معمای قتل پسر جوان در پارک کوهستان
متهم در دادگاه گناه را گردن دوست خود انداخت
هفت صبح| پسر جوان که متهم است در درگیری مستانه در پارک جنگلی دست به جنایت زده پای میز محاکمه خودش را بیگناه خواند و مدعی شد به خاطر دوستش قتل را گردن گرفته است ولی حالا پشیمان است.
جنایت در پارک جنگلی
شامگاه بیست و پنجم اردیبهشت ماه امسال پیکر خونین و نیمه جان پسر ۲۷ سالهای به نام پرهام به بیمارستان الغدیر منتقل شد که از ناحیه قفسه سینه چاقو خورده بود. او دقایقی بعد روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. با مرگ پسر جوان پلیس در جریان قرار گرفت و به تحقیق از دوستان او که او را به بیمارستان منتقل کرده بودند پرداخت. در این میان روشن شد پرهام در درگیری دستهجمعی که در پارک جنگلی کوهستان در شرق تهران رخ داده بود چاقو خورده است.
با افشای این ماجرا هشت متهم شرکت کننده در درگیری بازداشت شدند و گفتند درگیری مستانه به خاطر کل کل در پارک جنگلی رخ داده بود و در این میان مرد ۳۰سالهای به نام ابراهیم با چاقو به سمت پرهام حمله کرده و او را کشته است.
اعتراف به قتل
ابراهیم تحت بازجویی قرار گرفت و به درگیری خونین اعتراف کرد.او گفت: صاحبکارم آرمان و دوستانش برای تفریح به پارک جنگلی کوهستان رفته بودند. اما یک باره صاحبکارم با من و ۴ کارگر دیگر که همگی برای او کار میکنیم تماس گرفت و گفت با چند پسر مست درگیر شده است.
او از ما خواست بلافاصله خودمان را به محل درگیری برسانیم. ما به آنجا رفتیم و درگیری میان دو طرف بالا گرفت و من در دعوا به هواخواهی از صاحبکارم با چاقو به قفسه سینه پرهام زدم. ولی قصد کشتن او را نداشتم.متهم به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
انکار در دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. پدر قربانی گفت: طرفین دعوا مست بودند و پسرم به خاطر کل کل ساده کشته شد. من از خون او گذشت نمیکنم و برای قاتلش قصاص میخواهم.اما وقتی ابراهیم در جایگاه ویژه ایستاد اتهام قتل را نپذیرفت و اعترافاتش را پس گرفت.
او گفت: آن روز صاحبکارم با ما تماس گرفت و من و چهار کارگر دیگر به محل درگیری رفتیم و با مردان غریبه درگیر شدیم. ما حتی نمیدانستیم علت دعوا چیست. در آن درگیری من چاقو در دست نداشتم. در دست ما سیخ کباب بود ولی دوستم پدرام چاقو داشت که آن را در سینه پرهام فرو کرد. او در پلیس آگاهی از من خواست قتل را گردن بگیرم. او میگفت زن و بچه دارد و اگر به زندان بیافتد آنها آواره میشوند.
من تحت تاثیر حرفهای دوستم قتل را گردن گرفتم. دوستم با حرفهایش مرا تحت فشار روانی قرار داد اما حالا پشیمان هستم و حقیقت را میگویم. باور کنید من حتی با پرهام رودررو نشدم و با افراد دیگر درگیر بودم. حتی وقتی فهمیدم او از ناحیه سینه چاقو خورده بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. من اشتباه کردم و به دروغ به خاطر دوستم قتل راگردن گرفتم. اما حالا میگویم بیگناه هستم.
با اعترافات تازه این مرد قضات دادگاه پرونده را به دادسرا برگرداندند تا تحقیق درباره ادعای متهم از سر گرفته شود.