کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۹۹۳۳
تاریخ خبر:

یادداشت| ترکیب بی‌خاصیت ستاره‌ها

یادداشت| ترکیب بی‌خاصیت ستاره‌ها

فیلم «اتاق کناری» پدرو آلمادووار همه‌ آن چیزهایی را داشت که می‌توانستم عاشق فیلم بشوم...

هفت صبح|  یک: در  یک صفحه‌ اینستاگرامی مخصوص بازاریاب‌ها و فعالان استارتاپی تحقیقی منتشر شد که طبق آن در یک نظرسنجی مشخص شده ۷۵ درصد کاربران نسبت به برندهایی که در سایت‌های زرد تبلیغ می‌کنند، دیدگاه مثبتی ندارند. راستش خوشحال شدم. در زمانه‌ای که در حال جنگ هستیم تا ثابت کنیم مردم هنوز فرق بین محتوای خوب و بد، فیلم مبتذل و فیلم خوب را می‌فهمند خبر خوبی بود.

 

سال‌ها پیش یاد گرفتم که ما سوژه‌ زرد نداریم. رویکرد زرد داریم. برای فهم تفاوت این دو باید خیلی حرفه‌ای بود. اگر تولیدکنندگان محتوا برای درک این ماجرا دچار مشکل هستند، در عوض مردم با غریزه‌ خودشان درکش می‌کنند. به چیزی که برای تولیدش زحمت کشیده شده، از یک مطلب تا یک فیلم، بهای بیشتری می‌دهند. یک جایی باید بفهمیم چیزی وجود دارد به اسم استقبال هوشمند که تبدیل به طرفدار و مخاطب وفادار می‌شود و روبه‌رویش هجوم مخاطبی که لزوما ارزش‌آفرین نیست. خود مخاطب این را خوب می‌داند.  

 

دو: فیلم «اتاق کناری» پدرو آلمادووار همه‌ آن چیزهایی را داشت که می‌توانستم عاشق فیلم بشوم. از دو ستاره‌ اصلی جولین مور و تیلدا سویینتون، که حضور هر کدام از آن‌ها می‌تواند سطح هر فیلمی را بالاتر ببرد، بگیرید تا پالت رنگ‌های تند زرد و قرمز که معمولا در فیلم‌های آلمادووار می‌بینیم اما درنهایت «اتاق کناری» علی‌رغم خلق سکانس‌های زیبا، چیزهایی کم دارد.

 

انگار آلمادووار در اولین فیلمی که به زبانی غیر از زبان مادری خودش ساخته نتوانسته به عمق احساسات شخصیت‌هایش نفوذ کند. اینکه چطور اینگرید به سرنوشت مارتایی که سال‌هاست از او خبر ندارد تا این حد علاقمند می‌شود، معلوم نیست. اینکه او کتابی درباره‌ مواجهه با مرگ نوشته و حالا مارتا سوژه‌ زنده‌ای است که همه‌ زندگی‌اش به عنوان خبرنگار جنگی با مرگ مواجه بوده و از آن جسته و حالا در جنگ با سرطان در شرایط صلح و در خانه‌اش با آن رودررو شده، دلیل هیجان‌انگیز و دراماتیکی است اما خیلی سطحی از آن عبور می‌شود. همین الان هم که این را می‌نویسم برداشت خودم است که دلیل علاقه‌ اینگرید به سرنوشت مارتا این بوده.

 

آن فلاش‌بک‌های خاطرات مارتا از دوران جنگ به شکل حیرت‌انگیزی دم دستی و لوس است. ماجرای پدر بچه‌اش و آن ماموریت جنگی پتانسیل اینکه در داستانی درباب مرگ و تروماهایش مهم شود، دارد اما در حال حاضر واقعا چنین کارکردی پیدا نمی‌کند. پایان چنین قصه‌ای می‌توانست ضرب‌دار باشد اما بعد از مرگ مارتا و آمدن دخترش انقدر سکانس‌های بی‌دلیل زیاد داریم که زیبایی آن مرگ روی صندلی زیر آفتاب هم از بین می‌رود. «اتاق کناری» فیلم زیبایی است که انگار ناقص مانده. یا زیبایی‌اش خیلی ظاهری است و به عمق نمی‌رسد. از دیدنش پشیمان نیستم اما از اینکه فیلم حرام شده افسوس می‌خورم.

 

کدخبر: ۵۷۹۹۳۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر