روزنامهخوانی در شصت سال پیش - ۷۱ | خب پسر عمو، آمدهام جسدت را ببرم!
فیلم سنگام با استقبال شدید مردم تهران روبهرو شد
هفت صبح| اول مهرماه 1343. از قرار اکران فیلم سنگام با استقبال شدید مردم تهران روبهرو شده است و این فیلم هندی سوزناک دل از دل مردم برده است و خط داستانی فیلم کمی شبیه بربادرفته است اما بربادرفتهای که یکی دوبار از بالای کوه سقوط کرده باشد و یک بار هم قطار از رویش گذشته باشد. هرچه هست تهرانیها که عاشق فیلم شدهاند. دانشجویان مقیم آمریکا که برای بازگشت به این کشور آماده میشوند به دلایلی نامعلوم رفتهاند کاخ سعدآباد و با محمدرضا ملاقات کردهاند و بنفشه پورزند به عنوان نماینده این دانشجوها درباره نقش خود و بقیه گروه در آینده ایران سخنرانی کرده است.
بنفشه پورزند دختر سیامک پورزند است. روزنامه نگاری که در سالهای پس از انقلاب وقایع متعددی را از سرگذراند و...بگذریم. در خرمآباد مرد 60 سالهای را به جرم قتلی که 5 سال قبل و در سال 1338 انجام داده بود به دارآویختهاند. از قرار پسرعموی فرد اعدامی قبل از مراسم سراغ او رفته و پس از روبوسی و احوال پرسی به او گفته که آمدهام بعد از اعدامت جنازهات را به شهر زادگاهت یعنی کوهدشت ببرم و آقای اعدامی پس از تشکر گفته که نه نمیخواهم جسدم در کوهدشت دفن شود و بعد رفته و به دار آویخته شده.
از هرطرف که نگاه میکنی ماجرا سوررئال بوده است. خبرنگار عکس اعدامی را هم منتشر کرده است. در آبادان جوانان شیطان شهر برای غافلگیری دوستشان یک کارت عروسی قلابی طراحی و میان بخشی از آشنایان توزیع کردند و مهمانان به هوای شرکت در عروسی راهی خانه آقا داماد شدند که ناگهان او را هاج و واج و با پیژامه جلوی در خانهاش مشاهده کردهاند.
دوم مهرماه 1343.مریم صدارتی دختر شانزده ساله مشهدی قهرمان پرش ارتفاع از فهرست اعزامی به المپیک خط خورده و حالا با دلی شکسته به خبرنگار کیهان گفته اگر مرا به توکیو بفرستند حاضرم روی زمین بخوابم. او میگوید قرار است خانمی را به توکیو ببرند که اصلا رکوردش به حد نصاب کف مسابقات که یک متر و شصت است نرسیده در نتیجه سفرش کاملا تشریفاتی است و با توجه به این که من رکورد ایران را در دست دارم اگر قرار به سفر تشریفاتی باشد حق من است و مسئولین هم گفتهاند که رکوردشکنی تو بعد از ارسال اسامی کاروان ورزشی ایران بوده و شانسی برای تغییر فهرست نیست!
در محله یوسفآباد بین اشرف کفایی و ناصر اصلانی که زن و شوهر بودند نزاعی پیش میآید و اشرف پس از رفتن ناصر دختر کوچک خودش را بر میدارد و بعد خانه را آتش میزند و متواری میشود. در این میان مادر شصت ساله اشرف که اسمش سروناز (!) بوده از شدت غصه دق میکند و میمیرد و اشرف هم با دختر کوچکش راهی اصفهان میشود و آنجا کلفتی میکند و به خیال خود پنهان میشود اما در نهایت پلیس او را در کرج پیدا میکند و پای میز محاکمه میکشاند.
اشرف میگوید که ناصر یک بار او را در حوض انداخته و میخواسته خفه کند و به او گفته تو نمیتوانی پسر بزایی به خاطر این که نانجیب هستی! ساعت دو بعد از ظهر امروز هم قرار است محمدرضا و فرح بروند برای کلنگ زنی پارک جلالیه که بعدها پارک فرح نام میگیرد و بعد از انقلاب هم میشود پارک لاله.
سوم مهرماه 1343.محمدرضا پهلوی و فرح رفتهاند دانشگاه تهران و با دانشجوها عکس گرفتهاند و سال تحصیلی را آغازکردهاند. دانشگاه شیراز هم از قرار امروز افتتاح شده است. در ادامه اکران فیلمهای حرص درآور فیلم اعتراف میکنم ساخته آلفرد هیچکاک با بازی مونتگمری کلیفت هم اکران شده است. طی چند ماه گذشته دو فیلم دیگر از هیچکاک یعنی سرگیجه و طلسم شده هم اکران شده بودند. آگهی اکران پل رودخانه کوای ساخته مشهور دیوید لین هم در صفحات میدرخشد. برای مهدی بلیغ قاتل و کلاهبردار مشهور که آوازهای افسانهای دارد حکم اعدام بریدهاند اما میدانیم که این حکم برقرار نمیشود و بلیغ پس از انقلاب و در سال 1360 به دارآویخته میشود.