دام کلاهبرداران خریدار ارز در کانال تلگرام
دو جوان سابقهدار بعد از اینکه طعمه کلاهبرداری قرار گرفتند، نقشه عجیب سرقت با سلاح قلابی را طراحی کردند
هفت صبح| اینجا دلارهای شما را به بالاترین قیمت خریداریم! همین یک جمله به همراه تعداد زیادی ممبر فیک در یک کانال تلگرامی کافی بود تا فروشندگان ارز وسوسه شده و پا به کمینگاه سارقان بگذارند.آنها با یک دو دوتا، چهارتای ساده گمان میکردند با فروش دلارهایشان به دلالان ارزی که در کانال تلگرام با آنها آشنا شده بودند؛ میتوانند پول بیشتری به جیب بزنند اما فکر اینجایش را نکرده بودند که یکدفعه یکی از آنها روی سرشان اسلحه کشیده، سپس دلارها را به جیب میزنند و فلنگ را میبندند!
شکایتهای سریالی
مدتی قبل رسیدگی به شکایتهای سریالی شهروندان با موضوع کلاهبرداری در فضای مجازی و سرقت ارز در دستور کار بازپرس شعبه دهم دادسرای ناحیه 34 ویژه سرقت مسلحانه قرار گرفت. مالباختگان در محدوده سعادتآباد با سارقان قرار گذاشته و در دام نقشه آنها میافتادند.
اولین فردی که برای ثبت شکایت خود به دادسرا مراجعه کرد، در طرح ماجرا گفت: «مدتی قبل تصمیم به فروش حدود 500 دلاری گرفتم که پس انداز کرده بودیم. همان روزها بود که خیلی اتفاقی با یک کانال تلگرامی مبادله ارزی آشنا شدم. ابتدا از روی کنجکاوی به آنها پیام دادم. میگفتند که دلارها را با قیمت بالاتری خریداری میکنند. وقتی رقم را گفتند، به فکر فرو رفتم و حالا دیگر به این موضوع جدی فکر میکردم. دلارها، پسانداز من و مادر و خواهرم بود. میخواستیم سر سال، با بالا رفتن میزان پولپیش خانه، ارزش پولمان کم نشود و به دردسر نیفتیم، برای همین پساندازمان را به دلار تبدیل کرده بودیم. شخصی که تلفنی با من حرف زد میگفت که در شمال شهر مغازه صرافی دارند و بعد گفت که میتوانم به مغازهشان بروم و برای سهولت کار میتوانند با من بیرون از صرافی هم قرار بگذارند. بعدا فهمیدم که به دروغ گفته بودند که مغازه دارند و هیچ مغازه ای در کار نبوده! فقط برای اعتمادسازی این ادعا را مطرح کرده بود. من هم با او در خیابان سعادتآباد قرار گذاشتم و وقتی سر قرار آمد، فردی اتو کشیده و مرتب بود. در ماشین من، کنارم نشست و دلارها را چک کرد. بعد به دوستش زنگ زد و گفت اصالت دلارها مورد تائید است که من بعدا فهمیدم در آن لحظات در حال رمزی حرف زدن بود. چون دقایقی بعد دوستش با موتورسیکلت سمت خودروی من آمد. یکدفعه روی من اسلحه کشید و من که از ترس، زبانم بند آمد، هیچ حرکتی نمیکردم؛ آنها همان لحظه، دلارها را برداشته و ترک موتور نشستند و رفتند.»
مدتی از طرح این شکایت نگذشته بود که دو شکایت مشابه دیگر نیز به ثبت رسید که مالباختگان دقیقا به همین روش و در همان محدوده سعادتآباد، طعمه نقشه کلاهبرداران قرار گرفته بودند. دو شاکی دیگر نیز اذعان داشتند که سارقان با تهدید اسلحه کلت کمری، آنها را وادار به سپردن دلارهایشان به ایشان کرده بودند. در حالیکه احتمال میرفت هر سه فقره سرقت، توسط یک باند صورت گرفته باشد؛ مجموع ارقام سرقت شده سارقان حدود 4هزار دلار برآورد شد. سپس اقدامات لازم برای شناسایی و دستگیری اعضای باند آغاز شد.
دستگیری در کرج
با در نظر قرار دادن اطلاعاتی که شاکیان در مورد سارقان در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار دادند، سارقان شناسایی شده و مشخص شد آنها دو فرد سابقهدار حدودا 30 ساله هستند که پیش از این چند بار به اتهام خرید و فروش موادمخدر به زندان رفتهاند. به این ترتیب، این افراد، ردیابی شده و سرانجام در مخفیگاهشان در حوالی شهر کرج دستگیر شدند. متهمان بعد از دستگیری در شعبه دهم دادسرای سرقت صراحتا به سه فقره سرقت مسلحانه ارز اعتراف کردند. در ادامه گفتوگوی خبرنگار ما با یکی از متهمان پرونده را بخوانید.
گفتوگو با متهم
چه شد نقشه این کلاهبرداری به سرتان زد؟
مدتی قبل، من و دوستم میخواستیم یک شی عتیقه را بفروشیم که یک نفر برای خرید آن به ما رسید قلابی داد و آن را از چنگمان در آورد. از آن موقع که خودمان طعمه کلاهبرداری قرار گرفتیم تصمیم گرفتیم که ما هم نقشه یک کلاهبرداری بکشیم. بعد از اینکه چندین روز فکر کردیم بالاخره نقشه را کشیده و عملی کردیم.
شیوه و شگرد شما در این سرقتها چه بود؟
یک کانال تلگرام راهاندازی کردیم و در آن هر روز، قیمت ارز را اعلام میکردیم و میگفتیم با مبلغی بالاتر دلار می خریم. بعد هم یک سری مِمبر فیک گرفتیم و تعدادی هم اسکرین رضایت مشتری میگذاشتیم که همه آنها هم قلابی بود. بالاخره چند نفری به ما اعتماد کردند و سر قرار آمدند.
اسلحه را از کجا آوردید؟
اسلحه قلابی بود! اما شوکر و گاز اشکآور هم داشتیم که اگر مالباخته تصمیم میگرفت مقاومت کند، از آن استفاده کنیم اما کلا، کار به استفاده از آن نرسید؛ چون هر سه نفر به محض اینکه چشمشان به اسلحه میافتاد میترسیدند و پول را به ما تحویل میدادند.
نقش تو در این سرقت چه بود؟
من یک دست کت و شلوار تر و تمیز آماده کردم و با فروشنده سر قرار میرفتم. بعد، دوستم که یک خیابان بالاتر ایستاده بود، با موتور میآمد و اسلحه قلابی را میکشید. بعد هم دلارها را برمیداشتیم و میرفتیم.
با دلارها چه کردید؟
آنها را میفروختیم و تقسیم میکردیم. هر کس سهم خودش را خرج زندگیاش میکرد.
در این مدت چند تماس با شما گرفته شد که نهایتا منجر به جلب اعتماد این سه نفر شد؟
تعداد پیامها خیلی بالا بود. بعضی افراد بعد از همان پیام اول دیگر پیامی نمیدادند. بعضی هم وقتی میفهمیدند میخواهیم با آنها قرار خیابانی بگذاریم، بیخیال میشدند. اصرار میکردند که به صرافی بیایند اما ما با بهانهای آنها را از سرمان باز میکردیم.
سابقه داری؟
بله؛ هم من و هم همدستم قبلا به اتهام خرید و فروش موادمخدر دو بار به زندان رفتهایم. ما بچه محل هستیم و در موارد قبلی هم همدست بودیم.
خودت هم اعتیاد داری؟
بله به خاطر تامین هزینههای اعتیاد بود که دست به خرید و فروش مواد زدم و بعد به دام افتادم. مقداری از پول این دلارها هم خرج مواد مخدرمان شد.
بنا بر این گزارش، رسیدگی به این پرونده برای طی روال قانونی در جریان رسیدگی قضایی قرار دارد.