قرار مرگبار با پدرزن در روز بارانی
مرد جوان که متهم است با ایراد ضربوجرح، موجب مرگ پدر همسرش شده در دادگاه از خود دفاع کرد
هفت صبح| تازهداماد جوان که متهم است به دلیل اختلاف با همسرش، پدرزنش را کشته پس از کشوقوس فراوان قضایی برای سومینبار در دادگاه از خود دفاع کرد. پیشتر دوبار حکم قصاص وی در دیوانعالی کشور شکسته و پروندهاش بارها در کمیسیون پزشکیقانونی به شور گذاشته شده بود. رسیدگی به این پرونده از 13 دیماه سال ۹۷ بهدنبال پیداشدن جسد خونین یک مرد میانسال در بیابانهای امینآباد آغاز شد.
مردی که از آنجا عبور میکرد جسم نیمهجان مرد میانسالی را مشاهده کرده و با پلیس تماس گرفته بود. اما این مرد لحظاتی بعد جان سپرد و مأموران در محل، حاضر شدند و جسد که آثار کبودی و شکستگی روی آن نمایان بود با دستور قضایی به پزشکیقانونی منتقل شد و ماموران پلیس برای افشای هویت او به تکاپو افتادند. در نخستینگام از تحقیقات روشن شد جسد متعلق به یک مرد ۶۴ ساله به نام مرتضی است که آخرینبار در زمین کشاورزیاش با دامادش قرار ملاقات داشته است.
ردیابی تازهداماد
با افشای این ماجرا ماموران به ردیابی داماد 37ساله بهنام بهروز پرداختند اما او همزمان با کشته شدن پدرزنش ناپدید شده بود. شواهد نشان میداد بهروز و همسرش از مدتها قبل باهم اختلاف داشتند و آخرینبار همسر بهروز قهر کرده و به خانه پدرش آمده که بهروز پدرزنش را به بیرون دعوت کرده بود تا با یکدیگر در این رابطه صحبت کنند.
در حالی که فرضیه دستداشتن داماد جوان در جنایت قوت میگرفت، ماموران پلیس او را بازداشت کردند و متهم به قتل پدر زنش در حال مستی اعتراف کرد. بهروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
نخستین دادگاه
در آن جلسه فرزندان قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند. اما همسر بهروز گفت: من گذشت میکنم و برای شوهرم قصاص نمیخواهم.سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مدتی بود با همسرم اختلاف داشتم. او آخرینبار حدود دوماه قبل از این ماجرا قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. من رابطه خوبی با پدرزنم داشتم. من و همسرم دخترعمه و پسردایی هستیم و پدرزن من که شوهر عمهام نیز بود از کودکی من را دوست داشت و من هم به او ارادت داشتم. به همین دلیل آن روز با او تماس گرفتم و از او خواستم تا باهم ملاقات کنیم.
من میخواستم در باره اختلاف با همسرم با پدرزنم صحبت کنم. ما باهم به امینآباد و حوالی زمین کشاورزی پدرزنم رفتیم. اما من مشروب خورده و شیشه مصرف کرده بودم. به همین علت حالت طبیعی نداشتم. خواهرزنم با گوشی من تماس گرفت تا با پدرش صحبت کند. پدرزنم بعد از اینکه صحبتش با دخترش تمام شد، میخواست گوشی موبایل را به من پس بدهد.
اما من که حالت طبیعی نداشتم و دچار توهم شده بودم فکر کردم میخواهد با سنگ مرا بزند. به همین دلیل با سر ضربهای به صورتش زدم. سپس با چوبی که در بیابان افتاده بود، ضربهای به پایش زدم و او روی زمین افتاد. من همان لحظه پشیمان شدم. به همین خاطر او را کول کردم تا به کنار جاده برسانم. اما او که تعادل نداشت، چند باری روی زمین افتاد و آثار شکستگیهای متعدد روی بدن او که پزشکیقانونی گزارش کرده به همین خاطر بوده است. باور کنید من دو ضربه بیشتر به او نزدم و هرگز قصد کشتنش را نداشتم.
صدور حکم قصاص
متهم درحالیکه سرش را پایین انداخته بود گفت: من پدرزنم را دوست داشتم و ما مثل دو رفیق باهم بودیم. من هرگز قصد کشتن او را نداشتم. فقط او را دعوت کرده بودم تا درباره مشکلاتم با همسرم با او صحبت کنم و از او کمک بگیرم. اما تحتتاثیر مصرف شیشه و مشروب دچار توهم شدم و به او حمله کردم و وقتی متوجه شدم پدرزنم جان سپرده، جسد را همانجا رها کردم و از ترسم گریختم. من شرمنده خانواده همسرم هستم و تقاضای بخشش دارم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده تازهداماد را به قصاص محکوم کردند.
شکستهشدن حکم قصاص
اما با اعتراض او به حکم صادرشده، پرونده در دیوانعالی کشور تحترسیدگی قرار گرفت و قضات عالیرتبه، حکم اعدام را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده و رفع برخی نواقص در آن شدند.
محاکمه دوباره
به اینترتیب پرونده با رفع برخی ابهامات در دادسرا بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران، تحترسیدگی قرار گرفت و تازهداماد برای دومینبار از خود دفاع کرد.درآن جلسه باردیگر اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کردند.
وقتی متهم روبهروی قضات ایستاد گفت: من هرگز راضی به مرگ پدرزنم نبودم. من با او رفیق بودم، به همین دلیل از او خواستم بیرون بیاید تا با هم صحبت کنیم. اما آنجا وقتی دستش را به سمت جیبش برد ترسیدم. گمان کردم قصد دارد با سنگ مرا بزند.
به همین خاطر با چوبی که روی زمین افتاده بود به پایش ضربه زدم. ولی فورا پشیمان شدم. من او را روی دوشم گرفتم تا به بیمارستان برسانم اما چون آن شب باران شدیدی میبارید و زمین گلولای بود، چندینمرتبه باهم زمین خوردیم و سر او با سنگ برخورد کرد. آثار شکستگیهای متعدد روی بدن پدرزنم به خاطر برخورد او با زمین ایجاد شده و من ضربهای به او نزدهام. من وقتی دیدم نمیتوانم او را به بیمارستان برسانم رهایش کردم و گریختم.
متهم که سرش را پایین انداخته بود ابراز پشیمانی کرد و از اولیایدم خواست او را ببخشند.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و باتوجه به مدرکهای موجود در پرونده برای دومینبار تازهداماد را به قصاص محکوم کردند.
کشوقوس قضایی در پرونده
تازهداماد باردیگر به حکم صادرشده اعتراض کرد و پرونده در دیوانعالی کشور بار دیگرتحترسیدگی قرار گرفت. اینبار نیز قضات دیوانعالی کشور حکم قصاص را شکستند و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض ارسال کردند.
در این میان پرونده برای روشنشدن علتتامه مرگ چندینبار به کمیسیون های 3 ،5، 7 و 11نفره پزشکیقانونی ارسال شد اما اظهارنظر دقیقی درباره علتتامه مرگ صورت نگرفت. سرانجام کمیسیون 19نفره پزشکیقانونی در گزارشی اعلام کرد 25درصد جراحات واردشده به پیرمرد در مرگ او موثر بوده و 75درصد مرگ وی به خاطر بیماری زمینهای او رخ داده است.با این اظهارنظر بهروز اینبار در شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
سومین دادگاه
در ابتدای جلسه باردیگر ۵ فرزند قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند. اما همسر متهم که قبلا اعلام گذشت کرده بود در دادگاه حاضر نشد.سپس بهروز روبهروی قضات ایستاد و باردیگر به تشریح ماجرا پرداخت و منکر اتهام قتلعمدی شد. وی گفت: من آن روز چون مشروب خورده بودم و حالطبیعی نداشتم از دوستم خواستم رانندگی کند و من را پیش پدرزنم ببرد. من و پدرزنم در زمین کشاورزی او در نزدیکی خانهباغ باهم شروع به صحبت کردیم. آن شب، باران شدیدی میبارید و زمین بهشدت گلولای بود. من به پدرزنم گفتم دوماه است که زنم را از من پنهان کردی و او را ندیدهام. اما او چند سیلی به صورتم زد و گفت بدرفتاریهای من موجب شده تا همسرم قهر کند.
ما باهم درگیر شدیم و من در اوج عصبانیت با سر به صورت پدرزنم کوبیدم. اما او چون به بیماری قلبی و تنگینفس مبتلا بود تعادلش را از دست داد و داخل جوی بتنی سقوط کرد. او بهشدت زخمی شد و من که پشیمان بودم او را روی دوشم گرفتم تا او را به نزدیکی جاده برسانم. اما چندبار تعادلم بههم خورد و ما باهم روی زمین افتادیم. باور کنید من هرگز راضی به مرگ پدرزنم نبودم. من و همسرم پسردایی و دخترعمه هستیم. پدرزنم شوهرعمهام بود و من با او رفیق بودم.
متهم ادامه داد: چند سال است که در زندانم و بارها گفتهام من نقشهای برای قتل پدرزنم نداشتم و مرگ او اتفاقی رخ داد.در این میان دوست متهم که وی را به محل قرار رسانده بود به عنوان شاهد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: بهروز گفته بود میخواهد با پدرزنش صحبت کند تا همسرش را راضی کند سر زندگی برگردد. او آن شب مشروب خورده و حال طبیعی نداشت. به همین خاطر از من خواست تا او را با ماشین به محل قرار برسانم. حتی وقتی پدرزن او سوار ماشین شد آنها هیچ درگیری باهم نداشتند. بهروز از همسرش گلایه میکرد و پدرزنش میگفت اوضاع درست میشود.
در این میان یکی از دخترهای قربانی برخاست و گفت: دو هفته قبل از کشتهشدن پدرم، بهروز به خانهمان آمده و برای پدرم چاقو کشیده بود. او حتی با مشت به سر مادرم زده بود. حتی با پسر همسایه که برای میانجیگری وارد دعوا شده بود درگیر و دندان او را شکسته بود .آن شب قرار بود بهروز و پدرم به خانه داییام که بزرگ فامیل بود بروند و آنجا باهم صحبت کنند. اما بهروز بهتنهایی مقابل خانه داییام رفته و گفته بود قرار ملاقات بههم خورده است. او خودش همراه دوستش دنبال پدرم رفته و او را به زمین کشاورزی کشانده بود. او از قبل برای قتل پدرم نقشه کشیده و با برنامه نقشهاش را اجرا کرده بود. به همین خاطر ما راضی به گذشت نیستیم و او باید اعدام شود.
وقتی متهم برای آخرین دفاع در جایگاه ویژه ایستاد گفت: باور کنید من برای صحبتکردن با پدرزنم رفته بودم و از بیماری زمینهای او هیچ اطلاعی نداشتم. من فکر نمیکردم او با یک ضربه حالش بد شود و به داخل جوی آب سقوط کند. من از مرگ او پشیمان هستم و از اولیایدم تقاضای بخشش دارم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.