موثرترین چهره اقتصاد جهان؛ ماسک نیست!

درباره لری فینک رئیس هولدینگ بلک راک که 22/8 میلیارد دلار برای تصاحب دوطرف کانال پاناما خرج کرده است
هفت صبح| در دنیای سرمایهگذاریهای کلان، برخی معاملات تنها تراکنشهای مالی نیستند؛ بلکه تغییراتی در ساختارهای قدرت جهانی را رقم میزنند. خرید دو بندر استراتژیک در دو طرف کانال پاناما با مبلغ 8/22 میلیارد دلار توسط بلکراک غول سرمایهگذاری آمریکا، یکی از همین معاملات است.
این معامله نهتنها معادلات تجاری را دگرگون میکند، بلکه موضع جمهوریخواهان، طرفداران ترامپ و حتی خود رئیسجمهور آمریکا را نیز در قبال بلکراک تغییر داده است اما پشت پرده این معامله چه میگذرد؟ آیا بلکراک در حال تقویت نفوذ خود در شاهراههای استراتژیک جهان است؟ لری فینک، چهرهای که این غول مالی را رهبری میکند، کیست و چرا نام او در میان قدرتهای اقتصادی جهان اینچنین وزنه سنگینی دارد؟ این گزارش به عمق این معامله، بلکراک و مردی که آن را اداره میکند، میپردازد.
کانال پاناما: شاهراهی همیشه در تیررس قدرتها
کانال پاناما نهتنها یکی از شاهکارهای مهندسی قرن بیستم است، بلکه یکی از حیاتیترین شریانهای تجاری جهان محسوب میشود. این کانال که به طول ۸۲ کیلومتر، دو اقیانوس اطلس و آرام را به هم متصل میکند، از زمان افتتاح آن در سال ۱۹۱۴، میدان رقابت میان قدرتهای جهانی بوده است.
آمریکا که خود سازنده این شاهکار مهندسی در آغاز قرن گذشته شناخته میشد، برای مدتها مالک و کنترلکننده این آبراه حیاتی بود تا اینکه در سال ۱۹۹۹، طبق توافقنامهای که در زمان جیمی کارتر به امضا رسید، این کانال به دولت پاناما واگذار شد اما واگذاری به پاناما به معنای پایان نفوذ قدرتهای بزرگ در آن نبود. چین، در سالهای اخیر از طریق شرکتهای مختلف، در عملیات لجستیکی این کانال حضور پیدا کرده و همین امر، نگرانیهای امنیتی برای آمریکا ایجاد کرده است.
بااینحال، این بار نه یک دولت، بلکه یک شرکت سرمایهگذاری خصوصی وارد میدان شده است: بلکراک. این شرکت دو بندر کلیدی را در دو طرف کانال پاناما از یک شرکت هنگکنگی خریداری کرده است. این معامله، درست زمانی رخ داد که دولت ترامپ در تلاش است کنترل مجددی بر این کانال داشته باشد و نفوذ چین را کاهش دهد. بسیاری این اقدام را بهعنوان یک بازی هوشمندانه از سوی بلکراک تفسیر کردهاند؛ حرکتی که این شرکت را به یکی از بازیگران کلیدی در رقابت ژئوپلیتیکی میان آمریکا و چین تبدیل میکند.
بلکراک: غولی که از اقتصاد جهان عبور میکند
بلکراک فراتر از یک شرکت سرمایهگذاری است؛ این شرکت، در بسیاری از تصمیمات اقتصادی و سیاسی در جهان تأثیر مستقیم دارد. این شرکت بیش از 11/6تریلیون دلار دارایی را تحت مدیریت خود دارد، مبلغی که از تولید ناخالص داخلی تمام کشورهای جهان به جز آمریکا و چین فراتر میرود. به علاوه، این شرکت در ۲۷ کشور حضور دارد و هزاران ساختمان، کارخانه، زیرساخت و پروژههای کلان اقتصادی را در اختیار دارد.
برای درک ابعاد بلکراک، کافی است آن را با تسلا مقایسه کنیم. تسلا، تحت مدیریت ایلان ماسک، ارزش بازاری حدود ۷۰۰ میلیارد دلار دارد، در حالی که داراییهای بلکراک بیش از ۱۶ برابر تسلا است. شاید نام این غول سرمایهگذاری برای گوشهای شما نامأنوس باشد اما باید بگوییم که بلکراک سهامدار بزرگ تسلا، اپل، آمازون، گوگل، مایکروسافت و حتی شرکتهای نفتی و دفاعی مانند لاکهید مارتین و بوئینگ است و گزافه نیست اگر بگوییم این شرکت در هرچه زیر دریا، روی زمین و در آسمان میبینیم، سهم دارد.
اما چرا این شرکت تا این حد قدرتمند است؟ پاسخ ساده است: بلکراک، سرمایهگذاری را با سیاست در هم آمیخته است. در بحران مالی ۲۰۰۸، زمانی که بانکهای والاستریت سقوط کردند، دولت اوباما به بلکراک برای مدیریت اوراق بهادار ورشکسته متوسل شد. این همکاری باعث شد که بلکراک در قلب ساختار اقتصادی آمریکا قرار بگیرد. در سال ۲۰۲۰، در بحبوحه پاندمی کرونا، فدرال رزرو دوباره به بلکراک اعتماد کرد تا میلیاردها دلار اوراق قرضه را در بازارهای مالی مدیریت کند. این موضوع، پرسشهایی را درباره نفوذ بیشازحد یک شرکت خصوصی در سیاستهای مالی ایالات متحده برانگیخت.
لری فینک: مردی در سایه که جهان را میچرخاند
لری داگلاس فینک، معمار امپراتوری بلکراک، یکی از تأثیرگذارترین چهرههای اقتصادی جهان است. او در ۱۹۵۲ در کالیفرنیا به دنیا آمد و در خانوادهای متوسط رشد کرد. پدرش یک مغازه کفشفروشی داشت و مادرش استاد زبان انگلیسی بود. فینک تحصیلات خود را در دانشگاه یوسیالای (UCLA) در رشته علوم سیاسی گذراند و سپس مدرک مدیریت اجرایی در حوزه املاک و مستغلات را دریافت کرد. فینک در بانک فرست بوستون بهعنوان یکی از اولین معاملهگران اوراق قرضه رهنی فعالیت خود را آغاز کرد.
اما در سال ۱۹۸۶، زمانی که بازار نرخ بهره را اشتباه تحلیل کرد، ۱۰۰ میلیون دلار از دست داد. این شکست، نقطه عطفی در زندگی او شد. او تصمیم گرفت شرکتی تأسیس کند که نهتنها سرمایهگذاری کند، بلکه ریسکها را بهدقت مدیریت نماید. در سال ۱۹۸۸، فینک بلکراک را با همراهی چند همکار خود تأسیس کرد. ابتدا این شرکت زیرمجموعه گروه بلکاستون بود اما در سال ۱۹۹۴ از آن جدا شد و بهعنوان یک نهاد مستقل رشد کرد.
فارغ از سهام ارزشمند عینک در بلکراک، او در سال ۲۰۲۳ به عنوان مدیر این غول سرمایهگذاری بیش از 26/9میلیون دلار حقوق و پاداش دریافت کرد که شامل 1/5 میلیون دلار حقوق پایه، 7/9 میلیون دلار پاداش، 16/4میلیون دلار سهام و سرمایهگذاری بلندمدت و 1/089میلیون دلار مزایای جانبی بود. اما نکته جالب این است که داراییهای تحت مدیریت او، از کل مجموع اقتصاد کشورهای آلمان، مکزیک، کانادا و روسیه فراتر رفته است.
بلکراک و جمهوریخواهان؛ آشتی پس از اختلافات؟
در سالهای اخیر، بلکراک بهعنوان هدف حمله جمهوریخواهان و طرفداران ماگا (MAGA) قرار داشت. ایالتهای محافظهکار مانند تگزاس و ایندیانا، سرمایههای خود را از این شرکت خارج کردند، زیرا معتقد بودند که سیاستهای زیستمحیطی بلکراک، به صنعت نفت و گاز آمریکا ضربه میزند. اما خرید بندرهای پاناما، زاویه نگاه جمهوریخواهان را تغییر داده است. دونالد ترامپ در سخنرانی خود در کنگره، از این معامله بهشدت تمجید کرد و گفت این اقدام، به آمریکا کمک میکند تا کنترل بیشتری بر تجارت بینالمللی داشته باشد.
سناتور تد کروز، یکی از بزرگترین منتقدان فینک، در واکنش به این معامله گفت: «او یک کمونیست چینی نیست.» این جمله کروز به اتهامی اشاره دارد که جمهوریخواهان محافظهکار به سینه فینک میچسباندند و او را کمونیستی دوآتشه میخواندند که قصد دارد با جا انداختن ملاحظات محیط زیستی، پشت صنعت آمریکا را روی خاک بمالد. البته این هم از طنز روزگار است که میشود این فرد با مدیریت و تملک بخشی از این شرکت ارزشمند را کمونیست خواند. بااینحال، برخی از جمهوریخواهان همچنان بلکراک را تحت فشار نگه داشتهاند. دادستان کل تگزاس و ۱۰ ایالت دیگر، این شرکت را به نقض قوانین ضدانحصار متهم کردهاند.
فینک و سیاست؛ رابطهای پیچیده و بحثبرانگیز
فینک یکی از نزدیکترین چهرهها به دولتهای آمریکا در چند دهه اخیر بوده است. او در دوران ریاستجمهوری ترامپ، عضو کمیته مشورتی اقتصادی کاخ سفید شد و در دوره اوباما نیز نقش کلیدی در سیاستهای مالی دولت داشت. اما این رابطه همیشه دوستانه نبوده است.
جمهوریخواهان طرفدار ترامپ، بهشدت از سیاستهای محیطزیستی فینک انتقاد کردند و او را به استفاده از نفوذ خود برای کنترل اقتصاد متهم کردند. در نتیجه، ایالتهایی مانند تگزاس و ایندیانا، بلکراک را از مدیریت داراییهای بازنشستگی خود حذف کردند. بااینحال، خرید بندرهای پاناما، روابط بلکراک و جمهوریخواهان را تا حد زیادی تغییر داده است. این خرید، نهتنها موقعیت بلکراک را در جهان تقویت میکند، بلکه فینک را در جایگاهی قرار داده است که میتواند سیاستهای اقتصادی ایالات متحده را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
آیا بلکراک در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی است؟
بلکراک، برخلاف دولتها که درگیر سیاستهای داخلی، بوروکراسی و محدودیتهای قانونی هستند، بهعنوان یک نهاد خصوصی، انعطافپذیری فوقالعادهای دارد. این ویژگی، آن را به یک بازیگر فراملی تبدیل کرده است که میتواند در یک روز تصمیم بگیرد، در یکی از مهمترین نقاط استراتژیک جهان، مانند کانال پاناما، میلیاردها دلار سرمایهگذاری کند، بدون آنکه نیاز به موافقت عمومی یا تصویب کنگره داشته باشد.
اما اگر بلکراک در مسیر تبدیلشدن به یک ابرقدرت جهانی است، این قدرت تا چه حد پیش خواهد رفت؟ آیا این شرکت به یک بازیگر اقتصادی صرف باقی خواهد ماند، یا آنکه میتواند در تصمیمگیریهای ژئوپلیتیکی نیز نقش مستقیمی ایفا کند؟ پاسخ به این پرسش، بستگی به میزان گسترش دامنه نفوذ این شرکت دارد. بلکراک در حال حاضر سه حوزه کلیدی را تحت کنترل خود دارد که هرکدام از آنها، نشانهای از قدرت فراتر از یک نهاد اقتصادی است.
نخست، دسترسی به زیرساختهای استراتژیک جهانی. از تصاحب بندرهای حیاتی در کانال پاناما گرفته تا سرمایهگذاریهای کلان در صنایع دفاعی، بلکراک نهتنها در جریانهای مالی، بلکه در کنترل نقاط حساس تجاری و نظامی نیز حضور پررنگی دارد. دوم، نقشآفرینی در تصمیمات دولتها و بانکهای مرکزی. فدرال رزرو و دولتهای مختلف، از جمله آمریکا و اروپا، در مواقع بحرانهای مالی، به این شرکت برای مدیریت داراییهای خود روی آوردهاند.
این وابستگی، نهتنها به بلکراک فرصت میدهد که در سیاستگذاریهای کلان نقش ایفا کند، بلکه در عمل، دست این شرکت را برای هدایت سیاستهای مالی باز گذاشته است. سوم، مدیریت و کنترل سرمایهگذاریهای جهانی. این شرکت، بهعنوان بزرگترین سهامدار در بسیاری از کمپانیهای فناوری، خودروسازی، صنایع نظامی و انرژی، میتواند روی مسیر آینده این صنایع اثرگذار باشد.
نقطهای که بسیاری از تحلیلگران به آن اشاره میکنند، احتمال ورود بلکراک به قلمرو تصمیمگیریهای سیاسی فراتر از حوزه اقتصادی است. بلکراک میتواند در آینده، نه فقط بهعنوان یک سرمایهگذار، بلکه بهعنوان یک نهاد اثرگذار بر سیاستهای جهانی عمل کند. برخی از تحلیلگران این فرضیه را مطرح کردهاند که بلکراک میتواند به نخستین «دولت سایه» اقتصادی جهان تبدیل شود. دولتی که مرز مشخصی ندارد، وابسته به یک کشور خاص نیست اما از نفوذ اقتصادی خود برای هدایت مسیرهای سیاسی بهره میگیرد.