ها چه می‌کنند. علاقه‌ای هم نداشت بداند. اصلا این فضا را چندان جدی نمی‌گرفت که بخواهد برای شناخت آن وقت بگذارد. همان‌طور که درک درستی از اثر شبکه‌های اجتماعی و نسل زد نداشت. امروز هم ندارد. اما امروز می‌داند و شناسایی کرده که چرا از این فضاها چندان دل خوشی ندارد. می‌داند که چرا آبش در همه این سال‌ها با فضای مجازی در یک جوی نرفته است!

می‌داند که وقتی دیجی‌کالا خود را بزرگترین خرده‌فروش آنلاین کشور می‌نامد او هم می‌تواند تقصیر مشکلاتش در تنظیم بازار را بیندازد گردن آن. می‌داند وقتی دیوار بازار معاملات املاک کشور را قبضه کرده او هم می‌تواند مشکل گرانی مسکن را بیندازد گردن آرمندهی‌ها.... دولتی‌ها و حاکمیتی‌ها این روزها خوب می‌دانند دیجی‌کالا و دیوار چه هستند و چه می‌کنند. اگرچه هنوز به درستی ندانند فرق پلتفرم و مارکت‌پلیس و سایت و اینستاگرام چیست. یا نمی‌داند برای رسیدگی به یک شکایت از آن‌ها باید به کدام قانون و مقرره استناد کند.

 

پس این ندانستن با آن ندانستن ده سال پیش فرق می‌کند. این فرق است که به ما می‌گوید با تعریف قصه برند و داستان موفقیت استارتاپ‌های ایرانی حداقل امروز دیگر نمی‌توان با دولتی‌ها مفاهمه ایجاد کرد. باید دانسته‌ها و ندانسته‌ها و ترس‌های حاکمیت را دسته‌بندی مجددی بکنیم تا بعد ببینیم با چه محتوا و تعریفی از این اکوسیستم باید به این ترس‌ها و ندانسته‌هایش پاسخ داد.

 

هرکسی برگردد به جای خود

چه باید کرد؟ اول کمک کرد رشد نامتقارن اکوسیستم نوآوری ایران به سمت یک نقطه تعادل برود. ازجمله کسب وکارهای جدید بیشتری حمایت شوند و شکل گیرند و امکان رشد پیدا کنند. ادبیات درست نوآوری و کسب‌وکارداری در داخل خود اکوسیستم ترویج شود.

 

از انحصارگرایی و همه‌چیزخواهی فاصله بگیریم. امکان سربرآوردن استارتاپ‌های جدید را با حمایت مالی قدیمی‌ترها فراهم کرد. کارکردهای ذی‌نفعان مختلف و نقش‌های آن‌ها با تفکیک بیشتری برگردد به جای درست خود. اینکه وی‌سی‌ها و شتابدهنده‌ها، کتاب و مجله و رویداد خروجی‌شان باشد و ایده‌ها و تیم‌های استارتاپی تشنه سرمایه‌های اندک باشند کج‌کارکرد بزرگ و خسارت‌باری است. 

 

چند سالی است که تقسیم کار در اکوسیستم به هم خورده. تا حدی هم می‌توان به همه حق داد. ولی اگر نشانه‌هایی از امیدواری و شروع دوباره را دیده‌ایم باید هرکسی برگردد بر سر نقش و کاروبار خود. فقط آدم‌هایی که فرصت و اشتیاق و دانش کار صنفی دارند در صنف بجنگند، آن‌ها که کارشان تولید ادبیات تخصصی و اقناعی است محتوای موردنیاز اکوسیستم را فراهم کنند، آن‌ها که باید سرمایه‌گذاری‌ کنند از کارهای فوق‌برنامه دست بشویند و خروجی داشته باشند، آن‌ها که نامشان بنیان‌گذار و مدیرعامل است خروجی کسب‌وکاری داشته باشند، آن‌ها که باید برای انگیزه دادن و دانش تزریق کردن به منابع انسانی مستاصل این زیست‌بوم کاری کنند دست به کار شوند... 

 

مهم‌تر اینکه زیراکوسیستم‌های تخصصی شکل بگیرد و هر یک ادبیات خودش را شکل بدهد. لجستیک، سلامت، گردشگری، خرده‌فروشی و... هر یک با استدلال از ارزش افزوده خود بگوید. به صرف استارتاپ نامیدن خود، مطالبه حمایت نداشته باشیم. 

 

بگوییم و روشن کنیم کجا و چطور باری از دوش مسائل کشور برداشته و برمی‌داریم. این را هم با عدد و رقم و استدلال کسب‌وکاری و البته مدنظر قرار دادن ابرچالش‌های دولتی‌ها بگوییم. البته که باید برخی از چاله‌چوله‌های اکوسیستم را هم کم‌کم پر کنیم. برای موضوعات مهمی مانند احراز هویت، کلاهبرداری‌های دیجیتال، کم فروشی‌، حقوق مصرف‌کننده، حفظ حریم خصوصی و مراقبت از داده‌های ایرانیان که بارها مورد تعرض قرار گرفته‌اند چاره‌جویی تخصصی بکنیم. خودانتقادی را حمل بر حمله نبینیم. 

 

کدخبر: ۵۶۴۷۸۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر