فاش شدن پشت پرده قتل دختر نوجوان در رضوانشهر
ولیدم پرونده در گفتوگو با خبرنگار ما روی شایعات خط بطلان کشید.
روزنامه هفت صبح، فاطمه شیخعلیزاده| رسیدگی به قتل هولناک دختر نوجوان 16سالهای بهنام بیتا شیری در شهرک چوکای رضوانشهر، 29تیر ماه امسال با کشف جسد سوخته او در یک مدرسه متروکه در دستور ماموران جنایی استان گیلان قرار گرفت.
بلافاصله تحقیقات جنایی در این پرونده کلید خورد و در حالی که هویت دختر نوجوان برای ماموران محرز شده بود، مادر او به نام پرستو رنجبر اولین کسی بود که هدف تحقیقات جنایی قرار گرفت. مادر بیتا به ماموران گفت:«ساعتی قبل یکی از دوستان دخترم با من تماس گرفت و گفت که در حال صحبت تلفنی با بیتا بوده که ناگهان دخترم فریادی زده و سپس تماس قطع میشود.
دخترم قرار بود پسر جوانی را ملاقات کند که قبلا با یکدیگر در ارتباط بودند. برای همین من سریع به آن پسر زنگ زدم و گفتم چه بلایی بر سر بیتا آمده است؟ اما او اظهار بیاطلاعی کرده و گفت بیتا سر قرار ملاقات با او نرفته است.» با اطلاعاتی که مادر مقتوله و دوستان او در اختیار ماموران جنایی قرار دادند، جوانی که قرار بود با بیتا ملاقات کند شناسایی و دستگیر شد.
سپس به ارتکاب جنایت مرگبار اعتراف کرد و به این ترتیب روانه زندان شد تا روال قانونی پرونده طی شود. پس از انتشار این خبر خلیل صفوی، فرمانده انتظامی شهرستان رضوانشهر اعلام کرد: «۲۹ تیرماه یک دختر نوجوان در این شهرستان به دست پسری جوان به قتل رسید و ماموران انتظامی قاتل را در مخفیگاهش دستگیر و تلفن همراه مقتوله را از قاتل کشف کردند. فردی که مرتکب این قتل فجیع در رضوانشهر شده، سابقه دوستی با مقتول داشته و به دلیل یک اختلاف دست به این جنایت زده است.»
همچنین مهدی فلاح میری، دادستان گیلان از دستگیری و بازداشت قاتل دختر نوجوان در شهرستان رضوانشهر خبر داد و عنوان کرد: «حسب اطلاعات به دست آمده به لحاظ آشنایی قبلی که فیمابین بوده این اتفاق رخ داده است.
بازرسان قضایی جهت کشف زوایای پنهان جرم در حال تحقیقات هستند.» در این میان شایعات زیادی پیرامون قتل بیتا ایجاد شد که صحت ندارد. به همین بهانه با گذشت 6 ماه از قتل دختر نوجوان پای گفتوگو با مادر او نشستیم تا پشت پرده قتل فجیع بیتا را از زبان او بشنویم.در ادامه این گزارش گفتوگوی خبرنگار ما با ولی دم پرونده را بخوانید.
از قصاص قاتل دخترم گذشت نمیکنم
از بیتا برایمان بگویید.
بیتا برای من همه زندگیام معنی میشد. وقتی تازه به دنیا آمده بود از پدرش جدا شدم چون اختلافات ما به زمانی که هنوز بیتا به دنیا نیامده بود برمیگشت. از همان موقع این دختر همه زندگی و امید و آرزوهای من شد. به جز او در این دنیا انگیزهای ندارم. حتی به خاطر پیشرفت بیتا بود که برای زندگی به تهران مهاجرت کرده بودم و در خانهای واقع در زیباشهر با دخترم زندگی میکردم.
یعنی در زمان وقوع حادثه شما ساکن تهران بودید؟
بله چند سالی میشد که در تهران زندگی میکردیم اما خانواده من اهل و ساکن یکی از شهرهای نزدیک رضوانشهر هستند و خیلی وقتها برای سفر به شمال میآمدیم.
احتمالا در یکی از این سفرها هم بود که بیتا با متهم آشنا شد؟
بله دو سال قبل وقتی به شمال آمده بودیم با همدیگر آشنا شدند اما ما تهران بودیم و امکان دیدار همدیگر را نداشتند. برای همین ارتباط آنها فقط به چت کردن محدود میشد.تا اینکه عید امسال به کلی قطع ارتباط کردند.
چه شد که روز حادثه باز هم همدیگر را دیدند؟
نمیدانم دقیقا چه حرفی دوباره بین آنها رد و بدل شده بود که تصمیم گرفتند قرار ملاقات بگذارند.
شما چطور متوجه حادثه شدید؟
دوست بیتا به من زنگ زد و گفت بیتا با او تماس گرفته اما یکدفعه جیغی کشیده و تماس قطع شده است. من با موبایل دخترم تماس گرفتم اما در دسترس نبود. فورا به آن پسر زنگ زدم چون میدانستم قرار بود بیتا او را ببیند اما او منکر دیدار با بیتا بود. غافل از اینکه درست در همان زمانی که داشت جنایت را مخفی میکرد گوشی دخترم در دستش بود و آن را از دسترس خارج کرده بود.
بعدا متوجه شدید که انگیزه او از این جنایت چه بود؟
از روز قتل تا به حال او را ندیدهام اما آنطور که شنیدهام او گفته با دختر دیگری دوست شده بوده و بیتا مزاحمش میشده. برای همین با بیتا قرار گذاشته تا با هم صحبت کنند.
و در جریان صحبت چه اتفاقی افتاد که کار به قتل کشید؟
ظاهرا بیتا از حرفهای او عصبانی شده و به سمتش یک سنگ پرتاب کرده بود که همین باعث شده بود سرش زخمی شود. حتی وقتی هم دستگیر شد هنوز سرش زخمی بود. بعد بیتا پشتش را به او کرده و راهش را میکشد و میرود.
در حالی که شماره دوستش را گرفته تا با او حرف بزند آن پسر که بهخاطر زخم سرش از بیتا عصبانی بود، با چاقو ضربهای به گردن بیتا میزند. بیتا فریادی کشیده و تماسش با دوستش قطع میشود. همان یک ضربه باعث مرگ دخترم شده و بعد هم آن پسر جسد را به آتش میکشد.
رسیدگی به پرونده الان در چه مرحلهای است؟
منتظر نتیجه پزشکی قانونی هستیم تا مشخص شود در زمان آتش کشیدن جسد هنوز بیتا زنده بوده یا نه.
و درخواست شما چیست؟
عذابی که من دارم میکشم قابل وصف نیست. شایعات زیادی در مورد قتل دخترم گفته شده بود که همه آنها اذیتم میکند. نسبت دادن تجاوز یا بارداری به دخترم دروغ محض است. همه اینها در پرونده با مستندات ثابت شده است.
عدهای هم در فضای مجازی میگفتند قاتل در شکم بیتا بنزین ریخته بوده و با خودشان فکر نمیکردند این توصیفهای دروغین چه اثر بدی روی خانواده داغدار بیتا دارد. همه اینها باعث میشود که نتوانم به چیزی جز قصاص متهم فکر کنم. او عامل نابود کردن آرزوهای بیتاست و من را به خاک سیاه نشانده است. در واقع الان برای زنده بودنم فقط یک انگیزه دارم و آن هم این است که تقاص خون دخترم را بگیرم. دلم میخواهد مسئولان سریعتر به این پرونده رسیدگی کنند و هر کاری لازم باشد میکنم تا به حقم برسم.
پدر بیتا هم ولیدم اوست.خواسته او چیست؟
او هم وکیل گرفته و تقاضای قصاص کرده است. حال و روز او هم بهتر از من نیست.
بنابراین گزارش رسیدگی به این پرونده در جریان قضایی قرار دارد و بعد از صدور کیفرخواست متهم در دادگاه محاکمه خواهد شد.