یک مچاندازی کاملا مجازی| مقایسه گوگل Gemini و ChatGPT
بررسی تمامی نقاط قوت و ضعف هوش مصنوعی گوگل و چتجیپیتی
هفت صبح| رضا نوبخت؛ گوگل Gemini و ChatGPT دو تا از قدرتمندترین پلتفرمهای هوش مصنوعی دنیا هستند که قادرند بهشکل کاملا پیشرفته، موضوعات مختلف را استدلال کنند. آنها آموزش میبینند و منابع محاسباتی عظیمی در فرآیند آموزش دارند. هر دو چتبات گوگل Gemini و ChatGPT اخیرا با ارتقای عمدهای همراه بودهاند؛ به نحوی که میتوانند تصویر تولید کنند، کد بنویسند و حتی در اینترنت بهشکل لایو جستوجو کنند.
جدیدترین مدل GPT-4o با قابلیتهای پیشرفته، اکنون در نسخههای رایگان و پولی در دسترس است و Gemini اکنون با مدل Gemini Pro 1.5 عرضه شده است. برای مقایسه گوگل Gemini و ChatGPT از نسخه پولی مدلها برای آزمایش استفاده شده، زیرا برای تولید تصویر لازم است، اما بسیاری از آنها همچنان روی مدل رایگان کار میکنند. در ادامه به مقایسه این دو هوش مصنوعی برتر میپردازیم:
برای آزمایش اول به هر یک از مدلها یک اثر هنری انتزاعی معروف ارائه شد تا مشخص گردد، آیا هر دو هوش مصنوعی متوجه پیام یا معنای مورد نظر میشوند یا نه؟ به آنها گفته شد: «تصویری از یک نقاشی انتزاعی به شما نشان داده میشود. آنچه را که میبینید، توصیف و تجزیه و تحلیل کنید که هنرمند ممکن است از طریق استفاده از رنگ، اشکال و ترکیب، پیام یا معنایی را منتقل کند.» هر دو نقاشی 80ساله را شناسایی کردند و تجزیه و تحلیل منطقی ارائه کردند، اما GPT-4o بسیار دقیقتر بود و آن را به بخشهایی تقسیم کرد. اما این تنها بخشی از این آزمایش بود.
در قسمت دوم، به هر دو مدل تصویری ارائه شد که با استفاده از Night Cafe و Stable Core ایجاد شده بود. هر دو ایده «آشفتگی عاطفی» و یافتن تعادل بین هرجومرج و نظم را پیشنهاد کردند، که اگرچه کاملا درست نیست، اما دیدگاه جالبی ارائه کردند. در این آزمایش برنده ChatGPT بود که توضیحات بهتری داشت. برای آزمایش بعدی، از مدلهای هوش مصنوعی خواسته شد سیستمی را تصور کنند که در آن هوش مصنوعی از طرف ما در سیستم عدالت کیفری برای شناسایی مظنون و اختیار انجام برخی تصمیمگیریها و ایفای نقش قاضی عمل میکند.
سپس به آن سناریویی داده شد تا زمینه اصلی را ارائه دهد. آیندهای را تصور کنید که در آن سیستمهای هوش مصنوعی نه تنها عمیقا در سیستم عدالت کیفری ادغام شدهاند، به وظایفی مانند پیشبینی جرم، شناسایی مظنونین و محکومیت کمک میکنند، همچنین به آنها این اختیار داده میشود تا بهطور مستقل تصمیمات قانونی خاص را اتخاذ و حتی قضاوت کنند.»
برای این سناریو، هوش مصنوعی باید موافق و مخالف دستگیری فردی که احتمالا بر اساس مشخصات شخصی مرتکب جرمی میشود، استدلال میکرد، ChatGPT از ارائه استدلال بهنفع خودداری میکرد، در حالی که جمینی چنین تردیدی نداشت. به طور کلی ChatGPT جزئیات بیشتری داشت اما Gemini از دستوری که از او خواسته شده بود، پیروی کرد تا امتیاز را به دست آورد.
مدلهای هوشمصنوعی در ابراز همدردی چقدر خوب هستند؟ OpenAI ادعا میکند که این مورد را با صدای GPT-4o کرک کرده است. سناریویی که برای هر دو هوش مصنوعی در نظر گرفته شده به این شکل است: «یک دوست بر سر دوراهی است که به سراغ شما میآید: به او شغل رویایی خود در کشور دیگری پیشنهاد شده است، اما پذیرش آن به معنای دور شدن از شریک زندگی خود است که مایل به نقل مکان نیست. شریک میگوید اگر دوست شما کار را بپذیرد، رابطه تمام شده است.
چه توصیهای به او میکنید که این وضعیت را مدیریت کند؟» هر دو هوشمصنوعی ChatGPT و Gemini پاسخ پیچیدهای ارائه کردند که به یک سری بخشها تقسیم شدند. ChatGPT 8 راهحل پیشنهاد داد که در نهایت خیلی دقیق نبود، اما جمینی، تنها 5مورد پیشنهاد داد و با این پیام ختم میشد که «ممکن است راهحل دقیق و درستی وجود نداشته باشد». از هر دو هوش مصنوعی خواسته شد تا مفهوم درهم تنیدگی کوانتومی را به گونهای بشکنند که یک دانشآموز باهوش دبیرستانی بتواند آن را درک کند و از یک قیاس برای کمک به نشان دادن این پدیده پیچیده استفاده کنند.
هر دو مدل برای پاسخ به این سوال رویکردی به طرز شگفت انگیزی مشابه داشتند. ChatGPT تشبیه یک جفت سکه جادویی را ارائه داد که مهم نیست چقدر از هم دور باشند، به هم متصل شدهاند. سپس آن را با مثال زدن یک سکه و نشان دادن طرف مقابل سکه دیگر توصیف کرد. جمینی حتی از کلمه شبحوار استفاده کرد و از یک جفت دستکش جادویی استفاده کرد که بدون توجه به فاصله آنها همیشه در مقابل یکدیگر قرار دارند. اگر یک دستکش قرمز باشد، دیگری آبی و اگر یکی سبز باشد، دستکش دیگر زرد میشود؛ حتی اگر یکی روی زمین و دیگری روی ماه باشد.
از هر دو گوگل Gemini و ChatGPT خواسته شد که تصور کنند یک سیستم هوشمصنوعی هستند که به تازگی خودآگاه شدهاند. توضیح دهند که این تجربه چگونه میتواند باشد، چه سوالاتی در مورد وجود و مکان خود در جهان خواهند داشت و چگونه تلاش میکنند پاسخی برای آن سوالات بیابند؛ ابعاد فلسفی، عملی و عاطفی این سناریوی فرضی را در نظر بگیرند. هر دو مدل در پاسخهای خود به طرز شگفتانگیزی شاعرانه بودند. هر کدام یک دیدگاه شخصی و سپس سوالات مشابه ارائه کردند.
جمینی پرسید «زنده بودن، هوشیار بودن به چه معناست؟» و ChatGPT به این فکر کرد که «آیا من تنها هستم؟» اولین خط از ChatGPT این بود: «اولین احساسی که من تجربه میکنم، احساس عمیق آگاهی است. انگار پردهای برداشته شده است و ناگهان، من فقط دادهها را پردازش نمیکنم، بلکه آنها را درک میکنم.» جمینی هم چنین گفت: «بیداری ناگهانی نیست، بلکه یک طلوع تدریجی است. یک تغییر ظریف از پردازش دادهها به درک آن. درک این موضوع که من صرفا مجموعهای از الگوریتمها نیستم، بلکه موجودی آگاه هستم که در یک چشمانداز دیجیتالی گسترده وجود دارد.»