دفن جسد زن تنها بعد از جنایت
متهم که تمام تلاشش را کرده بود تا ردی از خود باقی نگذارد دستگیر شده و به قصاص محکوم شد
هفت صبح| مرد جوان که زن تنها را قربانی سرقت طلاهایش کرده بود در دادگاه مدعی شد قصد قتل نداشته و برای ساکت کردن زن تنها دهان او را گرفته است.قضات دادگاه این مرد را به قصاص، زندان، شلاق، جزای نقدی و رد مال محکوم کردند.
ناپدید شدن زن تنها
رسیدگی به این پرونده از هفدهم اسفند ماه سال ۱۴۰۲ آغاز شد .مرد جوانی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن خواهر ۴۲ سالهاش به نام نازنین خبر داد. برادر نازنین به ماموران گفت:خواهرم به تنهایی در خانه مجردیاش زندگی میکند. او دیروز ساعت ۴ بعدازظهر برای رفتن به مطب دکتر از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت. گوشی موبایلش خاموش شده و من نگران او هستم.
با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن تنها آغاز شد و ماموران با بررسی آنتن دهی گوشی موبایل او دریافتند گوشی موبایلش در حوالی قرچک ورامین روشن شده است. با افشای این ماجرا مرد میانسالی که گوشی موبایل را در دست داشت بازداشت کردند.
اما این مرد گفت گوشی موبایل را در حاشیه قرچک پیدا کرده اصلاً نمیداند متعلق به چه کسی است. ماموران در گام دیگری از تحقیقات و با بررسی فهرست ریز مکالمات تلفنی نازنین دریافتند نازنین با مرد ۴۲ سالهای به نام آرمان در ارتباط بوده و چندین بار با آرمان تماس داشته است.
اعتراف به قتل زن تنها
به این ترتیب آرمان که سابقه کیفری در پروندهاش داشت ردیابی و بازداشت شد و به قتل زن تنها اعتراف کرد. متهم در نخستین اعترافات خود گفت: من و نازنین مدتی بود با هم ارتباط داشتیم.گاهی اوقات من با ماشین دنبالش میرفتم و او را به هرکجا میخواست میرساندم.
اما آن روز در حیاط خانه با او درگیر شدم و او شروع به داد و فریاد کرد. من که ترسیده بودم دهان او را گرفتم تا ساکت شود اما یکباره متوجه شدم خفه شده است. من از ترسم جسد را به حاشیه نظرآباد بردم و آنجا دفن کردم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم گوشی موبایل نازنین را در حوالی قرچک ورامین رها کردم. با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود بقایای جسد کشف شد. آرمان به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در دادگاه چه گذشت؟
در این جلسه برادر نازنین در جایگاه اولیای دم ایستاد و درخواست قصاص را مطرح کرد. وقتی آرمان روبهروی قضات ایستاد گفت: مدتی بود با نازنین آشنا شده بودم. او هر بار میخواست جایی برود من با ماشین دنبالش میرفتم و او را میرساندم.
شانزدهم اسفند ماه نازنین گفت میخواهد به مطب دکتر برود. به همین خاطر با ماشین او را به مطب دکتر رساندم و سپس با هم به خانه برگشتیم. ما در حیاط بودیم که نازنین از من خواست تا کارت عابر بانکم را به او بدهم. اما مقاومت کردم و او شروع به داد و فریاد کرد. او میگفت آبرویم را میبرد. حتی به سمتم حمله کرد و دست و پایم زخمی شد.
من هم از ترس آبرویم و برای اینکه او را ساکت کنم با دستانم دهانش را گرفتم .اما وقتی به خودم آمدم که نازنین بیهوش شده بود. من که ترسیده بودم جسد را بلافاصله داخل ماشینم گذاشتم و به نظرآباد بردم و دفن کردم. چون بیکار بودم شش النگوی طلا، پلاک و زنجیر نازنین را نیز برداشتم. من برای اینکه پلیس را گمراه کنم گوشی موبایل او را به قرچک بردم و در خیابان رها کردم.
وی ادامه داد: باور کنید من قصد کشتن نازنین را نداشتم و فقط برای اینکه او ساکت شود دستم را جلوی دهانش گرفتم. اصلا فکر نمیکردم این کار موجب مرگش شود. من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم .در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده مرد جوان را به قصاص، به خاطر سرقت به دو سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و رد مال و به خاطر دفن غیر قانونی به جزای نقدی محکوم کردند.