کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۵۷۳۸
تاریخ خبر:

قصه های گمشده - ۵۳| رئالیست‌ها علیه فرمالیست‌ها‌! ‌

 قصه های گمشده - 53| رئالیست‌ها علیه فرمالیست‌ها‌! ‌

فقط سه نفر برای آربی می‌مانند. سوسن تسلیمی و صدرالدین زاهد و فردوس کاویانی

هفت صبح| سال 1351 تئاتر شهر تهران افتتاح شد. سالنی زیبا و چشم‌نواز با معماری جاه‌طلبانه که توسط علی سردار افخمی معمار دانش آموخته فرانسه و از شاگردان هوشنگ سیحون طراحی و اجرا شده بود. این سردار افخمی بعد از انقلاب رفت فرانسه و هرچی در دهه هفتاد شمسی‌ بهش گفتند بیا و ساختمان مجلس را دستی به سرورویش بکش نیامد و به همان فرانسه چسبید و در سال 1399 در سن 91 سالگی درگذشت.

 

معروف بود که  تئاتر شهر الهام گرفته از برج طغرل در گنبد کاووس بوده است. بسیاری آن را تداعی کننده چادرهای سیرک و نمایش در غرب می‌دانستند که با نشانه‌های معماری ایرانی و اسلامی تزیین شده است و بد دلان و  طعنه‌زنان هم آن را به یک زودپز بزرگ وسط شهر تهران تشبیه می‌کردند. این عمارت زیبا جانشین عمارت پارک بلدیه شده بود که در سال 1309 در مرکز تهران به عنوان مجتمعی برای سرگرمی اهالی شهر ایجاد شده بود و محل اجرای کنسرت و عملیات آکروبات و آتش بازی و دیگر تفریحات مردمی در دوره پهلوی اول بود.

 

این عمارت کم کم از رونق افتاد و در دهه چهل متروکه شده بود و در نهایت تصمیم گرفته شد عمارت تئاتر شهر بر جای آن ساخته شود و ایده اصلی باز هم از رضا قطبی بود.  طرح  اصلی در سال 1346 تصویب شد و از همان سال هم گود برداری‌ها آغاز شد. تا آن موقع تئاتر سنگلج  و تئاتر نصر و برخی سالن‌های لاله‌زار بار اجرای نمایش‌های ایرانی را بر عهده داشتند.

 

اما برگزاری اولین دوره جشن هنر شیراز که با مدیریت قطبی برگزار شده بود نشان داده بود که تئاتر مدرن ایران به یک مجتمع بزرگ‌تر و وسیع‌تر احتیاج دارد. و نفوذ و اصرار فرح دیبا موجب تصمیمی فوری  برای  ایجاد این مرکز بزرگ فرهنگی شد. یکی دو سال قبل از این هم کانون پرورش فکری تاسیس شده بود و یکی دو سال بعد هم مجتمع ورزشی آریامهر (آزادی) چندتا پارک هم در همین سال‌ها تاسیس شده بود مثل پارک جلالیه که نام فرح برخود گرفته بود و پارک ساعی و... و البته سال 46 تالار رودکی (تالار وحدت) افتتاح شده بود. 

 

سال 1351 تئاتر شهر آماده بازگشایی بود و  برای  اجرای افتتاحیه باز هم رضا قطبی ایده‌های خاص خود را داشت. قرار شد یک نمایش مشهور با ستاره‌های مهم تئاتر آن روزگار ایران به روی صحنه برود و باز هم با توصیه قطبی کار به کارگاه نمایش سفارش داده شد. محل حکمرانی آربی آوانسیان و محل درخشش عباس نعلبندیان که زیر نظر سازمان رادیو و تلویزیون و با بودجه آن اداره می‌شد. قرار شد باغ آلبالو نمایش مشهور آنتوان چخوف اجرا شود.

 

تمرینات آغاز شد و برخی از چهره‌های جدید فارغ‌التحصیل از دنشکده هنرهای زیبا به گروه اصلی کارگاه نمایش اضافه شدند. از جمله مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ و سوسن تسلیمی که از گروه دانشجویی شهر به کارگاه نمایش پیوسته بودند. فهرست بازیگران این گونه تکمیل شده بود: ‌فهیمه راستکار(بازیگر و دوبلور و همسر نجف دریابندری) سیاوش طهمورث، مهدی هاشمی، ‌سوسن تسلیمی، پرویز پورحسینی،‌ فریده سپاه منصور، داریوش فرهنگ، فردوس کاویانی، ‌مهوش افشارپناه و...

 

 تناقض شیوه چپگرایانه و رئالیستی که بازیگران جوان مثل سوسن تسلیمی و مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ در هنگام تحصیل در دانشگاه به آن خو گرفته بودند با شیوه سوپر فرمالیستی و روشنفکرانه‌ای که شاکله همه کارهای آربی آوانسیان و عباس نعلبندیان را تشکیل می‌داد  موجب مجموعه‌ای از بحران‌های بی‌پایان شد. باغ آلبالو و اجرایش آن چیزی نبود که برای افتتاح سالن اصلی تئاتر شهر مد نظر بود.

 

سیستم آکوستیک سالن اصلی جواب نمی‌داد و بازیگرها در فضای لایتناهی و پهناور سن اصلی تئاتر شهر گم شده بودند. اختلافات بالا گرفت. سوسن تسلیمی نمی‌توانست ایده‌های آربی آوانسیان را درک کند و مهدی هاشمی هم از این همه شکل گرایی روشنفکرانه سرش درد گرفته بود آن هم در اجرای یک نمایش رئالیستی مثل باغ آلبالو. مهدی هاشمی صریحا گفته بود که در اتمسفر مبارزات ضد حکومتی و چریکی که در خیابان‌ها در جریان هستند نمی‌تواند این‌گونه بازی‌های روشنفکرانه با فرم و حرکات انتزاعی را درک کند. 

 

آوانسیان با حمایت قطبی بعد از چند نمایش محدود،‌ نمایش کالیگولا را هم با همین گروه روی صحنه برد و در یک حرکت جسورانه این نمایش را برای اجرا به ونزوئلا و برزیل هم برد و بعد عازم نیویورک شدند. یک گروه بسیار جوان (خود آوانسیان در این سال 32 سال بیشتر ندارد و اکثر بازیگرانش زیر 30 سال هستند) در نیویورک مجبور به یک اقامت دو هفته‌ای بیهوده می‌شوند و جنجال این مشکل ناخواسته کارگاه نمایش را از هم می‌پاشاند.

 

فقط سه نفر برای آربی می‌مانند. سوسن تسلیمی و صدرالدین زاهد و فردوس کاویانی. خب فایده این گروه کوچک این بود که آوانسیان به صرافت افتاد یک سالن نمایش جمع و جورتر برای خود دست و پا کند. حاصل تبدیل بخشی از پارکینگ تئاتر شهر به یک سالن کوچک شد به نام تالار چهارسو(در سال 1355) که هنوز هم متفاوت‌ترین نمایش‌ها در این سالن نقلی انجام می‌شود. 

 

کدخبر: ۵۶۵۷۳۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر