کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۸۵۶۰
تاریخ خبر:

یادداشت| لابی حیرت‌انگیز هالیوود

یادداشت| لابی حیرت‌انگیز هالیوود

خیلی‌ها بازی آدرین برودی را در نقش لازلو ستایش کرده‌اند که البته برودی بازیگر خوبی است اما ...

هفت صبح| چطور شد که بردی کوربت با فیلم «بروتالیست» نامش بر سر زبان‌ها افتاد؟ دو فیلم قبلی‌اش را ندیدم و اسم و رسمی هم پیدا نکردند. خود کوربت را برای بازی در تریلر روانشناسی «بازی‌های خنده‌دار» هانکه می‌شناختم. اما این همه شور و هیجان و جایزه‌ فیلم «بروتالیست» کنجکاوی‌برانگیز بود. خودم علاوه بر ستایش‌ها به دو دلیل مشتاق دیدن این فیلم سه ساعت و نیمه بودم.

 

یکی اسم فیلم که درواقع اشاره به یک سبک معماری است و به عنوان علاقمند معماری دوست داشتم ببینم چطور کارگردان به آن ساختمان‌های بتونی غول‌آسا پرداخته. خیلی از آن‌ها شاهکارهای معماری هستند. طراحی که بعد از جنگ جهانی دوم و در دهه‌ ۵۰ اول در انگلستان و فرانسه باب شد و مصالح اصلی آن بتون ساده و فلز و شیشه بود.

 

لازلو شخصیت اصلی فیلم «بروتالیست» معماری است که در مکتب باهاس درس خوانده و در بوداپست برای خودش اسم و رسمی داشته ولی حالا در مهاجرت به آمریکا بعد از جنگ‌جهانی دوم تن به کارهایی می‌دهد که در حد نبوغش نیست. تا اینجای ماجرا و آشنایی او با سرمایه‌دار آمریکایی و گرفتن سفارش ساخت یک مجموعه‌ بزرگ شامل کلیسا و کتابخانه و این‌ها می‌توانست جذاب باشد بخصوص که فیلم در تصویر قوی عمل می‌کند.

 

ارجاعات زیادی به تابلوهای نقاشی دارد و سکانس‌هایی که زیبا هستند اما همه‌ این زیبایی، وقتی روایت مشتت و پراکنده است، هدر می‌رود. از آن فیلم‌هایی است که ضربه‌ اصلی را از این خورده که دل خیلی‌ها را خواسته به دست بیاورد. از قربانیان تجاوز تا مهاجران تا بازماندگان هلوکاست. فیلم مسیر مشخصی ندارد. هر لحظه داستانکی را پیش می‌کشد که سخت است ارتباطش را با وقایع قبلی و بعدی بفهمی. از آن طرف هم نقشه‌های حساب‌شده‌اش و بذرهایی که در فیلمنامه کاشته تا دوباره یک جایی در فیلم به آن‌ها ارجاع بدهد خیلی دم دستی است.

 

در کنار شکوه ساختمان و آن نماهای انتخاب سنگ در ایتالیا که شکوه و جلال دارد، یک سری سکانس دم دستی عجیب و غریب داریم. مثل زمانی که ارژبت همسر لازلو ناگهان از روی ویلچر بلند می‌شود و به خانه‌ هریسون می‌رود. کل آن سکانس و بعد واکنش بچه‌های هریسون به اتهاماتی که ارژبت به او می‌زند، وصله‌ نچسبی به بقیه‌ فیلم است و پرداخت آن حتی به لحاظ بصری و کارگردانی هم سطحی است. 

 

خیلی‌ها بازی آدرین برودی را در نقش لازلو ستایش کرده‌اند که البته برودی بازیگر خوبی است اما این نقش چیزی اضافه بر نقش اشپیلتزمن در فیلم «پیانیست» پولانسکی که برودی برای آن جایزه‌ اسکار گرفت، ندارد. یکی از رفقا می‌گفت یعنی هالیوود در این ۳۰ سال نتوانسته بازیگر دیگری پیدا کند که نقش نابغه‌ قربانی هلوکاست را بازی کند؟!

 

بعید است از «بروتالیست» چیزی در خاطرتان بماند. حتی با وجود قاب‌های زیبا، فاقد آن شور و شعور انسانی است که ماندگار شود. برعکس مثلا «آنورا» که آن نمای آخرش امتیاز فیلم را بالا می‌برد و در ذهن‌تان می‌ماند. نمایش نابغه‌های هنرمند وسوسه‌برانگیز و جالب است.

 

برای کارگردان و بازیگر و مخاطب. گاهی وسوسه‌ اینکه هر چه بیشتر غرابت این نبوغ را با محیط و دیگران نشان بدهند، ‌آن‌قدر زیاد می‌شود که از اصل مطلب دور می‌افتیم. به‌نظرم «بروتالیست» هم این گیر را دارد. علی‌الحساب بروید و ساختمان‌های طراحی شده توسط لوکوربوزیه در هند یا مارسل بروئر، که کلیسای فیلم ارجاع مستقیم‌تری به آن دارد را ببینید. چند ستاره بالاتر از فیلم «بروتالیست» است و در وقت هم صرفه‌جویی می‌شود.

 

کدخبر: ۵۷۸۵۶۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر