قتل زن میانسال بعد از بازگشت از استخر
با گذشت دو هفته از اعلام مفقودی راز جنایت خونین فاش شد.
روزامه هفت صبح، فاطمه شیخ علیزاده| 29 آذرماه امسال فرزندان زن میانسالی بهنام سهیلا با مراجعه به کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران مفقود شدن ناگهانی مادر خود را اعلام کردند.آنها در طرح شکایت ابتدایی خود گفتند که مادرشان دو یا سه روز در هفته در ساعت مشخصی به استخر نزدیک منزلشان واقع در شرق تهران میرفته و در ساعت مشخصی هم به خانه برمیگشته است.
اما روز حادثه بعد از مراجعه به استخر در ساعت همیشگی به منزل مراجعه نکرده و بعد از آن گوشی او از دسترس خارج شده که این اتفاق امری بعید برای خانواده او تلقی میشد.در بررسیهای اولیه مشخص شد که سهیلا روز حادثه به استخر مراجعه نکرده است. همچنین مشخص شد که او مطابق معمول همیشه مقداری پول و طلا همراه داشته که فرزندانش میگفتند این طلاها همیشه همراه مادرشان بود و او عادت نداشت با کیف خالی از پول بیرون از خانه برود.
زمانی که تحقیقات وارد فاز تخصصیتر شد، دستور بازبینی دوربینهای مداربسته در مسیر حرکت احتمالی سهیلا صادر شد. بررسی کارآگاهان تا یافتن ردی از زن میانسال ادامه پیدا کرد تا اینکه بالاخره تصویر ضبط شده در یکی از دوربینها سهیلا را نشان داد که سوار یک خودروی پراید شد.
تصویر ضبط شده نشان میداد که خودروی موردنظر به جز راننده سرنشین دیگری هم داشت که روی صندلی عقب نشسته بود.اما این خودرو به سمت استخری که هر روز سهیلا برای شنا به آنجا میرفت حرکت نکرده و به طرف جاده پردیس رفته است.
در حالی که فرضیه آدمربایی قوت گرفته بود، ردیابی و دستگیری سرنشینان پراید در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و سرانجام دو روز قبل رد یکی از آنها در شهر پرند زده شد. همزمان سرنشین دیگر نیز در حوالی میدان آزادی شناسایی شد و به این ترتیب هر دو متهم در دو نقطه جداگانه شناسایی و دستگیر شدند.
متهمان دستگیر شده که با توجه به ادله موجود در پرونده راه گریزی از حقیقت نداشتند به ناچار لب به اعتراف گشوده و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشتند.آنها در اعترافات نخستین خود اظهار داشتند که با انگیزه سرقت طلاهای سهیلا در پوشش مسافربر او را سوار خودرو کرده و سپس او را به قتل رساندند.
همچنین متهمان گفتند که بعد از جنایت جسد زن میانسال را به آتش کشیده، سپس بقایای جسد را مثله کرده و از بالای کوه به داخل رودخانه پرتاب کردند.به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار محمدجواد شفیعی بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و تیم جنایی تلاش خود را برای یافتن بقایای جسد آغاز کرده و سرانجام در یک کیسه زباله مشکی مقداری از بقایای جسد را کشف کردند که بعد از انجام آزمایشهای لازم مشخص شد این بقایا متعلق به سهیلاست.در ادامه این گزارش گفتوگوی خبرنگار ما با متهم اصلی پرونده را بخوانید.
گفتوگو با متهم
مقتول را میشناختی؟
نه اما چند بار زمانی که در حوالی شرق تهران با دوستم پرسه میزدیم متوجه شدیم که طلاهای گرانقیمتی دارد. بعد زاغ سیاهش را چوب زدیم و فهمیدیم که او بعضی روزها در ساعات مشخصی از سر خیابان محل سکونتش ماشین گرفته و جایی میرود.
از همان جا نقشه جنایت را طراحی کردید؟
اول قرار نبود در این نقشه خونی ریخته شود اما برق طلاهای زن میانسال خیلی وسوسهمان کرده بود و چندین روز فکر میکردیم چطور میتوانیم آن را سرقت کنیم. حتی تا روز جنایت هم نمیخواستیم او را بکشیم ولی دیگر چارهای برایمان نماند!
از روز حادثه بگو.چه شد دست به چنین جنایت هولناکی زدید؟
آن روز مطابق نقشهای که از قبل با دوستم کشیده بودیم سر خیابان کمین کرده و منتظر رسیدن این خانم شدیم. همین که ایستاد تا ماشین بگیرد من حرکت کرده و مقابل پایش ترمز زدم. رفیقم هم برای اینکه آن خانم شک نکند روی صندلی عقب نشسته بود.خانم سوار شد و روی صندلی عقب با فاصله از دوستم نشست.بعد دوستم با دستمال آغشته به ماده بیهوشی او را بیهوش کرد و راهی باغی در بومهن شدیم.
باغ متعلق به چه کسی بود؟
متعلق به یکی از آشنایان دوستم بود. در آنجا بعد از سرقت طلاهای آن زن مجبور شدیم بکشیمش چون چهره هر دوی ما را دیده بود و ممکن بود ما را لو بدهد.
چرا جسد را سوزاندید؟
باید جسد را از بین میبردیم تا صاحب باغ متوجه ماجرا نشود. برای همین روی آن بنزین ریخته و آتش زدیم. بعد هم آن را تکهتکه کرده و در راه برگشت از بومهن از بالای کوه کیسههای حاوی بقایای جسد را داخل رودخانه انداختیم.بنابراین گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن ابعاد پنهان ماجرا در شعبه پنجم دادسرای ناحیه 27 تهران ویژه امور جنایی در جریان تحقیقات قرار دارد.