نسلی که آینه را معیار کرد | نسل من، نه ما
والدین نسل زد با سرمایهگذاری بیش از حد عاطفی و مالی روی فرزندانشان، به اخلاق جمعی ضربهای کاری و جبرانناپذیر زدهاند
هفت صبح| نسل زِد این روزها نقل تمام محافل است و به چیزهای زیادی متهم میشود. میگویند آنها زیادی حساسند، شب زندهدارند و خواب و برنامهای مفید برای زندگی ندارند، آستانه تحملشان بسیار پایین است و احساساتشان همچون «دانههای برف» محو شوندهاند. از همه مهمتر، میگویند آنها در بیان و استفاده درست و کارآمد از واژهها عاجزند و نمیتوانند حتی یک گپ کوتاه و دوستانه را آنطور که باید و شاید مدیریت کنند اما آنها در یک امر واحد تبحر خاصی دارند؛
آنها بدون پذیرش تمام این موارد، با تمام قوا در نقش وکیل مدافع خود ظاهر میشوند و اتهامات علیه خود را قلع و قمع میکنند اما اگر در همه این اتهامات نسلی، حقیقتی نهفته باشد چه؟ آیا معیارهای اخلاقی و ارزشهای نسل زد از نسلهای پیشین فاصله گرفتهاند؟ و اگر جوانان این نسل تا حدی فردگراتر و حتی «نوازششدهتر» باشند، این برای جامعه چه معنایی دارد؟
دانیل اِی. کاکس، مدیر مرکز نظرسنجی زندگی آمریکاییِ مؤسسه امریکن انترپرایز (AEI)، در گزارشی تازه که نوامبر ۲۰۲۵ منتشر شد، ادعا میکند تمام ارزشهای اخلاقی نسل زِد، یعنی نسلی که در حد فاصل سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ متولد شده و به باور او با پرورش فردگرایانه شکل گرفته، در آستانهبیاعتبار کردن نهادهای اجتماعی پیش از خود است؛ ادعایی که با هدف برجسته کردن شکاف نسلی مطرح شده و از نظر جامعهشناسان واقعبینانه اما کمی مبهم توصیف میشود.
کاکس که سالها مدعی است والدین نسل زد با سرمایهگذاری بیش از حد عاطفی و مالی روی فرزندانشان، به اخلاق جمعی ضربهای کاری و جبرانناپذیر زدهاند. او در مصاحبه اخیر خود با وُکس، بار دیگر همین گزاره را تکرار کرد و حتی هشدار داد اگر جامعه این روند را نادیده بگیرد، دیر یا زود با نسلی مواجه میشود که متهم به انزوای اخلاقی است و به بحران اجتماعی کشیده خواهد شد.
نسل من، نه ما
تصویر تازهای که پژوهش جدید مرکز نظرسنجی زندگی آمریکایی از نسل زد ترسیم میکند، نقطه عطفی در فهم تغییرات فرهنگی و اخلاقی در جهان امروز است؛ تغییری که ریشه در جهش فردگرایی دارد و پیامدهای آن تمام ساحتهای زندگی نسل جوان را دربرگرفته است: آموزش، دین، خانواده، رابطه عاطفی، جنسیت، سیاست، سبک زندگی و حتی معنویت. بهگفته پژوهشگرانی که این روند را مطالعه کردهاند، جوان آمریکایی امروز هر پدیدهای را با یک سؤال میسنجد: «این چه ارزش افزودهای به من میدهد؟»
در نگاه نسل جدید، نهادها از مدرسه و دانشگاه تا کلیسا و خانواده، تنها زمانی معنا دارند که به تحقق اهداف شخصی کمک کنند. روابط نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در سالهای اخیر، موج فرهنگی قطع تماس یا همان سکوت اجتماعی در میان جوانان گسترش یافته است؛ رفتاری که بر اساس آن اگر رابطهای، اعم از خانوادگی یا عاطفی، خیلی زود و سریع نیازهای فرد را برآورده نکند، منطقیترین کار پایان دادن به آن تلقی میشود.
ارزش «تحمل رابطههای پیچیده» و «تعمیر پیوندهای آسیبدیده» کمتر از گذشته جدی گرفته میشود. نسل زد به راحتی به هر رابطهای که خلق ارزشی ویژه بدایشان نداشته باشد، برچسب سمی میزند و آن را کنار میگذارد. این پژوهش نشان میدهد نسل زد خود را بیش از هر نسل دیگری خاص و بالای میانگین تصور میکند.
این پدیده نه به دلیل ذات خودشیفتهتر، بلکه بهدلیل شیوه جدید فرزندپروری است. خانوادهها کوچکتر شدهاند و والدین حجم بیشتری از منابع، توجه و سرمایه عاطفی را روی تنها فرزندان خود متمرکز میکنند. در چنین ساختاری، کودک از ابتدا یاد میگیرد که نیازهای او در مرکز خانواده و حتی جهان قرار دارد؛ نگرشی که بعدها به جهانبینی نسلی آنها تبدیل میشود.
بهبود فردی بهجای پیوند اجتماعی
فردگرایی در نسل زد یک پیام ضمنی به همراه دارد: دنیا و مسیر پیش رو سخت است؛ خودت را تقویت کن. همین منطق سبب شده تا در حوزه رابطه، رسانههای اجتماعی و فضای محتوایی آنلاین، توصیههای مربوط به تغذیه سالم، باشگاه، تمرکز بر خود و خودسازی محبوب شوند؛ اما آنچه در این میان گمشده شبکهسازی اجتماعی، دوستیهای بلندمدت و خدمت به اجتماع است؛ عناصری که طبق پژوهشها برای سلامت روان و رضایت از زندگی حیاتیاند.
در کنار این، پدیدهای به نام «کیوریشن فرهنگی» گسترش یافته: جوانان میخواهند نسخه اختصاصی خود از شیوه زیستن را طراحی کنند، بدون اینکه به الگوهای اخلاقی یا سنتی پیشینی پایبند باشند. نتیجه اینکه راه درست زندگی به امری نسبی و متکثر تبدیل شده است. البته برخلاف تصور اولیه، نسل زد در مسیر آزادی اخلاقی نامحدود حرکت نکرده است. پژوهش نشان میدهد این نسل اکنون با پرسشی مهم روبهروست: مرزهای من کجاست؟
زیادهروی در آزادی انتخاب موجب شده برخی رفتارهای مخرب نیز تحت عنوان حق فردی پذیرفته شوند. واکنش بخشی از نسل زد به این وضعیت، گرایش دوباره به سبکهای سنتیتر زندگی است؛ اما نه از مسیر نهادهای سنتی. اینبار مذاکره درباره این موضوع در فضاهایی مانند اینستاگرام و ایکس انجام میشود؛ جایی که جوانان در حال جمعسپاری اخلاق هستند.
آزادی بیان؛ حتی اگر دیگران ناراحت شوند
دادهها نشان میدهد زنان نسل زد آمریکایی بیش از سایر گروهها معتقدند که فرد باید بتواند خود را بیان کند حتی اگر این بیان برای دیگران آزارنده باشد. این نیز جلوهای دیگر از غلبه نیازهای فردی بر پیامدهای اجتماعی است چراکه در جامعه آمریکا که نسبت به سایر کشورهای غربی به شدت مذهبی است، زنان هنوز نمیتوانند جنس برابر با مردان باشند.
نکته جالب دیگر، کاهش مصرف نوشیدنیهای الکلی در نسل زد است، چیزی که باعث مشاجره در جمعها و مهمانیهای خانوادگی شده. پژوهش جدید نشان میدهد این کاهش تنها اقتصادی یا سبکزندگی نیست، رنگوبوی اخلاقی نیز دارد. تعداد افراد این نسل که نوشیدن الکل را از نظر اخلاقی اشتباه میدانند، دو برابر سایر نسلهاست. پژوهشها روی این مسئله نشان میدهد که نسل جدید ریسکگریزتر از نسلهای گذشته شده است.